شاخص ترس و طمع چیست؟ نقش احساسات در حرکت بازار
شاخص ترس و طمع میتواند وضعیت بازار ارزهای دیجیتال را از نظر احساسی برایتان روشن کند. از آن جایی که همیشه در مسئله خرید و فروش داراییهای ارزشمند و سرمایهگذاری روی آنها، احساساتی از جمله ترس و طمع وجود دارند، بنابراین آگاهی از این شاخص برای موفقیتتان در این زمینه حائز اهمیت است. در ادامه این مقاله کوین نیک مارکت همراه ما باشید تا شاخص ترس و طمع را به طور کامل معرفی و بررسی کنیم.
اما پیش از هر چیز باید از خود بپرسیم چرا شاخص ترس و طمع اهمیت دارد؟ زمانی که تصمیم میگیریم که چه زمانی باید در بازار رمزارزها خرید کنیم یا چه زمانی دارایی خود را بفروشیم، یک تریدر یا سرمایهگذار خوب و آگاه همیشه به دادههایی نگاه میکند که به درستی او را در خصوص این مسئله راهنمایی کنند. انواع و اقسام نمودارهایی که باید به آنها نگاه کرد، فاندامنتالهای مهمی که باید تحلیل کرد و شرایطی که در بازار باید به آنها توجه داشت. اما این تریدر یا سرمایهگذار آگاه میداند که همیشه معیارها و شاخصهای متداول همیشه نمیتوانند در هر شرایطی موثر واقع شوند.
گاهی اوقات جوی بر بازار حاکم میشود که قدرتش اجازه میدهد قیمتها تغییر کنند، حجم معاملات بالا و پایین برود و در این بین موقعیتهایی ایجاد شود که هر شخصی قادر به دیدن آنها نیست. اینجاست که شاخص ترس و طمع که ترکیبی از احساسات درونی بازار همراه با معیارهای فاندامنتال را در قالب یک نمودار به ما نشان میدهد، میتواند این موقعیتهای مناسب را آشکار سازد. این شاخص کمک میکند تا وضعیت بازار را از نظر ترس و نگرانی و همچنین طمع و حرص بسنجیم.
البته که نباید تمام تمرکز خود را به تنهایی روی این نمودار بگذارید اما موقعیتهای خوبی را میتوان از دل این نمودار به دست آورد.
شاخص چیست؟
شاخص چیست؟
بد نیست حالا که وارد این مبحث شدیم، کمی هم در خصوص مهمترین عواملی که در ادامه در خصوص آنها صحبت خواهیم کرد، یک یادآوری جامع داشته باشیم.
یک شاخص (Index) چندین نقطه از دادههای مهم را جمع و با ترکیب آنها، یک معیار آماری به دست میآورد. اگر در زمینه بازارهای مختلفی از جمله بورس تجربه داشته باشید، حتما با شاخصهایی نظیر میانگین صنعتی داو جونز (Dow Jones Industrial Average) آشنا هستید. یک شاخص مشهور که در خصوص بازار بورس به شدت کاربرد دارد. این شاخص با ترکیب آمار قیمت ۳۰ شرکت بزرگ آمریکا که در صرافیهای مختلف فهرست شدهاند، در جهت قیاس در معاملات و مبادلات سهام، آمار لازم را به کاربران خود ارائه میدهد. از جمله این شرکتها میتوان به اپل، بوئینگ، کوکاکولا، مایکروسافت، اینتل و غیره اشاره کرد.
بازار ارزهای دیجیتال نیز دارای شاخصهای مختلفی است. شاخص ترس و طمع از جمله معیارهای معتبر این بازار محسوب میشود. البته شاخصها به اشکال مختلفی ارائه میشوند و همه شبیه به یکدیگر نیستند. شاخصی که در حال حاضر در مورد آن صحبت میکنیم، نه مانند شاخص داو جونز قابل خرید و سرمایهگذاری است و نه هیچ دستور خاصی را برای پیروی ارائه میدهد. بلکه این یک مقیاس مکمل برای آنالیزهایی شماست.
مقیاس یا شاخص بازار چیست؟
مقیاسهای بازار (Market Indicators) اجازه میدهند تا کار تریدرها و سرمایهگذاران برای تحلیل دادههای بازار آسانتر شود. این مقیاسها در انواع و اقسام اشکال وجود دارند که از جمله آنها میتوان به تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)، تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) و تحلیل عقیده کاوی (Sentiment Analysis) اشاره کرد.
ما در کوین نیک مارکت به خوبی با تحلیلهای تکنیکال آشنا شدهایم. با مطالعه این مطلب میتوانید به خوبی با مقایسهای مختلف بازار آشنا شوید. مقایسهایی نظیر شاخص میانگین حرکتی ساده یا الگوهای پیچیده نمودارها مانند Ichimoku. تحلیلهای تکنیکال همیشه تمرکزشان روی مسائلی نظیر قیمت، حجم بازار و دیگر ترندهای آماری است.
در نقطه مقابل، همچنین مطالبی را در خصوص تحلیلهای فاندامنتال در اختیارتان قرار دادهایم. تحلیلهای فاندامنتال به نسبت تکنیکل راه کاملا متفاوتی را طی میکنند. زمانی که شما میخواهید روی یک ارز دیجیتال سرمایهگذاری یا ترید انجام دهید، ابتدا با تحقیق در مورد آن سعی دارید تا ارزشهای اساسی و ریشهای آن را درک کنید. برای مثال در این تحلیل با آمارهایی نظیر تعداد کاربران، وضعیت بازار، اهدافی که این پروژه ارز دیجیتال در سر دارد، تاریخچه آن، وضعیت قانونگذاری و موارد مشابه سر و کار دارید.
در نهایت یک تحلیل دیگر به نام تحلیل عقیدهکاوی داریم که کار آن، دریافت آمار اواطف، احساسات و ذهنیت کلی سرمایهگذاران و تریدرها در بازار است. شاخص ترس و طمع فقط یکی از مقیاسهای این نوع آمارها محسوب میشود. شاخصهایی نظیر خرسی و گاوی (Bull & Bear Index)، شاخص آگمنتو (Augmento) و هشدار نهنگ (WhaleAlert) که اجازه میدهند جابهجاییهای مالی بزرگ را شناسایی کنید، از جمله زیرمجموعه تحلیل عقیدهکاوی هستند. یکی از نکات مهمی که در این آمار وجود دارد، اهمیت بالایی تحلیل شبکههای اجتماعی، جوامع و دیدگاههای عمومی است.
شاخص ترس و طمع چیست؟
شاخص ترس و طمع
شاخص ترس و طمع یک نوع تحلیل از چندین و چند شاخص مختلف بازار و ترندها است که نشان میدهد شرایط احساسی بازار ارز دیجیتال در حالت طمع قرر دارد یا ترس. زمانی که این آمار روی عدد صفر قرار داشته باشد، نشان از حاکمیت شدید احساس ترس در بازار است و زمانی که عدد روی ۱۰۰ قرار بگیرد، بازار به شدت روی طمع خود را نشان میدهد. عدد ۵۰ نیز حالت خنثی بازار را مشخص میکند.
