ارزشگذاری از طریق ضرایب به دو روش گذشتهنگر (TTM) و آیندهنگر (Forward) انجام میشود. در روش TTM صورتهای مالی 12ماه گذشته بررسی میشود. به همین دلیل به این روش، گذشتهنگر میگویند. در روش Forward یا همان تحلیلی، تحلیلگر باتوجه به صورتهای مالی گذشته، فروش یا سود آن شرکت در آینده را پیشبینی میکند.
ارزش نسبت سودآوری
ترجمه این مقاله با کیفیت عالی آماده خرید اینترنتی میباشد. بلافاصله پس از خرید، دکمه دانلود ظاهر خواهد شد. ترجمه به ایمیل شما نیز ارسال خواهد گردید.
نسبت های سوددهی
نیمه واریانس به عنوان معیار ریسک نزولی
مشخصات داده ها و نتایج تجربی
A study was conducted of 15 food companies listed on the Warsaw Stock Exchange. The profitability of companies was measured by: return on assets (ROA), return on equity (ROE) and return on sales (ROS). Investment risk was measured by standard deviation and semi-deviation. The main objective of the study was to examine whether the average level and variability of selected indicators of profitability are reflected in the average level and the variability of returns on the capital market. An additional aim was to examine whether the size of the company affects the profitability and risk of investment in stocks as well as the average value and the volatility of profitability ratios. A positive correlation between the average value of the profitability ratios (ROA and ROS) and the average rates of return on the capital market was identified. Similarly, companies with higher volatility and semi-volatility of profitability ratios were simultaneously characterized by larger fluctuations in rates of return on the stock market. Studies have shown that the size of the company is negatively correlated with the risk of stock market investments and the volatility of profitability ratios.
روی 15 شرکت غذایی پذیرفته شده در بورس سهام Warsaw مطالعه ای انجام شد. سوددهی شرکت ها برحسب مواردزیر اندازه گیری گردید: بازده دارایی ها (ROA)، بازده حقوق سهام (ROE)، و بازده فروش (ROS). ریسک سرمایه گذاری با انحراف و نیمه انحراف معیار اندازه گیری گردید. هدف اصلی مطالعه، بررسی این مسئله بود که آیا ارزش نسبت سودآوری سطح متوسط و تغییرپذیری نشانگرهای منتخب سوددهی در سطح متوسط و تغییر پذیری بازده در بازار سرمایه منعکس می شد یا خیر. هدف دیگر، بررسی اثرات اندازه شرکت برسوددهی و ریسک سرمایه گذاری در سهام و همچنین ارزش متوسط و فراریت نسبت های سوددهی بود. در این راستا همبستگی مثبت بین ارزش متوسط نسبت های سوددهی (ROA و ROS) و نرخ متوسط بازده در بازار سرمایه شناسایی گردید. به همین نحو، شرکت هایی با فراریت و نیمه فراریت بالاتر نسبت های سوددهی بر حسب نوسانات بزرگتر در نرخ بازده در بازار سهام مشخص شدند. مطالعات انجام شده نشان داده است که بین اندازه شرکت با ریسک سرمایه گذاریهای بازار سهام و فراریت نسبت های سوددهی، همبستگی منفی وجود دارد.
حسابداری و حسابرسی
مقالات مفید در رابطه با حسابداری حسابرسی و مدیریت مالی
نسبت های مالی در حسابداری
تجزیه و تحلیل مالی فرایندی است که طی آن مشخصات و ویژگیهای بارز مالی و عملیاتی واحد اقتصادی با استفاده از صورتهای مالی و سایر اطلاعات مالی مشخص می شود و در امر تصمیم گیری ، استفاده کنندگان از صورتهای مالی را یاری می کند . یکی از روشهای متداول تجزیه و تحلیل صورتهای مالی ، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی با استفاده از نسبتهای مالی می باشد . نسبتهای مالی در یک دسته بندی کلی به پنج دسته تقسیم می شوند :
۱- نسبتهای نقدینگی :
نسبتهایی هستند که کفایت و قدرت نقدینگی موسسه را در قبال بازپرداخت بدهیهای کوتاه مدت مشخص می کند . این نسبت بیشتر مورد توجه بستانکاران کوتاه مدت موسسه و افرادی است که تصمیم دارند به موسسه وام بدهند .
۲- نسبتهای اهرمی :
نسبتهایی هستندکه میزان تأمین مالی از منابع مالی خارجی را مشخص می کند . یعنی وجوهی که توسط صاحبان شرکت ( سهامداران ) تأمین شده با وجوهی که از طریق وام بدست آمده مقایسه می شود .
۳- نسبتهای فعالیت :
نسبتهایی هستند که میزان کاربرد دارائیها را مشخص می کند و سطح فروش را با حسابهای مختلف دارایی مانند موجودی کالا ، حسابهای دریافتنی ، دارایی ثابت و غیره می سنجد .
۴- نسبتهای سودآوری :
این نسبتها نتیجه کالایی فعالیت ها و توان بهره برداری شرکت را از طریق سود ارزیابی می کنند .
۵- نسبتهای مالکیت :
این نسبتها بطور مستقیم و غیر مستقیم پیوند دهنده سود نقدینگی هستند و به سهامداران در ارزیابی نقدینگی ها و سیاستهایی که بر قیمت بازار سهام تأثیر می گذارند کمک می کند یعنی آنان می توانند با استفاده از این نسبتها وضعیت سرمایه گذاری خود را در شرکت در زمان حال و آینده بررسی کنند . همانطور که پیداست این نسبتها بیشتر از همه مربوط به صاحبان سهام است . این روزها اگر کسی بخواهد در زمینه بورس و سهام فعالیت کند باید بتواند نسبتهای مالی یک موسسه را محاسبه کند . نسبتها مانند کلیدهایی هستند که در های بسته را باز می کنند . وقتی که شما یک صورت مالی را در اختیار دارید و می خواهید به موسسه صاحب آن صورت مالی وام بدهید ، بهترین کار محاسبه نسبتهای نقدینگی موسسه مذکور است . نسبتهای اهرمی نیز کارایی بالایی دارند . از طریق این نسبتها می توان نسبت بدهی به دارایی و نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام را مشخص نمود . ضمناً میتوان میزان توانایی یک موسسه در پرداخت بهره را محاسبه نمود . نسبت دیگری نیز وجود دارد که نشان می دهد که درآمد شرکت تا چه اندازه برای پوشش هزینه های ثابت کافی است . نسبتهای فعالیت که شامل : نسبت گردش موجودی کالا ، نسبت متوسط دوره وصول مطالبات ،نسبت گردش حسابهای دریافتنی ، نسبت گردش دارائیهای ثابت و نسبت گردش مجموع دارایی هاست ، خود جای صحبت بسیار دارد که در این مطلب نمی گنجد . البته هدف این است که شما آگاه شده و خود به دنبال اصل مطلب باشید . نه اینکه همه چیز برای شما یکجا آماده شود . نسبتهای سودآوری و مالکیت هم که اهمیت خاصی برای مدیریت سهام دارد معمولاً کمتر مورد توجه سهامداران قرار می گیرد . معمولاً سهامداران تنها با توجه به سابقه یک موسسه ، اقدام به خرید سهام آن موسسه می نمایند . شاید دلیل اصلی این اقدام ، دانش ناکافی سهامداران در ایران است . معمولاً در ایران سرمایه و تجربه حرف اول را میزند و دانش جایگاه خواصی ندارد . توجه داشته باشید که اگر تجربه و دانش در هم آمیخته شود و سرمایه در کنار این ترکیب قرار گیرد در این صورت نه تنها نتیجه مطلوب تری حاصل می شود بلکه ریسک سرمایه گذاری نیز کاهش می یابد . در اینجا به تمامی سهامداران توصیه می کنم تا مطالعه ای هرچند اندک درباره نسبتهای مالی داشته باشند تا با چشمان باز به کارگزار خود دستور خرید بدهند .