البته این شاخص صرفا برای ارزهای دیجیتال نیست و سالها پیش از آن برای بازار سهام مورد استفاده قرار میگرفت. در اصل این شاخص توسط CNNMoney ایجاد شد تا شرایط ترس و طمع بازار سهام و بورس قابل بررسی باشد.
زمانی که بازار در شرایط ترس، نگرانی و هراس قرار دارد، نشان از این است که قیمت ارزهای دیجیتال دست پایین هستند. وجود ترس زیاد در بازار باعث میشود تا فروش به بیش از حد خود برسد و وحشت روی سرمایهگذاران و تریدرها تاثیر بگذارد. با این حال باید در نظر داشته باشید که ترس به تنهایی لزوما به این معنی نیست که بازار پارد یک ترند خرسی بلند مدت خواهد شد. در عوض، میتوانید به آن به عنوان یک نقطه عطف کوتاه مدت یا میان مدت شرایط احساسی و عقیدهای بازار نگاه کرد.
طمع در بازار شرایط عکس ترس را به همراه دارد. زمانی که طمع بر جو تریدرها و سرمایهگذاران حکمفرما شود، احتمال افزایش قیمت بیش از حد و در نهایت شکلگیری یک حباب وجود دارد. شرایطی را تصور کنید که در آن ترس از دست دادن موقعیت (FOMO) باعث ایجاد پامپ در بازار شود و در نهایت شاهد افزایش بیرویه و غیرمنطقی قیمت بیت کوین و سایر آلت کوینها شویم. طمع باعث میشود تقاضا افزایش پیدا کند و این تقاضای زیاد، قیمتها را به شکل غیرمنطقی افزایش خواهد داد.
شاخص ترس و طمع چطور کار میکند؟
به صورت روزانه، وبسایت Alternate.me محاسبه این آمار را از ۰ تا ۱۰۰ در اختیار کاربران قرار میدهد. در لحظه نگارش این مطلب (۸ ژانویه ۲۰۲۲)، شاخص ترس و طمع در این سایت روی ۱۰ قرار دارد که نشان از روی ترس شدید بازار است. این آمار با استفاده از دادههای مرتبط با بیت کوین مشخص میشود. دلیل استفاده از بیت کوین به عنوان شاخص اصلی، تاثیر مهم برترین ارز دیجیتال از نظر ارزش بازار روی سایر رمزارزها است.
همانطور که متوجه شدید، قرار نیست آمار ترس و طمع همیشه روی عدد صفر، ۵۰ یا ۱۰۰ قرار داشته باشد. میتوان مقیاس اید آمار را در چند بخش تقسیم کرد. به طور مثال:
- از ۰ تا ۲۴= ترس به شدت زیاد
- از ۲۵ تا ۴۹= ترس
- از ۵۰ تا ۷۴= طمع
- از ۷۵ تا ۱۰۰= طمع به شدت زیاد
اما این شاخص شامل چه آمارهایی است؟
این شاخص با ترکیب ۵ فاکتور مختلف بازار تعیین میشود که در ادامه با تمامی آنها آشنا خواهیم شد:
نواسانات (Volatility)
۲۵ درصد از این شاخص را آمار مرتبط با نوسانات تشکیل میدهند. با میانگین ارزش بیت کوین بین ۳۰ تا ۹۰ روز، معیار نوسان بازار به دست میآید. نوسان میتواند به نوعی نشان دهنده شک و تردید در بازار باشد.
مومنتوم/حجم بازار (Market Momentum/Volume)
این آمار نیز ۲۵ درصد از شاخص ترس و طمع را نشان میدهد. حجم معاملات بیت کوین و همچنین مومنتوم بازار بیت کوین طی ۳۰ الی ۹۰ روز مقایسه و سپس آمار آن با هم ترکیب میشود. حجم بالای خرید اگر به صورت مداوم به نمایش در بیاید، نشان از وضعیت مثبت یا طمع شدید بازار دارد.
شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی ۱۵ درصد آمار این شاخص نقش دارند. توییتر را میتوان مهمترین شبکه اجتماعی مرتبط با ارزهای دیجیتال دانست. به طوری که تعداد هشتگهای مرتبط با بیت کوین و نرخ تعاملات آن در این آمار محاسبه میشود. به طور معمول، تعداد بالا و مداوم غیر عادی تعاملات، بیشتر از این که نشان ترس باشد، نشانه طمع در بازار است.
سلطه بیت کوین
این آمار ۱۰ درصد در این شاخص تاثیرگذار است. در این آمار، معیار سلطه بیت کوین بر بازار محاسبه میشود. افزایش سلطه بیت کوین، سرمایهگذاریهای جدید روی این ارز دیجیتال تغییر احساسات بازار و احتمال بازتخصیص سرمایهها از آلت کوینها را نشان میدهد.
ترند گوگل
این آمار نیز ۱۰ درصد شاخص را تشکیل میدهد. با نگاهی به ترندهای گوگل در خصوص جستجوهای مرتبط با بیت کوین، این شاخص به ما وضعیت احساسی و عقیدهای بازار را نشان میدهد. برای مثال، افزایش جستجو در خصوص کلمهای مانند کلاهبرداری بیت کوین (Bitcoin Scam) نشان از نفوذ ترس به بازار است.
نتایج آمارها
این آمار که ۱۵ درصد باقی مانده این شاخص را تشکیل میدهد، نتایج آمارها و نظرسنجیهای مرتبط با بیت کوین را نشان میدهد. با این حال بنا به گفته سایت منبعی که روزانه شاخص ترس و طمع را در اختیار کاربران قرار میدهد، استفاده از نتایج آمارها مدتی است که از دستور کار خارج شده.
چرا شاخص ترس و طمع کاربردی است؟
این شاخص در زمینه ارزهای دیجیتال میتواند یک ابزار ارزشمند برای بررسی وضعیت و تغییرات احساسی و عقیدهای بازار باشد. حرکات درشت در نمودارهای مرتبط با این شاخص میتوانند موقعیتهای مناسب ورود یا خروج را پیش از شکلگیری ترند بازار برایتان نمایان کنند.
بگذارید با یک مثال اهمیت این شاخص را با شما به اشتراک بگذاریم. ابتدا جدول زیر نگاه کنید:
بررسی شاخص ترس و طمع
در جدول بالا، شاهد وضعیت سه ماه از بازار کلی ارزهای دیجیتال در سایت Market Cap نسبت به ارقام شاخصها هستیم.