البته یادآوری می شود که نسبتهای مالی بسیاری وجود دارد که می شود از آنها استفاده کرد
نسبت های نقدینگی
نسبت های فعالیت
نسبت های اهرمی
نسبت های سود آوری
نسبت بازده سرمایه گذاریهاR.O.I
نسبتهای ارزش بازار
تجزیه و تحلیل نسبتها با تجزیه وتحلیل افقی وعمودی کاملا" متفاوت می باشد.
برای تکمیل تجزیه و تحلیل مالی مقایسه ای ارقام حسابهای مختلف با یکدیگر ضرورت دارد.این بررسی از طریق تجزیه و تحلیل نسبتها انجام می گیرد.نسبتهای مالی زیادی وجود دارد،
که تحلیلگران مالی با توجه ارزش نسبت سودآوری به اهمیتی که برای روابط بین اقلام قائل هستند،آنها را مورد استفاده قرار می دهند.
تحلیلگران مالی معمولا" نسبتها را به دو شکل مورد بررسی قرارمی دهند:
1) مقایسه با صنایع مشابه
2) تجزیه و تحلیل روند: نسبتهای مربوط به دوره جاری با نسبتهای سالهای گذشته و نسبتهای مورد انتظار عادی مقایسه می شود تا مشخص گردد آیا وضعیت مالی شرکت رو به بهبود
است یا خیر.
تجزیه و تحلیل افقی :
بررسی روند حسابها طی چند سال مختلف می باشد،به طور مثال کسب 3 میلیون ریال سود در سال جاری در مقایسه با 1 میلیون ریال سود سال مالی قبل به نظر مطلوب و امیدوار
کننده می رسد ولی درمقایسه با 4 میلیون ریال سود سال قبل آن رضایت بخش نمی باشد، تجزیه و تحلیل افقی غالبا" در صورتهای مالی مقایسه ای نشان داده می شود و بعضا"
برای اینکه نتیجه مطلوبتری به رست بیاید،از صورتهای مالی 5 سال استفاده می شود
تجزیه و تحلیل عمودی :
در تجزیه و تحلیل عمودی یک قلم مهم درصورتهای مالی به عنوان ارزش پایه به کارگرفته می شود و سایر اقلام آن صورتهای مالی با این قلم پایه مقایسه می شود. به عنوان مثال
در تجزیه و تحلیل عمودی ترازنامه مجموع داراییها یا مجموع بدهیها و حقوق صاحبان سهام،100% در نظرگرفته شده و هریک از اقلام داراییها نسبت به مجموع داراییها و هر یک از اقلام
بدهیها و حقوق صاحبان سهام نسبت به مجموع بدهیها و حقوق صاحبان سهام محاسبه می شود.درصورت سود وزیان نیز فروش خالص معادل 100% در نظرگرفته شده وسایرحسابها
نسبت به آن سنجیده می شوند.
تجزیه و تحلیل عمودی به منظور افشای ساختاردرونی سازمان به کار می رود، افشای اطلاعاتی نظیر روابط موجود بین هر یک ازحسابهای سود و زیان و درآمد فروش و ترکیب داراییهایی
که ایجاد ترکیب منابع سرمایه شامل بدهیها،اعم ازجاری یا بلند مدت و یا حقوق صاحبان سهام و غیره…؛علاوه بر این نتایج تجزیه و تحلیل عمودی برای ارزیابی موقعیت نسبی شرکت در
صنعت به کارمی رود.
لازم به ذکر است در تجزیه و تحلیل افقی و تجزیه و تحلیل عمودی رقم خاص با یک رقم درهمان طبقه یا همان حساب مقایسه می شود.