در نقطه اول که در ۲۶ آپریل ۲۰۲۱ تیک خورده است، تاپ ارزش شاخص از ۷۳ (طمع) به ۲۷ (ترس) را نشان میدهد. نقطه دوم شورع یک اسلاید دیگر در ۱۲ می ۲۰۲۱ است که از ۶۸ (طمع) به ۲۶ (ترس) را نشان میدهد. حال میتوان این آمار ترس و طمع را با وضعیت ارزش بازار کلی بازار ارزهای دیجیتال به نسبت همین بازه زمانی مقایسه کرد.
مقایسه حرص و طمع با ارزش کلی بازار ارزهای دیجیتال
در نقطه اول دوباره در تاریخ ۲۶ آپریل، ارزش کلی بازار از رقم ۱٫۶۸ تریلیون دلار شروع شد و سپس به اوج ۲٫۵۳ تریلیون دلار در ۱۲ می ۲۰۲۱ رسید. اگر این جدول را با شاخصی که در بالا دیدیم مقایسه کنید، شاهد یک تاب بزرگ از وضعیت طمع به ترس منطبق با ارزش بازار ارزهای دیجیتال هستیم. هرچه که بازار به سمت طمع قدم برداشت، ارزش کلی بازار نیز تا زمان رسیدن به حداکثر خود، بالا رفت. زمانی که این تاب به اوج خود رسید، دوباره شاهد یک سقوط خیلی تند تیز بودیم.
حال با این مثال، میتوان به خوبی متوجه شد این شاخص چقدر میتواند برای یافتن موقعیتهای خرید و پیشبینی زمان فروش، مفید واقع شود. همچنین با این شاخص میتوانید متوجه شوید که عکسالعمل احساسیتان نسبت به بازار افراط آمیز است یا در جهت درستی از بازار قرار دارد.
اما این نکته را فراموش نکنید که این شاخص نمیتواند به تنهایی و همیشه به شما در بازار کمک کند.
آیا این شاخص برای تحلیلهای بلند مدت قابل استفاده است؟
این شاخص برای تحلیلهای بلند مدت بازار ارزهای دیجیتال چندان کاربردی نیست. درون یک بازار خرسی یا گاوی، همیشه چندین چرخه ترس و طمع وجود دارد. این چرخهها و استفاده از شاخص آن میتواند برای تریدرهای روزانه کاملا مفید واقع شود. هرچند، برای سرمایهگذارانی که قصد هولد کردن دارند، سخت است که با استفاده از این شاخص، مخصوصا در بازههای گاوی یا خرسی، چیزی از دل بازار بیرون کشید. بنابراین این دست از افراد باید به سراغ تحلیلهای مناسب با شرایط بازارهای بلند مدت بروند.
مثل همیشه، تاکید میکنیم که هیچگاه فقط و فقط روی یک شاخص یا شیوه خاصی از تحلیلها متمرکز نشوید. مطمئن شوید که برای تحلیل بازار خود، چه بلند مدت و چه کوتاه مدت، به سراغ چندین شاخص به صورت همزمان بروید. ترکیب شاخصهای مختلف میتواند موقعیتهای ورود و خروج را بهتر به شما نشان دهند.
سخن پایانی
شاخص ترس و طمع یک راه ساده برای به دست آوردن وضعیت کلی احساسی بازار است. شما میتوانید به جای این که بازار، شبکههای اجتماعی، ترندهای گوگل و دیگر معیارها را جدا جدا بررسی کنید، با این شاخص همه چیز را به دست آورید. اگر میخواهید این شاخص برایتان مفید واقع شود، بهتر است در تحلیل دیگر شاخصها نیز به درک و آگاهی کامل برسید.
در ادامه میتوانید با برخی از این شاخصها در مقالههای کوین نیک مارکت بیشتر آشنا شوید:
- آموزش تحلیل تکنیکال ؛ شاخصهای تکنیکال (بخش اول)
- آموزش تحلیل تکنیکال؛ شاخصهای مومنتوم (بخش دوم)
- آموزش تحلیل تکنیکال؛ شاخص های نوسانی (بخش سوم)
- آموزش تحلیل تکنیکال؛ شاخص های حجمی (بخش چهارم)
اگر تجربه استفاده از شاخص ترس و طمع را در انجام معاملات خود میتوانید از طریق بلاگ کوین نیک مارکت با دوستانتان به اشتراک بگذارید. با دنبال کردن کوین نیک مارکت در شبکههای اجتماعی اینستاگرام، تلگرام و توییتر ضمن شرکت در مسابقات آن میتوانید از برگزاری کمپینهای این مجموعه نیز مطلع شوید.
چرخه احساسات سرمایهگذاران؛ چرا حال بورس خوب نیست؟
احساسات سرمایهگذاران چه نقشی در ایجاد تغییر در وضعیت بازار بورس دارد؟ همانطوری که بارها گفتهایم بازار سرمایه، بازاری پرریسک است که بالا و پایینهای بسیاری دارد. ورود به بازار سرمایه مثل سوار شدن بر یک رولرکستر (ترن هوایی) میماند. وقتی به سهمی ورود میکنید، باید کمربندهای خود را محکم ببندید و آماده سواری شوید. اما پیش از ورود اول مسیر را خوب بررسی کنید. ببینید که آیا میتوانید با این بالا و پایین شدنها کنار بیایید و در همه حال آرامش خود را حفظ کنید. شرط موفقیت در این بازار این است که بازیچه احساسات نشوید. در این مقاله قصد داریم در ارتباط با چرخه احساسات سرمایهگذاران که منجر به ایجاد تغییر در وضعیت بازار میشود صحبت کنیم.
رفتار در بازار
در واقع نیروی محرکه اصلی در بازارها احساسات سرمایهگذاران است. وقتی احساسات مثبت در افراد ایجاد میشود شاهد ورود غیرعادی سرمایه به بازار هستیم که باعث رشد آن میشود و برعکس. یعنی وقتی افراد اعتماد خود را نسبت به بازار از دست میدهند و به آن بدبین میشوند، حجم زیادی از سرمایه از بازار خارج میشود که به دنبال آن بازار میریزد. چرخه احساسات سرمایهگذاران به بررسی همین موضوع میپردازد.
با بررسی بازارهای مالی مختلف در مدت زمانهای طولانی میتوان چنین ادعا کرد که بازارها همواره یک چرخه احساسات مشابه به دورههای قبل را در آینده نیز تکرار میکنند. این رفتار نه تنها در شاخص کل بلکه در عملکرد سهمهای بهخصوص نیز دیده میشود.
با افزایش احساسات در سرمایهگذاران آنها این چرخهها را فراموش میکنند. همین امر دوباره باعث بهوجود آمدن چرخههای مشابه دوران قبل میشود. در ادامه با هم این موضوع را بررسی میکنیم.
همانطور که میدانید همواره به سرمایهگذاران توصیه میشود که دید بلندمدت داشته باشند. اما وقتی از سرمایهگذاران در رابطه با دیدگاهشان میپرسیم میبینیم که بیشتر آنها دید کوتاهمدت دارند. یکی از دلایل بهوجود آمدن چرخه احساسات سرمایهگذاری، همین دیدگاه کوتاهمدت سرمایهگذاران است.