نسبت های نقدینگی
حاشیه ایمنی اعتباردهندگان / سرمایه در گردش = بدهیهای جاری – داراییهای جاری
توانایی پرداخت بدهیهای جاری از محل داراییهای جاری/ نسبت جاری = بدهیهای جاری ÷ داراییهای جاری
توانایی دقیقتر برای پوشش بدهیهای جاری/ نسبت آنی (سریع) = بدهیهای جاری ÷ ( (پ.پ + موجودی کالا) - داراییهای جاری
نسبتهای فعالیت :
نشان دهنده سرعت وصول مطالبات/ نسبت حسابهای دریافتنی = متوسط حسابهای دریافتنی ÷ ب.ت.ک.ف
متوسط حسابهای دریافتنی = 2 ÷ (حسابهای دریافتنی پایان دوره + حسابهای دریافتنی اول دوره )
متوسط دوره وصول طلب = نسبت حسابهای دریافتنی ÷ 365
نشان دهنده سرعت گردش کالا/ نسبت گردش کالا = = متوسط موجودی کالا ÷ ب.ت.ک.ف
متوسط موجودی کالا = 2 ÷ (موجودی کالا پایان دوره + موجودی کالا اول دوره )
نسبت دوره گردش کالا = نسبت گردش کالا ÷ 365
توانایی به کارگیری موثرداراییها/ گردش مجموع داراییها = متوسط مجموع داراییها ÷ فروش خالص
نسبتهای اهرمی : نشان دهنده داراییهایی است که از طریق بدهیها تأ مین شدند/ نسبت بدهی = مجموع داراییها ÷ مجموع بدهیها
توانایی پرداخت بدهیها/ نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام / نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = مجموع بدهیها ÷ مجموع حقوق صاحبان سهام
تحمل شرکت در کاهش سود / پوشش هزینه بهره = هزینه بهره ÷ سود قبل از بهره و مالیات
نسبتهای سود آوری :
درصد هرریال فروش را نشان می دهد که پس از کسر ب.ت.ک.ف باقی می ماند/ نسبت سود نا خالص = فروش خالص ÷ سود نا خالص
سودآوری درآمدها را نشان می دهد/ نسبت سود خالص = فروش خالص ÷ سود خالص
(R.O.I) بازده سرمایه گذاریها
برای اندازه گیری عملکرد شرکت می باشند، 2 نسبت :
میزان کارایی مدیریت در بکارگیری منابع موجود در جهت کسب سود/ بازده مجموع داراییها R.O.A = متوسط مجموع داراییها ÷ سود خالص
بازده سرمایه گذاری صاحبان سهام را نشان می دهد/ بازده حقوق صاحبان سهام E.O. R = (حقوق صاحبان سهام ÷ مجموع داراییها ) × بازده مجموع داراییها
نسبتهای ارزش بازار :
یاد آِوری می شود برای شرکتهائی است که در بورس وارد شده باشند
عملکرد شرکت / سود هر سهم (EPS) = تعداد سهام منتشره ÷ سود خالص
ارزیابی شرکت/ نسبت قیمت به سود (P/E) = سود هر سهم ÷ قیمت روز هر سهم
نسبت ارزش دفتری هر سهم = تعداد سهام منتشره ÷ مجموع حقوق صاحبان سهام
دریافت سود سهام را نشان می دهند :
بازده سود سهام = قیمت بازار هر سهم ÷ سود سهام پرداختی به هر سهم
نسبت پرداختی سود هر سهم = سود هر سهم ÷ سود سهام پرداختی به هر سهم
مهم ترین نسبت های مالی
برای تحلیل بنیادی شرکت ها از شیوه های مختلفی مانند بررسی صورتهای مالی استفاده می شود. گاهی اوقات بررسی تمامی مولفه های ترازنامه و صورت سود و زیان می تواند بسیار وقت گیر باشد. لذا نسبت های مالی که از صورتهای مالی، قیمت و دیگر عوامل مرتبط استخراج می شوند می توانند در تحلیل سریع تر و بررسی عملکرد شرکت ها به ما کمک کنند. در این مقاله برخی از مهم ترین نسبت های مالی را بررسی می کنیم.
کلمات کلیدی :
نسبت های نقدینگی – سود آوری – ارزش بازار – نسبت های فعالیت – ساختار سرمایه
مقدمه :
نسبت های مالی در دسته بندی های مختلف قرار میگیرند و کارایی متفاوتی دارند. نقطه اشتراک این نسبت ها این است که همه به دنبال بررسی عملکرد شرکت هستند. گاهی از طریق بررسی میزان افزایش و کاهش این نسبت ها به نتایجی راجه به وضعیت و عملکرد شرکت می رسیم. همچنین گاهی این نسبت ها امکان مقایسه شرکت را با دیگر شرکت های هم گروه به ما می دهد. به عنوان مثال یک نوع مرسوم تحلیل با تابلوخوانی، بررسی و مقایسه نسبت P/E شرکت با گروه خود است.
برای معرفی مهم ترین نسبت های مالی (Financial Ratios) ابتدا نیاز است آنها را دسته بندی کنیم تا بتوانیم بهتر از آنها استفاده کرده و بدانیم که هرکدام به چه منظور استفاده می شوند.
- نسبت های سودآوری (Profitability Ratios)
- نسبت های نقدینگی (Liquidity Ratios)
- نسبت های اهرمی (Gearing Ratios)
- نسبت های کارایی (Activity Ratios)
- نسبت های ارزش بازار
در ادامه به بررسی و توضیح نسبت های مالی مهم در دسته های عنوان شده می پردازیم و کاربرد آنها در تحلیل بنیادی و همچنین بررسی وضعیت و عملکرد شرکت ها و مقایسه آنها با یکدیگر را بیان می کنیم.
نسبت های سودآوری :
معمولا هدف از تاسیس یک موسسه یا شرکت، سودآوری است. اگر شرکت در این زمینه دچار مشکل شود توانایی مدیران شرکت زیر سوال رفته و از اعتبار شرکت کاسته می شود.بدیهی است فعالان بازار سرمایه نیز علاقه ای به سرمایه گذاری در شرکتی که در کسب سود مشکل داشته، ندارند. لذا بررسی نسبت های سودآوری از اهمیت بالایی برخوردار است. نسبت های سودآوری به دنبال بررسی توانایی شرکت در کسب سود مرتبط با فعالیت شرکت می باشند.
برخی از مهم ترین نسبت های سودآوری را بیان می کنیم.
بازده حقوق صاحبان سهام : این نسبت به صورت ساده، میزان سودآوری شرکت را به ازای سرمایه به کار گرفته شده می سنجد.
بازده حقوق صاحبان سهام : سود خالص / حقوق صاحبان سهام
بازده دارایی ها : این نسبت نشان دهنده این است که شرکت در به کارگیری دارایی ها و منابع تحت اختیار برای کسب سود چه قدر موفق بوده است و یک معیار کلی برای سنجش عملکرد و توانایی مدیران شرکت می باشد.
بازده دارایی : سود خالص / میانگین جمع داراییها
حاشیه سود : حاشیه سود یک نسبت بسیار مهم است که برای سود خالص، ناخالص و عملیاتی محاسبه می شود.
حاشیه سود خالص : نشان دهنده این است که به ازای 1 واحد فروش، چه مقدار سود نصیب شرکت میشود.
حاشیه سود عملیاتی : به طور مشابه نشان میدهد که هر 1 واحد فروش چه تاثیری بر درآمد های عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود ناخالص : از آنجا که سود ناخالص از کسر بهای تمام شده کالا/خدمات، از درآمد فروش شرکت حاصل می شود، میزان توانایی و عملکرد شرکت در کنترل بهای تمام شده می سنجد که در بحث مدیریت و حسابداری صنعتی بحث بسیار گسترده ایست.
حاشیه سود خالص : سود خالص / فروش
حاشیه سود عملیاتی : سود عملیاتی / فروش
حاشیه سود ناخالص : سود ناخالص / فروش
همانطور که دیدیم، این نسبت ها از ارتباط بین عناصر اساسی صورتهای مالی شرکت ها به دست می آیند و فرآیند ارزیابی و مقایسه شرکت ها با یکدیگر را آسان تر میسازند.