احساسات میتواند بر قضاوت و ارزیابی ما تاثیر زیادی بگذارد. دلایل رفتارهایی مانند خرید در اوج قیمت و فروش در کف قیمتی نیز همین احساسات است.
دانیل کانمن از بنیانگذاران اقتصاد رفتاری است. او طی مطالعاتی که انجام داد به این نتیجه رسید، زمانی که سرمایهگذاران با عدماطمینان روبهرو میشوند، بجای تصمیمگیری منطقی، بر اساس احساسات و تجربیات ذهنی خود تصمیم میگیرند.
چرخه احساسات سرمایهگذاران
اواسط مرداد 1399 بود که تمامی سرمایهگذاران بورس اوراق بهادار در خوشحالی و سرخوشی سیر میکردند. شاخص بورس به سرعت به 2 میلیون واحد نزدیک میشد. تقریبا همه از انتخابهایشان راضی بودند و هر شخص به یک تحلیلگر بازار تبدیل شده بود. تقریبا تمامی کانالها، با دریافت پول سیگنالهای 100 درصد تضمینی معرفی میکردند. بهنوعی بازار در شرایط هر کد بورسی، یک تحلیلگر به سر میبرد.
اما این وضعیت زیاد طول نکشید، برخی از سهمها منفی خوردند و دیگر در قیمتهای بالاتر متقاضی وجود نداشت. اضطراب و نگرانی سرتاسر بازار را فرا گرفت. حجم خروج پول از بازار سرمایه زیاد بود.
کانالهای بورسی فراوانی، افراد را به آرامش تشویق میکردند. برخیها میگفتند که اصلاحی جزئی در پیش است. اما چشم سرمایهگذاران ترسیده بود و با وعده و وعید بازگشت بازار، دست از فروش سهمهای خود برنداشتند. حتی دیدیم سهمهای با وضعیتی بنیادی بسیار خوب، در صف فروش قفل بودند.
تعداد بسیاری از سرمایهگذاران با ضررهای سنگین از بازار خارج شدند. ولی وقتی از دوستان قدیمی و باتجربه که با دلیل، شرکتهای مناسبی را برای خرید انتخاب کرده بودند در رابطه با ماندن در بازار و یا فروش سهمها میپرسیدم، ادعا کردند که سهم به این خوبی را چرا زیر قیمت بفروشند و بعدها در صف خرید همین سهمها بنشینند، حرفشان منطقی به نظر میآمد. الان که در حال نوشتن این مقاله هستم، آبان ماه 1399 است. نمیدانم در کدام مرحله از چرخه احساسات هستیم، اما فکر میکنم بین مراحل تسلیمشدن تا امید جابجا میشویم. ولی مطالعات نشان داده که چرخههایی مانند نمودار زیر، بهطور مداوم تکرار میشوند، اما زمان آن مشخص نیست.
معمولا وقتی در رضایت کامل به سر میبرید، زمان فروش سهم رسیدهاست. بنا به گفته قدیمیترهای بازار، همیشه باید سعی کرد در قیمتهای پایین سهمی را خرید و در قیمتهای بالا آن را فروخت. اما معمولا احساساتی که بر افراد حاکم میشود مانع از این کار میشود. بسیاری از سرمایهگذاران دقیقا عکس این گفته عمل میکنند. یعنی وقتی قیمتها بالا است بهخاطر هیجانات و اعتماد بنفس بیش از حد سهم را میخرند، در حالی که انتهای روند است.
بعد از مرحله رضایتمندی کامل، زمانی که جهت بازار تغییر میکند احساساتی مثل ترس، ناامیدی دلسردی و افسردگی بر سرمایهگذاران حاکم میشود.
وقتی ترس و ناامیدی باعث میشود که افراد سهام خود را در کفهای قیمتی بفروشند، سرمایهگذاران باهوش شروع به خرید سهم میکنند و بیشترین رشدهای قیمتی برای این افراد خواهد بود.
منحنی چرخه احساسات سرمایهگذاران، این احساسات باعث ایجاد تغییرات در قیمتهای بازار میشوند.
احتمالا همان شور و هیجانی که افراد را قبل از مرداد ماه به بازار کشید دوباره آنها را به بازار خواهد کشید. کسانی در این بازارها موفق خواهند بود که علاوه بر داشتن دیدگاه بلندمدت، توانایی کنترل احساسات خود را داشته باشند.
تغییرات روند احساسات در انواع سهمها
در کشورهای خبرمحور، مثل کشور خودمان، با انتشار هر خبر کوچکی چه داخلی چه خارجی در میزان عرضه و تقاضا برای سهمها تغییراتی ایجاد میشود. این تغییرات در عرضه و تقاضا باعث ایجاد نوسانات قیمتی در سهمها میشوند.
در بعضی مواقع میبینیم که قیمت یک سهم ارزنده، بدون ایجاد تغییر در هیچ یک از عوامل بنیادیش در حال کاهش است. یا قیمت یک سهم بیبنیاد که عملکرد خوبی نداشته، در حال افزایش است. دلیل این نوسانات را میتوان به احساسات سرمایهگذاران ربط داد.
وقتی که بازار در حال رشد است، هیجانات حاکم بر افراد باعث ورود حجم زیادی از پول به بازار میشود. همانطور تغییر احساسات بازار که میدانیم در بورس ایران هم همانند بسیاری از بازارهای دنیا افراد تازه وارد و بدون تجربه کافی وجود دارند. این افراد زمانی که وضعیت بازار خوب است برای جا نماندن از سود، با اطلاعات کافی وارد بازار نمیشوند. بنابراین احتمال خرید سهمهای بیبنیاد هم افزایش پیدا میکند.
یعنی در روندهای صعودی عمومیت بازار با هم رشد میکنند اما روند حرکتی آنها بعد از رشد میتواند بسیار متفاوت از هم باشد.
روند حرکتی در سهام بنیادی
نمودار تغییرات در چرخه احساسات سرمایهگذاران در تمامی سهمها روند حرکتی بالا را به خود نمیگیرد. همانطور که گفتیم در روندهای صعودی، معمولا عموم بازار، چه سهم با وضعیت خوب و چه با وضعیت بد، همه با هم رشد میکنند. این رشد میتواند بسته به نوع سهم زیاد یا کم باشد. زمانی که بازار شروع به اصلاح میکند هم، تمامی سهمها میتوانند با هم نزول کنند. اما میزان نزول سهمها و روند حرکتی آنها نیز با هم به یک شکل نیست.
برای مثال اگر سهمی که خریدید وضعیت بنیادی خوبی داشته باشد، بعد از افت قیمت آن میتوان دوباره انتظار رشد قیمتی سهم را تا قله قبلی داشت. حتی با گذشت زمان سهم میتواند از مقاومت قلههای قبلی هم عبور کند. بسیاری از سرمایهگذاران حرفهای از این چرخه حرکتی باخبر هستند. یعنی میدانند وقتی قیمت یک سهم خوب و ارزنده در حال کاهش است، آن را با ضرر نمیفروشند و حتی ممکن است از فرصت ایجاد شده استفاده کنند و سهم را زیر ارزش ذاتی خریداری کنند. سرمایهگذاران با دید بلندمدتی میدانند که روزی قیمت این سهم بازخواهد گشت. پس زمانی که سایر سرمایهگذاران در حال خرید یا فروشهای هیجانی و بدون دلیل هستند، این نوع از سرمایهگذاران احساسات خود را کنترل میکنند و از خرید و فروش هیجانی دوری میکنند.
تصویر زیر مربوط به سهام یک شرکت با وضعیت بنیادی خوب است. اگر دقت کنید میبینید نموداری که برای چرخه احساسات در بالا ذکر کردیم، در بلندمدت تکرار میشود.
برای مثال اگر شما در سال 2014 به دید بلندمدت در این سهم سرمایهگذاری میکردید، میدیدید که تا اواسط 2015 سهم روند صعودی داشته است. بعد از آن روند نزولی به خود میگیرد.
این روند نزولی تا اواسط 2016 ادامه پیدا میکند و دوباره سهم روند صعودی به خود میگیرد. همانطور که در شکل میبینید این چرخههای احساسی بالاتر از چرخه قبلی به طور مرتب ایجاد میشوند.
پس اگر دید بلندمدتی داشته باشید، حتی اگر سهم را در اواسط 2015 خریده و تاکنون نگهداری کرده باشید، علاوهبر سود تقسیمی که هر ساله از شرکت دریافت میکنید، ارزش سهام شما افزایش پیدا کرده است.
حتی اگر در بدترین قسمت نمودار سهم را خریده باشید، در بلندمدت علاوهبر جبران ضرر، سود خوبی نیز خواهید کرد. البته این موضوع در رابطه با تمامی سهمها صدق نمیکند. سهمهایی که وضعیت بنیادی مناسبی دارند و در آینده انتظار پیشرفت و توسعه از شرکتشان میرود، میتوانند روند حرکتی این چنینی به خود بگیرند.
روند حرکتی سهم با وضعیت بنیادی مناسب
حال بیایید روند تغییرات احساسات را در کوتاه مدت بررسی کنیم. نمودار زیر، قسمتی از نمودار قبلی در بازه زمانی کوتاه مدت است.
اگر شما معاملهگر کوتاه مدتی هستید، و بتوانید در نقطه A سهم را بخرید و در نقطه B آن را بفروشید، در کوتاهمدت از نوسان قیمت سود خوبی کسب خواهید کرد. اما این کار راحتی نیست، با استفاده از تحلیل تکنیکال و تابلو خوانی میتوان در بازار کارا تا حدی نقاط مناسب برای ورود و خروج را تشخیص داد. منظور از بازار کارا این است که همه اطلاعات به سرعت و به یک اندازه در اختیار همه قرار بگیرد و کسی اطلاعات بیشتری نسبت به دیگری نداشته باشد یا اطلاعات مهم زودتر در اختیار کسی قرار نگرفته باشند.
تغییرات سهم با وضعیت بنیادی مناسب در کوتاهمدت
اما در بعضی از بازارها و بعضی از سهمهای بازار پایه شفافیت اطلاعاتی وجود ندارد. یعنی ممکن است سهامداران عمده شرکت زودتر از سایر سهامداران به اطلاعات مهم دسترسی پیدا کنند.
پس در بازارهای ناکارا که شفافیت اطلاعاتی در آنها وجود ندارد، معاملهگری با دید کوتاهمدت عملی دشوار است. منظور این نیست که با استفاده از تحلیل تکنیکال نمیتوان زمانهای مناسب را تشخیص داد، این امر ممکن است ولی نیاز به آموزش و تجربه دارد.
اما اگر دیدگاهتان کوتاهمدت باشد و در نقطه B سهم را خریداری کرده باشید. زمانی که سهم شروع به منفی خوردن کند، ابتدا مضطرب خواهید شد، ممکن است در میانه راه چند روز مثبت بهوجود بیاید و شما امیدوار شوید، ولی اگر بقیه بازار تصمیم به فروش بگیرند این مثبت دوام نخواهد داشت. ترس و ناامیدی بر شما حاکم خواهد شد و بعد از دلسردی سهم را خواهید فروخت. یعنی در محلی که سرمایهگذاران حرفهای، آن را برای خرید سهم مناسب میبینند شما آن را میفروشید.
در این میان چه کسانی سود خواهند کرد؟ سرمایهگذاران حرفهای.
این سرمایهگذاران از ناامیدی و دلسردی شما استفاده میکنند و سهم را ارزان میخرند و بعد از صعود دوباره به شما خواهند فروخت.
حتی اگر شما سهمتان را در نقطه B خریده باشید یعنی جایی که بیشترین میزان ریسک وجود دارد، اگر آن را برای مدتی نگه میداشتید علاوهبر جبران ضررهایتان، سود هم میکردید. بعد از گذشت 4 ماه ضررتان جبران میشد و در ماه پنجم وارد سود میشدید.
یعنی برای این که ضرر نکنید تنها 5 ماه فرصت کافی بود.
در سرمایهگذاری پنج ماه مدت زمان بسیار کوتاهی است. حال دوباره به نمودار سهم در عکس دوم برگردید. اگر سهم را برای بیش از پنج سال نگه دارید چقدر سود خواهید کرد؟
با بررسی سهمها میبینیم که چرخه احساسات بهطور مداوم هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت تکرار میشود.
برخی از شرکتها هستند که ممکن است بهسرعت مثال بالا (یعنی در 5 ماه) ضررها را جبران نکنند و مدت زمان بیشتری برای جبران ضررها طول بکشد. اما اگر انتخاب شما از اول درست بوده باشد و سهمی با وضعیت بنیادی مناسب برای خرید انتخاب کرده باشید، میتوانید علاوه بر جبران ضررهایتان به سودهای خوبی در بلندمدت برسید.
روند حرکتی در سهام بیبنیاد
روند حرکتی بالا در تمامی سهمها دیده نمیشود. سهامی که تنها بهخاطر وضعیت مثبت بازار رشد زیادی کرده و بعد از آن شروع به اصلاح قیمتی کرده است. هیچ تضمینی برای بازگشت به قله قیمتی، در آن وجود ندارد.
روند تغییرات قیمتی یک سهم با وضعیت بنیادی نامناسب.
در عکس بالا روند تغییرات قیمت یک سهم را میبینید که وضعیتی بنیادی مناسبی ندارد. این سهم در اواسط سال 2012 به بالاترین میزان قیمت خود رسید و بعد از آن شروع به اصلاح قیمتی کرد. همانطور که میبینید با گذشت حدود 9 سال از آن زمان، سهم نه تنها نتوانسته به قلههای قبلی خود برسد. بلکه بهطور مرتب کفهای قیمتی جدیدی ایجاد کرده است.