نسبت های نقدینگی :
نقدینگی برای شرکت ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به عنوان مثال فرض کنید شخصی ثروتمند صاحب چندین ملک و زمین و ماشین های مختلف باشد اما در حساب کوتاه مدت خود پول نقد کمی داشته باشد. اگر فرضاً هزینه احتمالی ای پیش آید مثل بیماری و هزینه های بیمارستان و …، این فرد توانایی پرداخت این هزینه ها را نخواهد داشت زیرا نقدینگی خود را کنترل نکرده است. به طور مشابه در شرکت ها، نسبت های نقدینگی نشان دهنده توانایی شرکت ها در پرداخت تعهدات و بدهی های کوتاه مدت می باشند. برخی از مهم ترین نسبت های نقدینگی را بررسی می کنیم.
نسبت جاری (Current ratio) : این نسبت توانایی شرکت در پرداخت بدهی های جاری را از طریق دارایی های جاری خود نشان می دهد.
نسبت جاری: داراییهای جاری/ بدهیهای جاری
نسبت آنی ( Quick ratio/acid test ) : این نسبت مشابه همان نسبت جاری است با این تفاوت که موجودی کالا را از دارایی های جاری کم می کند زیرا به دنبال بررسی دقیق تر توانایی شرکت در پرداخت تعهدات از طریق دارایی های نقدی خویش می باشد.
نسبت آنی (سریع) : داراییهای جاری – موجودی مواد و کالا / بدهیهای جاری
یک نسبت محافظه کارانه تر نیز وجود دارد که حسابهای دریافتنی شرکت را نیز به همراه موجودی کالا از دارایی های جاری شرکت کم می کند تا صرفا توانایی پرداخت تعهدات و بدهی های جاری شرکت را از طریق وجه نقد و سرمایه گذاری کوتاه مدت آن بسنجد.
همچنین بعضی از نسبت ها همانند میانگین مدت دریافت مطالبات و میانگین مدت پرداخت تعهدات نیز هستند که به ترتیب از طریق تقسیم حسابهای دریافتنی بر درآمد فروش و تقسیم حسابهای پرداختنی بر خرید و در نهایت ضرب در 365 روز سال محاسبه می شوند . (Average collection/payment period)
با جابه جایی و استفاده از ارتباط بین این عناصر می توان فرمول های جدید مانند زیر ساخت و متناسب با نیاز استفاده کرد.
هر کدام از این نسبت ها با توجه به فعالیت شرکت و حوزه تصمیم گیری می توانند کاربرد خود را داشته باشند.
نسبت های اهرمی :
نسبت های اهرمی، به طور کلی ساختار سرمایه یک شرکت را می سنجند و به دنبال بررسی بدهی های کوتاه مدت و بلند مدت و توانایی شرکت در پرداخت آنها می باشند.
نسبت بدهی (Gearing) : این نسبت ساختار بدهی ها و سرمایه شرکت یعنی همان طرف بستانکار ترازنامه را می سنجد. با توجه به معادله اصلی حسابداری در میابیم که این نسبت برابر است با مجموع بدهی ها / مجموع دارایی ها که می توان آن را بدین صورت نیز نوشت.
نسبت بدهی : مجموع بدهیها / مجموع بدهی ها + حقوق صاحبان سهام
- در بعضی از منابع خارجی از تقسیم حقوق صاحبان سهام بر جمع بدهی ها و حقوق صاحبان سهام استفاده می کنند تحت عنوان نسبت Leverage که ارزش نسبت سودآوری کاربرد مشابه و یکسانی دارد.
نسبت تسهیلات به سرمایه : این نسبت نشان می دهد که شرکت برای تامین مالی خود چه مقدار سرمایه آورده و چه مقدار از بانک قرض کرده است. بدیهی است اگر مقدار این نسبت زیاد شود نشان دهنده اتکای بیش از حد شرکت به استقراض از بانک می باشد و نکته منفی ای برای شرکت است.
نسبت تسهیلات به سرمایه : مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام
نسبت پوشش بهره (Interest cover) : نسبت پوشش بهره نشان دهنده توانایی پرداخت هزینه های مالی و نرخ بهره تسهیلات دریافتی از بانک ها را از طریق درآمد های عملیاتی می سنجد.
نسبت پوشش بهره : سود عملیاتی/ هزینههای مالی
EBIT اصطلاح درآمد های عملیاتی بوده و مخفف Earnings before Interest and Taxes می باشد.
نسبت های کارایی :
نسبت های کارایی یا فعالیت تقریبا زیر مجموعه نسبت های نقدینگی قرار میگیرند و در برخی منابع مرجع در همان بخش عنوان می شوند. این نسبت ها به دنبال سنجش میزان و گردش دارایی از طریق میزان فروش و بررسی تاثیرات آن هستند.
دوره گردش موجودی کالا (Inventory days) : این نسبت نشان دهنده این است که طی 1 دوره مالی 365 روزه چند بار پروسه تبدیل مواد خام به موجودی کالا و فروش آن صورت گرفته و کالا جایگزین شده است.
دوره گردش موجودی کالا : متوسط موجودی مواد و کالا / بهای تمام شده کالای فروش رفته * ۳۶۵
دوره وصول مطالبات : این نسبت پیش تر توضیح داده شد و نشان دهنده میانگین زمان وصول مطالبات پس از فروش محصول است.
دوره وصول مطالبات : متوسط حسابهای دریافتنی / فروش نسیه * ۳۶۵
دوره گردش عملیات : این نسبت یک دید کلی از مدت زمان تبدیل مواد خام به کالا و فروش آن و همچنین وصول درآمد آن به ما می دهد.
دوره گردش عملیات : دوره وصول مطالبات + دوره گردش موجودی کالا
گردش دارایی : این نسبت معمولا برای زمانی که به دنبال بررسی اثر افزایش دارایی بر افزایش فروش هستیم، به کار می آید که آیا با افزایش دارایی ها شرکت توانسته فروش خود را نیز بیشتر کند یا خیر.
گردش دارایی : فروش خالص / میانگین جمع داراییها
نسبت گردش سرمایه جاری: گردش سرمایه جاری اثر تغییر در خالص دارایی های جاری(سرمایه در گردش) را می سنجد که می تواند معیار جالب تری از نسبت گردش دارایی باشد از این منظر که تغییرات بخش بدهی ها را هم لحاظ می کند. ( خالص دارایی های جاری برابر است با دارایی های جاری – بدهی های جاری )
گردش سرمایه جاری : درآمد فروش / سرمایه در گردش
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش: این قسمت نشان دهنده نسبت موجودی کالا به خالص ارزش دارایی های شرکت می باشد و میزان اهمیت موجودی کالا در بین دارایی های شرکت را با در نظر گرفتن تغییرات در بدهی ها می سنجد.
موجودی کالا به سرمایه در گردش : موجودی کالا / سرمایه در گردش
نسبت های ارزش بازار :
این بخش از نسبت های مالی بیشتر مورد توجه سهامداران و فعالین بازار سرمایه است و در تابلو خوانی سهام مختلف استفاده می شود و امکان پیش بینی روند آینده شرکت ها را از طریق بررسی گذشته آنها ممکن می سازد. اکنون به بررسی نسبت های مهم این بخش می پردازیم و توضیح مختصری راجع به کاربرد هر کدام می دهیم.
EPS : با تقسیم مقدار درآمد شرکت (پس از کسر مالیات) بر تعداد سهام شرکت محاسبه می شود که استفاده فراوانی دارد.
DPS : آن مقدار از سود حاصل شده که در مجمع سالیانه تصمیم گرفته می شود که بین سهامداران توزیع شود.
نسبت ارزش دفتری (P/BV) یا نسبت قیمت به خالص ارزش دارایی ها (P/NAV) :
این دو نسبت برای مقایسه قیمت تابلو یک سهم ارزش نسبت سودآوری با مقدار ارزش دفتری یا ارزش به روز سهم به کار می روند. فرمول محاسبه NAV شرکت های سرمایه گذاری در مقاله مفهوم NAV توضیح داده شده است. برای محاسبه Book Value نیز می توان حقوق صاحبان سهام در بخش ترازنامه را بر تعداد سهام شرکت تقسیم کرد.
نسبت قیمت به درآمد (P/E) : این نسبت به صورت خیلی ساده بیانگر انتظارات فعالان بازار سرمایه از بازدهی این شرکت نسبت به سرمایه گذاری خود هستند. به عنوان مثال اگر شخصی 100 میلیون سرمایه داشته باشد و انتظار داشته باشد تا پایان سال سرمایه او به 120 میلیون افزایش پیدا کند، P/E این شخص از تقسیم 100 که price بوده بر 20 که Earning می باشد به دست می آید و برابر با 5 است. ممکن است P/E شخصی با شخص دیگر متفاوت باشد. روش ارزش نسبت سودآوری های محاسبه P/E درست برای شرکت ها موضوع بحث این مقاله نیست. این نکته حائز اهمیت است که صرف استفاده از P/E که تنها یکی از نسبت های مالی مهم است، گواه کافی برای معامله نیست و در خیلی موارد ممکن است انتظار فعالان بازار سرمایه از بازدهی شرکت ها چه بسا اشتباه باشد. لذا بررسی P/E در کنار دیگر نسبت ها و تحلیل ها اعتبار بیشتری دارد.
نسبت قیمت به فروش (P/S): نسبت قیمت Price به فروش Sale به صورت خیلی ساده بیانگر این است که یک شرکت برای 1 واحد فروش چه مقدار هزینه کرده است.
نسبت PEG : این نسبت از تقسیم P/E بر نرخ رشد سالانه درآمد محاسبه می شود و اگر مقدار این نسبت کوجک تر از یک باشد نشان دهنده عدم توجه مخصوص بازار در ارزش نسبت سودآوری سالهای آتی نسبت به سهام این شرکت می باشد.
PEG : (قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی) / نرخ رشد سالانه درآمد
در این مقاله سعی شد مهم ترین نسبت های مالی که یک سرمایه گذار یا تحلیل گر مالی باید بداند توضیح داده شوند. با تقسیم عناصر اصلی حسابهای شرکت و پیدا کردن ارتباط بین آنها می توان به نسبت هایی با مفاهیم جدید و کاربرد های گوناگون نیز رسید.
روشهای ارزشگذاری و نحوه محاسبه ارزش ذاتی هر سهم
تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از روشهای تحلیل بازار سرمایه است. در این روش تحلیلگران ارزش ذاتی سهام را محاسبه و در مقایسه با قیمت آن در بورس نسبت به خرید یا فروش سهام اقدام میکنند. میتوانید در مقاله تحلیل بنیادی و پیشنیازهای آن با این تحلیل و صورتهای مالی آشنا شوید. ارزشگذاری سهام شرکتها یکی از مباحث مهم در تحلیل بنیادی است. روشهای مختلفی برای ارزشگذاری وجود دارد و هر یک از بنگاههای اقتصادی باید با روش متناسبی ارزشگذاری شوند. استفاده از روش درست ارزشگذاری برای هر شرکت به تحلیلگر کمک میکند تا ارزش ذاتی هر سهم را بهصورت دقیق محاسبه و در بازار سرمایه بهتر عمل کند. در این مقاله تلاش شده تا با انواع روشهای ارزش نسبت سودآوری ارزشگذاری و ویژگی هر یک بیشتر آشنا شوید.
چگونه سهام یک شرکت را ارزشگذاری کنیم؟
بنگاههای اقتصادی مانند شرکتهای تولیدی، سرمایهگذاری، خدماتی، ساختمانی، بانک، بیمه و لیزینگ هریک با توجه به نوع فعالیت، میزان دارایی، سوددهی، چشمانداز و… ارزشگذاری میشوند.
چهار روش متداول در ارزشگذاری عبارتاند از ارزشگذاری مبتنی بر داراییها، ارزشگذاری بااستفاده از ضرایب (Multiple)، ارزشگذاری مبتنی بر تنزیل جریانهای وجوه نقد و ارزشگذاری مقایسهای، که در ادامه به برخی از مهمترین این متدها پرداخته شده است.
ارزشگذاری مبتنی بر داراییها
در روش ارزشگذاری مبتنی بر داراییها، ارزش سهام یک شرکت از طریق محاسبه ارزش اسمی، ارزش دفتری، ارزش جایگزینی و ارزش خالص داراییها (NAV) برآورد میشوند.
ارزش اسمی سهام
ارزشی که هنگام تأسیس شرکت و انتشار سهام برای هر سهم تعیین میشود، ارزش اسمی آن سهم نام دارد. ارزش اسمی سهام معادل سرمایه ارزش نسبت سودآوری شرکت تقسیم بر تعداد سهام است. در ایران ارزش اسمی برای هر سهم 1000 ریال است که میتواند با قیمت واقعی آن اختلاف زیادی داشته باشد.
ارزش دفتری
به ارزش کل داراییهای یک شرکت منهای بدهیهای آن که در ترازنامه ثبت شده است، ارزش دفتری میگویند. طبق معادله اساسی حسابداری، با کسر بدهی از داراییها، حقوق صاحبان سهام آن شرکت به دست میآید. درنتیجه ارزش دفتری با حقوق صاحبان سهام برابر است.