در سهامی که وضعیت تغییر احساسات بازار بنیادی مناسبی ندارند و تنها به دلیل شرایط بازار رشد کردهاند یا قبلا شرایطی داشتند که امروز آن شرایط را ندارند، برگشتن قیمت به قلههای قبلی ناممکن به نظر میآید.
اگر نمودار این سهمها را در بازه زمانی کوتاه مدت بررسی کنیم ممکن است بتوانیم چرخههای احساسی پیدا کنیم. اما احساسات و هیجانات به تنهایی باعث نمیشوند که بعد از ریزش سهم، قیمت دوباره به همان سطح قبل از ریزش بازگردد.
جمعبندی
هنگام خرید یک سهم، تنها به نمودار تغییر احساسات بازار قیمتی آن توجه نکنید. توجه به نمودار قیمتی و تحلیل تکنیکال میتواند برای افرادی که دید بلندمدت ندارند و بهطور روزانه معامله میکنند، سودساز باشد. اگر میخواهید سرمایه خود را به بازار بیاورید حتما وضعیت بنیادی شرکت را بررسی کنید سپس با استفاده از تحلیل تکنیکال نقاط ورود و خروج مناسب را پیدا کنید. استفاده از تحلیل تکنیکال برای یافتن نقاط ورود و خروج میتواند سود شما را چندین برابر کند.
اگر سهم با وضعیت بنیادی مناسب برای خرید انتخاب کرده باشید، دیگر اصلاحها نمیتواند برای شما نگرانی ایجاد کند. چون سهم با شرایط بنیادی خوب دوباره خودش را پیدا میکند و در بلندمدت علاوه بر سودهای تقسیمی سود خوبی هم بابت اختلاف قیمت خرید و فروش به شما میدهد.
پس اگر سرمایهگذارید میتوانید یک سهم با وضعیت خوب را برای بلندمدت انتخاب کنید و از نوسانات کوتاه مدت هم نترسید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
چرخه احساسات سرمایه گذاران
این جمله را جان دی راکفلر سالها پیش بیان کرده است. چندی بعد، وارن بافت نیز این جمله را به نحو زیر تکرار کرد:
"وقتی دیگران حریص هستند بترسید و وقتی دیگران می ترسند حریص باشید."
اگر مدت زیادی است که در بازار سرمایه فعالیت می کنید، حتما از این دست جملات، خصوصا جمله معروف وارن بافت را بارها و بارها شنیده اید. نکته جالب دو عبارت گفته شده در بالا این است که آنها جنبه عاطفی و نه مالی سرمایه گذاری را مورد توجه قرار می دهند و همانطور که در ادامه بررسی خواهیم کرد، نحوه مدیریت مولفه احساسی تصمیمات سرمایه گذاری، خود می تواند بین موفقیت و شکست تفاوت ایجاد کند. بنابراین در این مطلب قصد داریم تا کمی بیشتر راجع به نقش احساسات در سرمایه گذاری و چرخه احساسات سرمایه گذاران صحبت کنیم.
تعداد کمی از ما می خواهیم آن را بپذیریم، اما به عنوان یک انسان، احساسات ما اغلب بزرگترین محرک تصمیمات سرمایه گذاری ما هستند. به این ترتیب، آنها همچنین بزرگترین محرک بازگشت ما از یک مسیر می باشند. یادگیری چگونگی پیش بینی و کنترل احساسات و رفتارهای هیجانی خود، یکی از مهم ترین تلاش هایی است که هر سرمایه گذار می تواند انجام دهد.
مدل کلاسیک سرمایهگذاری نشان میدهد که سرمایهگذاران همیشه تصمیمات منطقی میگیرند و با هدف دستیابی به بهترین بازده بلندمدت و با یک ریسک تعدیلشده، سرمایهگذاری میکنند. اما تحقیقات نشان میدهد که سرمایهگذاران همواره بر کوتاهمدت تمرکز میکنند و بهطور پیوسته تصمیماتی میگیرند که برای هدف جمعآوری ثروت در افق زمانی بلندمدت ناسازگار است.
شکاف رفتاری
علت اصلی بسیاری از این تصمیمات ضعیف، احساساتی است که سرمایه گذاران باید در طول سفر سرمایه گذاری خود با آنها مقابله کرده و مدیریت کنند. شواهد حاصل از مطالعات متعدد در مورد امور مالی رفتاری نشان می دهد که نیاز به آرامش عاطفی برای یک سرمایه گذار معمولی، بسیار می تواند در بازده سرمایه گذاری او موثر باشد. برای سرمایه گذاران مبتدی تر، مانند کسانی که در سقف های بازار خرید می کنند یا نزدیک به کف های بازار می فروشند، این تاثیر می تواند به طور قابل توجهی بالاتر باشد.
این کمبود، که معمولاً با عنوان «شکاف رفتاری» نامیده میشود، از این واقعیت ناشی میشود که تصمیمهای مالی بلندمدت بهینه، اغلب برای زندگی در کوتاهمدت بسیار ناراحت کننده و ناخوشایند هستند.
با توجه به تصمیمات سرمایه گذاری خود، درک احساساتی که در مراحل مختلف چرخه احساسات سرمایه گذاران اتفاق می افتد را به خود بدهکار هستیم. با شناسایی دورههایی که احتمالاً از قضاوت عقلانی منحرف میشویم، بهتر میتوانیم خود را برای مقابله با دردهای کوتاهمدتی که برای دستیابی به دستاوردهای بلندمدت لازم است، مجهز کنیم.
چرخه احساسات سرمایه گذاران
نمودار فوق تقریبی از حالات احساسی است که در چرخه احساسات سرمایه گذاران در بازار سرمایه اتفاق می افتد. شما می توانید خط پیوسته را به عنوان مقدار قیمت دارایی ها در طول یک دوره توسعه اقتصادی و رکود متعاقب آن در نظر بگیرید.
اکراه
بهترین مکان برای شروع سفر ما در مرحله Reluctance یا اکراه و بی میلی است. این به این دلیل است که اکراه برای اکثر سرمایه گذاران حالت پیش فرض است.
در شرایط عادی، ترس ما از ریسک کردن و اشتباه کردن بیشتر از ترس از دست دادن است. در امور مالی رفتاری، از آن به عنوان زیان گریزی یاد می شود و تمایل افراد را برای ترجیح شدید اجتناب از ضرر نسبت به کسب سود توصیف می کند. به عبارت دیگر، آسیب روحی از دست دادن 1000 دلار، با به دست آوردن همان مقدار، نمی تواند جبران شود!