در اینجا باید توجه کرد که ارزش ثبت شده برای یک دارایی در ترازنامه برابر با ارزش روز خرید دارایی یا آخرین عدد تجدید ارزیابی است. یعنی اگر یک شرکت 20 سال پیش زمینی را به قیمت 100 میلیون تومان خریده باشد، ارزش این دارایی در ترازنامه همان 100 میلیون تومان ثبت شده است. این در حالی است که احتمالا قیمت این زمین طی این 20 سال رشد زیادی کرده است.
ارزش خالص داراییها (NAV)
باتوجه به اینکه ارزش داراییها در محاسبه ارزش دفتری مربوط به گذشته است، برای ارزشگذاری یک شرکت، باید داراییهای شرکت بهروز شوند و پس از آن بدهیهای شرکت از آن کسر شوند. به ارزش روز کل داراییهای شرکت پس از کسر بدهی و تعهدات، ارزش خالص داراییها میگویند. ارزشگذاری در این روش نسبت به سایر روشها کارایی بیشتری دارد و برای ارزشگذاری شرکتهایی که حاشیه سود کمی دارند و یا داراییمحور هستند، نظیر شرکتهای سرمایهگذاری، مورداستفاده قرار میگیرد.
ارزش جایگزینی
هزینهی تأسیس و راهاندازی مجدد یک شرکت با نرخ روز، ارزش جایگزینی آن شرکت نام دارد. در این روش باید دانست که ممکن است راهاندازی مجدد یک شرکت مانند گذشته توجیه اقتصادی نداشته باشد. همچنین در روش جایگزینی استهلاک، برند و امکانپذیری راهاندازی نیز درنظر گرفته نمیشود. بهطور مثال ممکن است گاهی به دلیل تحریم، وارد کردن برخی تجهیزات موردنیاز برای راهاندازی مجدد شرکت امکانپذیر نباشد. همچنین گاهی یک برند مانند اسنپ یا کاله در حوزه فعالیت خود شناخته شدهاند و اگر شرکتی در این حوزه مجدد راهاندازی شود ممکن است نتواند در رقابت با این برندها موفق عمل کند.
ارزشگذاری با استفاده از ضرایب (Multiple)
ارزشگذاری به روش ضرایب نوعی ارزشگذاری مقایسهای ارزش نسبت سودآوری است که یک سهم با استفاده از نسبتهای مالی نظیر نسبت قیمت به فروش (P/S)، قیمت به سود عملیاتی، قیمت به سود خالص (P/E) و قیمت به ارزش دفتری (P/B) در مقایسه با شرکتهای مشابه ارزشگذاری میشود.
ارزشگذاری از طریق ضرایب به دو روش گذشتهنگر (TTM) و آیندهنگر (Forward) انجام میشود. در روش TTM صورتهای مالی 12ماه گذشته بررسی میشود. به همین دلیل به این روش، گذشتهنگر میگویند. در روش Forward یا همان تحلیلی، تحلیلگر باتوجه به صورتهای مالی گذشته، فروش یا سود آن شرکت در آینده را پیشبینی میکند.
نکتهای که وجود دارد این است که تمام سهامداران از اطلاعات گذشته شرکت آگاه هستند. این اطلاعات در قیمت فعلی سهم، لحاظ شده است و اطلاعات جدیدی در اختیار تحلیلگران قرار نمیدهد. اطلاعاتی که برای سرمایهگذاری ارزش ایجاد میکند، تحلیل و بررسی آینده شرکت و وضعیت مالی شرکت در فصلها یا سالهای آتی است که در روش Forward مورد بررسی قرار میگیرد.
نسبت P/E
در این روش ارزش بازار تقسیم بر سود خالص آن محاسبه میشود. همچنین برای محاسبه این نسبت به ازای هر سهم، باید قیمت هر سهم را بر سود آن تقسیم کرد. سود خالص هر سهم برابر است با کل سود خالص تقسیم بر تعداد سهام که به آن Earning Per Share یا همان EPS گفته میشود. همچنین تعداد سهام نیز از تقسیم سرمایه بر 100 تومان (ارزش دفتری هر سهم) به دست میآید.
سود خالص هر سهم/ قیمت= نسبت P/E
بهطور مثال اگر سهام شرکت فولاد مبارکه با قیمت 1200 تومان در حال معامله و سود هر سهم آن 200 تومان باشد، نسبت P/E برای این سهم 6 است. استفاده از این روش برای شرکتهای سودده بسیار پرکاربرد است.
نسبت P/S
این نسبت با تقسیم ارزش بازار بر میزان فروش شرکت (SALES) بهدست میآید. برای بهدست آورن میزان فروش شرکت به ازای هر سهم باید فروش آن شرکت را بر تعداد سهام شرکت تقسیم کرد. برای ارزشگذاری به روش P/S برای یک سهم، باید نسبت قیمت هر سهم به فروش به ازای آن سهم را محاسبه کرد.
مبلغ فروش/ ارزش بازار= نسبت P/S
فروش هر سهم/ قیمت= نسبت P/S
این روش بیشتر برای شرکتهای تازه تأسیس که هنوز به سوددهی نرسیدهاند یا شرکتهایی که سوددهی کمی دارند، استفاده میشود.
نسبت P/B
ارزشگذاری در این روش با تقسیم قیمت بر ارزش دفتری انجام میشود. ارزش دفتری یک شرکت تقسیم بر تعداد سهام آن، ارزش دفتری به ازای هر سهم (Book Value) نام دارد.
تعداد سهام منتشره/ بدهی- دارایی= ارزش دفتری
برای محاسبه نسبت P/B هر سهم، باید قیمت سهم را بر ارزش دفتری آن تقسیم کرد.
ارزش دفتری هر سهم/ قیمت= نسبت P/B
همانطور که گفته شد ارزش دفتری دارایی ثبت شده در ترازنامه است. این ارزش مربوط به زمان ثبت در ترازنامه است و میتواند با قیمت روز دارایی متفاوت باشد.
ارزشگذاری مبتنی بر تنزیل جریانهای وجوه نقد
در این روش لازم است شرکت را بهعنوان یک ماشین خلق پول در نظر گرفت. میزان پولی که هر ساله شرکت در اختیار مالکان خود میگذارد، در واقع جریان وجه نقد آزاد آن شرکت است.
بهعنوان مثال شرکتی را در نظر بگیرید که در سال جاری 100 میلیون تومان، سال اول (یکسال بعد) 120 میلیون تومان، سال سوم 150 میلیون تومان، سال چهارم 200 میلیون تومان، سال پنجم 400 میلیون تومان و از سال ششم به بعد بهطور یکسان هرساله 500 میلیون تومان برای شما پول نقد (جریان وجه آزاد) ایجاد کند. سوالی که در اینجا مطرح است، این است که شما این شرکت را با چه مبلغی خریداری میکنید؟
برای پاسخ به این سوال باید تمامی جریانهای نقدی ایجاد شده توسط شرکت را به نسبت نرخ تورم و مسائل اقتصادی، به لحظه کنونی تنزیل و ارزش فعلی شرکت را محاسبه کرد. یعنی باید بررسی کرد 100 میلیون تومان سال بعد، معادل چند میلیون تومان امسال است؟ و همینطور سایر مبالغ را به سال جاری برگردانیم و ارزش شرکت را محاسبه کنیم. شیوه تنزیل وجوه نقد را میتوانید در مقاله تنزیل جریان نقدی بخوانید.
روشهای مختلفی مبتنی بر تحلیل وجوه نقد برای ارزشگذاری وجود دارد که در ادامه چند نمونه از آن ذکر شده است.
DCF
در این روش، ارزشگذاری بر اساس ارزش فعلی جریانهای نقدی شرکت در آینده (Discounted Cash Flow) ارزشگذاری میشود.
DDM
این روش تنزیل سود تقسیمی (Divident Discount Model) است. بر اساس آن سودهای نقدی که شرکت در آینده تقسیم خواهد کرد، تنزیل و ارزش فعلی سهم محاسبه میشود. این روش برای شرکتهای سودده که سود نقدی پرداخت میکنند، استفاده میشود. همچنین باید سود پرداختی با میزان سوددهی شرکت متناسب باشد و سرمایهگذاران عمده قادر به تغییر آن نباشند.
FCF
جریان نقدی آزاد شرکت (Free Cash Flow)، جریان نقدی عملیاتی قابلتوزیع پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و سرمایهای و بدهیها است. این روش در مواقعی استفاده میشود که شرکت سود نقدی سهام پرداخت نمیکند یا سود تقسیمی آن با سودآوری شرکت متناسب نیست و سرمایهگذاران عمده نقش اساسی در تقسیم سود دارند.
در روش تنزیل جریانهای وجوه نقد سود در بلندمدت و حداقل 5 تا 10 سال پیشبینی و سپس تنزیل میشود. در ایران تورم و جهشهای تند قیمت ارز، ریسکهای سیاسی و اجتماعی و عوامل بسیار زیاد دیگر، تکانههای شدیدی در تحلیل وارد میکنند. بنابراین نمیتوان بیش از یک سال پیشبینی دقیقی از ارزش سهام داشت.
ارزشگذاری مقایسهای
در این روش برای محاسبه ارزش ذاتی یک سهم اگر اطلاعات دقیقی از آن شرکت در دسترس نباشد، میتوان آن را باتوجه به فعالیت، میزان تولید یا عوامل دیگر با شرکت مشابه خود مقایسه کرد. روشهای ارزشگذاری با استفاده از ضرایب مالتیپل زیرمجموعه این روش هستند که به دلیل اهمیت بالای آن بهصورت جداگانه بررسی شدند.
میتوانید در مقاله «کاربرد روشهای ارزشگذاری در بازار سرمایه» با کاربرد هر یک از این روشها در تحلیل انواع شرکتها بیشتر آشنا شوید.
تکنیک های تجزیه و تحلیل نسبت های مالی
انتخاب اطلاعات مالي ، مقايسه و مشخص نمودن رابطه بين اطلاعات مالي ، تفسير و ارزيابي مقايسات و ارتباطات تعيين شده را تجزيه و تحليل صورتهاي مالي مي گويند .
تجزيه و تحليل صورت های مالی جدید فرآيندی است که ميزان انعکاس واقعيت های اقتصادی توسط ارقام حسابداری شرکت را ارزيابی می کند. ارزيابی ريسک حسابداری و کيفيت عايدات شرکت، برآورد قدرت سودآوری، انجام تعديلات لازم برای صورت های مالی در جهت انعکاس بهتر واقعيت های اقتصادی و کمک به تجزيه و تحليل مالی، از جمله وظايف تجزيه و تحليل صورتهای مالی می باشد.
استفاده کنندگان از این صورتهای مالی عموما استفاده کنندگان برون سازمانی هستند.(سهامداران، اعتبار دهندگان، بانکها…)
این افراد برای اینکه نهایت استفاده را از صورتهای مالی بکنند، باید توانایی تجزیه و تحلیل مالی را از روی ارقام مندرج در صورتهای مالی را داشته باشند. بنابراین در این پست این نسبتها و نحوه استفاده از آنها را به کوتاهترین شکل ممکن بیان میشود.
برای تجزیه و تحلیل نسبت های مالی چهار روش وجود دارد:
- روش تجزیه و تحلیل داخلی: که شامل مقایسه اقلام مندرج در یک صورتحساب با یکدیگر است.
- روش تجزیه و تحلیل مقایسه ای : که شامل مقایسه اقلام مندرج در صورتحسابهای چند دوره با یکدیگر است.
- روش تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش: که شامل شناسایی عوامل موثر در تغییرات وضعیت مالی و کاهش و افزایش پول مورد نیاز موسسه است.
- روش تجزیه و تحلیل خطر: که شامل سنجش خطراتی که سرمایه گذاری موسسه با آن مواجه است، می باشد.
بنابراین نسبتهای زیر برای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی از نوع روش تجزیه و تحلیل داخلی هستند.
اما برای تجزیه و تحلیل وضعیت مالی شرکتها چهار نوع نسبت مالی وجود دارد :
۱ . نسبتهای نقدینگی :
نشان دهنده توانایی شرکت برای پاسخگویی به تعهدات کوتاه مدت است:
نسبت جاری: از تقسیم داراییهای جاری بر بدهی های جاری بدست می آید.
هر چقدر این نسبت بزرگتر باشد، قدرت بازپرداخت بدهی جاری افزایش می یابد و طلبکاران با اطمینان خاطر بیشتر وام یا خدمات یا کالا در اختیار شرکت قرار خواهند داد. نسبت جاری به تنهایی ملاک تحلیل قرار نمی گیرد و نسبت مزبور همیشه با نسبت آنی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
نسبت آنی :از تقسیم دارایی های جاری منهای موجودی ها بر بدهی های جاری بدست می آید. این نسبت توانایی انجام تعهدات کوتاه مدت، با استفاده از دارایی های با نقدینگی بسیار زیاد را اندازه گیری می کند. زیرا در مقایسه با سایر دارایی های جاری، از نقدینگی کمتری برخوردارند.