این سوگیری، که در آن "زیان بیشتر از سود به نظر می رسد" پیامدهای جالبی برای سرمایه گذاران دارد. این نشان می دهد که به طور پیش فرض، همه ما افرادی ریسک گریز هستیم. در حالی که این می تواند از منظر بقا مفید باشد، اما در هنگام سرمایه گذاری علیه ما کار می کند. یکی از مظاهر اولیه زیانگریزی، عدم سرمایهگذاری کامل و قرار دادن مقداری پول نقد در یک حساب بانکی یا سایر سرمایهگذاریهای بدون ریسک و کم بهره است. این موضوع که ما چیزی را که سرمایه گذاری نمی کنیم، از دست نمی دهیم، راحتی و آسایش را فراهم می کند؛ اما آنچه واقعاً انجام می دهیم، خرید آسایش عاطفی کوتاه تغییر احساسات بازار مدت به قیمت از دست دادن یک بازدهی بلندمدت است.
خوش بینی تا نشاط
با افزایش قیمت در بازارهای مالی و ادامه رشد اقتصاد، وضعیت طبیعی بی میلی ما به آرامی شروع به کاهش می کند. همانطور که تقریباً هر کسی می تواند تأیید کند، اخبار مکرر که اوج های جدید در بازار را به نمایش می گذارد و مکالماتی در مورد اینکه چگونه دوستان و همکاران ما پول زیادی به دست می آورند، می تواند به راحتی وضعیت عاطفی ما را تغییر دهد. در این مرحله ترس ما از شکست به سرعت به ترس از دست دادن یا فومو تبدیل می شود. هر زمان که این تغییر خاص را تشخیص دادید، توجه ویژه ای داشته باشید، زیرا این یکی از فاجعه بارترین ذهنیت هایی است که یک سرمایه گذار می تواند داشته باشد.
فومو در طول مراحل خوش بینی، هیجان و شور و نشاط اتفاق می افتد و بیزاری طبیعی ما از ضرر، اکنون بسیاری از سرمایه گذاران را به بازار سوق می دهد. در واقع در اینجا ما زیانها را بهعنوان فرصتهای از دست رفته (بهجای زیانهای واقعی) می بینیم و ورود به بازار در این مقطع باعث افزایش آسایش عاطفی کوتاهمدت ما میشود.
ورود به بازار در این مراحل احساس راحتی به ما می دهد، زیرا ما با گله می دویم، نه برخلاف آن. و معمولاً تا این مرحله، ما نیز وارد دورهای از نتایج مثبت شدهایم که به مخدوش کردن درک ما از خطر کمک میکند. اما متأسفانه، زمانی که بیشتر سرمایهگذاران نسبت به بازارها خوشبین و هیجانزده هستند، بیشتر سودها قبلاً حاصل شده است. این سرمایهگذاران با اطمینان از ایمن بودن بازارها در کوتاه مدت برای سرمایهگذاری، در واقع با خرید در قیمتهای بالا، به بازده بلندمدت خود آسیب میزنند.
سرمایهگذارانی که در طی مراحل هیجان و شور و نشاط وارد بازار میشوند، معمولاً قبل از پایان چرخه، سودهای کمی را مشاهده میکنند اما قیمت ها کم کم شروع به چرخش میکنند.
انکار تا وحشت
نکته خنده دار در مورد سقف های بازار این است که وقتی آنها رخ می دهند، هیچ کس به طور قطع نمی داند که آیا یک سقف واقعی است یا خیر. احساسات مثبت تمایل دارند تا مدت ها پس از رسیدن بازار به اوج خود ادامه پیدا کنند و در نتیجه، سرمایه گذاران شروع به محافظت از خود (از نظر روانی) در برابر اخبار منفی می کنند و درنتیجه آنها وارد مرحله انکار می شوند.
عدم تمایل به فروش که در مرحله انکار مشاهده می کنیم، باعث می شود که بازارها برای مدتی به طور مصنوعی بالا نگه داشته شوند و در همین حین، شرایط شروع به بدتر شدن می کند. سرمایه گذاران باهوشی که می توانند احساسات خود را کنار بگذارند و به شرایط مالی به طور عینی نگاه کنند، در این مرحله شروع به فروختن دارایی های خود می کنند؛ اما برای اکثر سرمایه گذاران، احساس انکار بسیار قوی است.
آنها نمی توانند باور کنند که مهمانی تمام شده است و نوشته های روی دیوار را نمی بینند. با ادامه روند نزولی بازارها، آنها به ترتیب از ترس به یأس و در نهایت به وحشت می روند. با کاهش قیمت ها، ضرر گریزی دوباره بر تصمیم گیری ضعیف تأثیر می گذارد. سرمایهگذاران که میخواهند از درد عاطفی ناشی از ضرر (حتی یک ضرر کوچک) اجتناب کنند، تمایل دارند به جای کاهش سرمایهگذاریها، سرمایه گذاری های زیانده خود را حفظ کنند.
این به این دلیل است که با کاهش ارزش پرتفوی ما، درد فروش همراه با زیان افزایش می یابد، اما با نرخی کاهشی. ضرر 5 درصد اول بیشترین آسیب را دارد اما زمانی که 25 درصد از دست داده اید، تفاوت بین 25 درصد و 30 درصد ضرر اغلب ناچیز شمرده می شود. احساسات ما بار دیگر به سختی کار می کنند و درک ما از ریسک و پاداش را مخدوش می کنند.
تسلیم تا اکراه
در نهایت، با ادامه افزایش زیان، بسیاری از سرمایه گذاران به نقطه تسلیم خواهند رسید. در نهایت می گویند بس است و از بازار خارج می شوند. در برخی موارد، سرمایه گذاران با زور شرایط بیرونی به این نقطه می رسند. کمبود پول نقد برای انجام کاری دیگر یا نیاز به خرید چیزی، می تواند شرایطی را ایجاد کند که سرمایه گذاری ها باید برای پوشش هزینه ها فروخته شوند. اما بیشتر اوقات، سرمایهگذاران در این مرحله میفروشند زیرا میترسند، استرس دارند و به امنیت پول نقد خود نیاز دارند.
در واقع، آنها ذخیره قدرت عاطفی خود را تخلیه کرده اند. آنها دیگر تاب آوری لازم برای مقابله با استرس و اضطراب ناشی از سرمایه گذاری را ندارند. این شاید خطرناکترین جایی باشد که یک سرمایهگذار میتواند خود را در آن بیابد. نه تنها آنها به طور موثری در زیانهای خود قفل شدهاند، بلکه ترن هوایی احساساتی که اخیراً تحمل کردهاند، احتمالاً زخمهای طولانیمدتی بر جای میگذارد.
بسیاری از کسانی که نزدیک به کف تسلیم می شوند، به طور کلی سرمایه گذاری نمی کنند. آنها تصمیم میگیرند که سرمایهگذاری برای آنها مناسب نیست و خود را به امنیت پول نقد می سپارند.