این نسبت با متوسط صنعت مقایسه می شود تا تجزیه و تحلیل شود
۲ . نسبتهای ساختار سرمایه
نسبت هایی که نشان دهنده توانایی شرکت برای بازپرداخت بدهی های بلند مدت و کوتاه مدت است.
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه: در محاسبه این نسبت کل بدهی اعم از جاری و بلند مدت را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. تجاوز این نسبت از ۱۰۰ درصد حکایت از آن می کند که حقوق مالی طلبکاران برسهامداران فزونی ارزش نسبت سودآوری گرفته است.
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه : برای بدست آوردن این نسبت بدهی جاری را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. هرگاه میزان این نسبت از ۸۰ درصد تجاوز کند موسسه را مبتلای به مشکلات اقتصادی تشخیص می دهند.
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه : این نسبت میزان ظرفیت وامگیری از منابع وام دهندگان را بیان می کند هر قدر این نسبت ارزش نسبت سودآوری کوچک باشد، امکان اخذ وام برای موسه بیشتر خواهد شد.
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه : از تقسیم دارایی ثابت خالص بر ارزش داراییهای مشهود حاصل می شود. معمولا حد بالای این نسبت را در صنایع ۱۰۰ درصد و در سایر موسسات تجاری ۷۵ درصد می دانند.
نسبت توان پرداخت بهره: از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) بر بهره بدست می آید. این نسبت معرف قدرت شرکت در پرداخت بهره از محل سود شرکت است.
۳ . نسبتهای فعالیت :
این نسبتها، کاربرد منابع مالی یا دارایی های در اختیار مدیران را نشان می دهند.
نسبت دوره وصول مطالبات : معیار اندازه گیری مدت زمان لازم برای جمع آوری وجه نقد حاصل از فروش مشتریان است. ابتدا فروش خالص سالانه را بر ۳۶۵ روز سال تقسیم کرده و متوسط فروش ارزش نسبت سودآوری روزانه را به دست می آوریم. سپس جمع مطالبات را اعم از حسابها و اسناد دریافتنی ( ولو این که تنزیل شده باشند) بر متوسط فروش روزانه تقسیم نموده و حاصل را حاکی از چگونگی وصول مطالبات می دایم. عده بسیاری معتقدند که دوره وصول مطالبات نباید ده تا پانزده روز بیشتر از مهلتی باشد که معمولا در فروش کالا به نسیه اعطا می شود. در مقایسه دوره وصول مطالبات شرکت ها مسلما می باید اختلاف شرایط فروش آنان را از لحاظ مهلت هایی که در فروش قائل می شوند، در نظر گرفت.
نسبت دوره گردش کالا و دفعات گردش کالا :برای محاسبه دفعات گردش کالا، اطلاعات لازم از صورتحساب سود وزیان (عملکرد سود و زیان) استخراج می شود. موجودی کالای اول دوره و موجودی کالای پایان دوره و بهای تمام شده کالای فروش رفته اطلاعاتی هستند که لازم می باشند. ابتدا از تقسیم مجموع موجودی کالای اول و آخر دوره بر عدد دو، میانگین کالا را مشخص می کنند و سپس بهای تمام شده کالای فروش رفته را بر متوسط موجودی کالا تقسیم می کنند تا دفعات گردش کالا معین شود. از تقسیم نمودن ۳۶۵ روز بر دفعات گردش کالا، دوره گردش کالا حاصل می گردد.
دوره گردش عملیات : موسسات فروشنده کالا دو نوع هستند. نوع اول موسساتی هستند که کالا را از منابع دیگر خریداری و به مشتری عرضه می کنند که این موسسات صرفا بازرگانی یا تجاری هستند. در این قبیل موسسات دوره گردش عملیات عبارتست از مجموع دوره گردش کالا و دوره وصول مطالبات.
دوره گردش عملیات در موسسات تجاری= دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات
دسته دوم موسسات فروشنده کالا، موسساتی هستند که کالاها را راسا می سازند و سپس می فروشند که به آنها تولیدی می گویند. دوره گردش عملیات در این موسسات بایستی شامل مدت زمانی که کالا ساخته می شود نیز باشد.
دورگردش عملیات در موسسات تولیدی= دوره ساخت کالا + دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات
نسبت فروش کالا یا گردش موجودی کالا : این نسبت را از تقسیم فروش خالص بر موجودی کالا به میزانی که در ترازنامه پایان سال منعکس است، بدست آورده اند. گرچه این نسبت را نمی توان حاکی از گردش واقعی کالا محسوب داشت زیرا صورت و مخرج کسر متناجس نیستند ولی مقایسه آن با شرکتهای مشابه زمینه ای را برای اظهار نظر پدید می آورد.
نسبت کالا به سرمایه در گردش : برای بدست آوردن این نسبت موجودی کالا بر سرمایه در گردش تقسیم شده است و نتیجه را مقیاسی برای سنجش میزان موجودی کالا و کم و زیاد بودن آن محاسبه میکنند. معمولا این نسبت نباید از ۸۰ درصد تجاوز کند.
نسبت گردش سرمایه جاری : نسبت گردش سرمایه جاری یا سرمایه در گردش بیان کننده چگونگی استفاده از سرمایه جاری در امر خرید و فروش کالا یا در مسیرهای اصلی شرکت است. نسبت مزبور در مقایسه با همین نسبت در سال های قبل مورد تحلیل قرار می گیرد. برای تعیین نسبت گردش سرمایه جاری بایستی فروش خالص را بر سرمایه در گردش تقسیم کنند تا نسبت گردش سرمایه جاری معین گردد.
دوره بازپرداخت بستانکاران : دوره پرداخت به بستانکاران برای برنامه ریزی و بودجه بندی پرداخت به بستانکاران در هر ماه و میزان وجه نقدی که شرکت باید هر ماه برای پرداخت به بستانکاران فراهم سازد، به کار می رود. ضمنا بستانکاران نیز محاسبه تاریخ دریافت طلب خود از شرکت را پیش بینی می کنند. برای محاسبه بایستی ایام یکسال را بر دفعات پرداخت به بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین دفعات بازپرداخت به بستانکاران بایستی قیمت تمام شده کالای خریداری شده دوره را بر متوسط بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین متوسط بستانکاران، مجموع مانده حسابهای پرداختنی تجاری و اسناد پرداختنی تجاری یا بستانکاران تجاری را در ابتدا و پایان دوره مالی را بر دو تقسیم می نمایند.
دیدگاه شما