هنگامی که به دلایل احساسی از بازار خارج شدید، بازگشت به آن بسیار دشوار است. همانطور که چرخه احساسات سرمایه گذاران نشان می دهد، یک سرمایه گذار باید مراحل ناامیدی، افسردگی، بی عاطفگی و بی تفاوتی را طی کند تا به مرحله اکراه بازگردد. این میتواند سالها طول بکشد و در طول این فرآیند، بسیاری از این سرمایهگذاران با احیای بازار، سود قابل توجهی را از دست میدهند.
استفاده از چرخه احساسات سرمایه گذاران به نفع خودتان
برای بسیاری از ما خاموش کردن احساساتی که هنگام سرمایهگذاری احساس میکنیم، غیرممکن است. به هر حال، مسئله معیشت مالیمان در میان است و بنابراین بر احساس ما تأثیر می گذارد. با این حال، ترفند این است که از احساسات خود فاصله بگیریم؛ در حالی که به حالات عاطفی سرمایه گذاران دیگر توجه نکنیم.
از نظر عواطف خودمان، باید یاد بگیریم که چگونه هنگام ناراحتی، راحت باشیم! یعنی باید متوجه باشیم و از صمیم قلب بپذیریم که آنچه که احساساتمان به ما می گویند تا در هر نقطه ای انجام دهیم، به احتمال زیاد اشتباه است. هر زمان که نسبت به سرمایهگذاری احساس خوشبینی یا هیجان داشتیم، این احتمال وجود دارد که بازار به اوج خود نزدیک شود و ما باید احتیاط کنیم. و وقتی در حالت ناامیدی یا وحشت هستیم و چیزی جز فروش داراییهایمان نمیخواهیم، این احتمال وجود دارد که دقیقاً باید برعکس عمل کنیم.
درک این موضوع که احساسات شما به طور قابل اعتمادی به شما می گویند که چه کاری را نباید انجام دهید، اولین قدم برای غلبه بر تأثیر آنها بر پرتفوی شماست.
راه دیگر برای سود بردن از درک چرخه احساسات سرمایهگذاران این است که از آن به عنوان راهنمایی برای ارزیابی جایی که در چرخه بازار هستیم، استفاده کنیم. وقتی همه دائماً در مورد میزان درآمدی که در سهام به دست آوردهاند (هیجان و شور و نشاط) صحبت میکنند، این نشانه خوبی است که احتمالا قیمت ها به محدوده اشباع رسیده اند و شاید باید سرمایه مان را از بازار خارج کنیم. برعکس، زمانی که اقتصاد و بازارها در حالت ناامیدی و وحشت هستند، بدانید که زمان های خوب در شرف شروع است و احتمالا باید برای بهره برداری آماده شوید.
آخرین راه برای سرمایه گذاری به دور از ماهیت احساسی بازارهای مالی، پیروی از مدل های سرمایه گذاری خودمان است. با استفاده از یک رویکرد و استراتژی مبتنی بر قوانین برای سرمایه گذاری، می توانید جزء احساسی تصمیمات سرمایه گذاری خود را به طور کامل حذف کنید. این سریعترین و ساده ترین راه برای خداحافظی با «شکاف رفتاری» است که ممکن است بازدهی شما را محدود کند.
نتیجه گیری
هنگامی که اولین قدم را به عنوان یک سرمایه گذار برمی دارید، ممکن است طیف کاملی از احساسات را که در بالا شرح داده شد، تجربه کنید اما اجازه ندهید که این احساسات شما را غرق کنند. واقع بین باشید و دیدگاه خود را حفظ کنید. اهداف و استراتژی سرمایه گذاری خود را در هر نوبت به خود یادآوری کنید تا تصمیم های عجولانه ای برای خرید و فروش نگیرید. با درک بهتر چگونگی تأثیر این احساسات بر سرمایه گذاری شما، می توانید تصمیمات آگاهانه تری بگیرید و با ساختن یک پرتفوی جامع، اهداف مالی خود را با حداقل ریسک برآورده کنید.
نقش احساسات در تغییرات نمودار قیمت بازار سهام – درس ۲
در درس اول تحلیل تکنیکال، با هم از ویژگیهای انسانها و صفات آنها و تاثیری که احساسات انسانی بر روی تصمیمهای اقتصادی ما دارند، سخن گفتیم. دیدیم که Credit Suisse اعلام میکند که اگر عملی و کاربردی نگاه کنیم، اکثر سرمایه گذاران دقیقاً برعکس چیزی که منطق حکم میکند رفتار میکنند.
منطق حکم میکند که زمانی که یک سهم ارزان است آن را بخریم و وقتی گران شد آن را بفروشیم. ولی ما، وقتی سهمی ارزان شد، باور و اعتقاد خود را به آن از دست میدهیم و در خریدنش تردید میکنیم. زمانی که سهم گران شد و به شدت رشد کرد و صفهای خرید برایش تشکیل شد، با هیجان و اطمینان، به سراغ آن سهم میرویم و روی آن سرمایه گذاری میکنیم.
«ترس از دست دادن» در هنگام سقوط قیمت در بازارهای سرمایه وجود ما را فرا میگیرد و «حرص به دست آوردن» در اوج قیمتها در بازارهای سرمایه به سراغ ما میآید. نمودار زیر به خوبی میتواند این فضا را برای شما ترسیم کند:
دادهها از تغییر روند بازار کریپتو و بهبود احساسات سرمایهگذاران خبر میدهند
سرمایه با جریان و سرعت اندک در حال برگشت به بازار کریپتو است. اطلاعات نشان میدهد که با رسیدن بازار به کف قیمت، اعتماد سرمایهگذاران در حال بهبود است.
به گزارش میهن بلاکچین و به نقل از کوین تلگراف، در هفته جاری ارزش کل بازار کریپتو ۱۰٪ افزایش یافت و به ۱.۶۸ تریلیون دلار رسید که گویای بازیابی ۲۵ درصدی نسبت به روز ۲۴ ژانویه (۴ بهمن) است. در حال حاضر زود است که بگوییم بازار به کف قیمت خود رسیده است اما، دو اندیکاتور مهم و کلیدی اخیرا به روند صعودی بازگشتهاند. صعودی شدن این دو اندیکاتور که پرمیوم تتر/یوان و مبنای قراردادهای آتی CME است، گویای به دلیل بازیابی اخیر قیمت، احساس سرمایهگذاران به بازار نیز مجددا مثبت شده است.
مجموع ارزش کل بازار کریپتو و استیبل کوینها
معاملهگران صرفا با نگاه به نمودار قیمت نباید اینطور فرض کنند که بازار نزولی به پایان رسیده است. برای مثال، حدفاصل ۱۳ الی ۲۷ دسامبر (۲۲ آذر الی ۶ دی) ارزش بازار کریپتو از ۱.۹ به ۲.۳۳ تریلیون دلار افزایش یافت. در عین حال، این بازیابی ۲۲.۹ درصدی تا تاریخ ۵ ژانویه (۱۵ دی)، طی ۹ روز کاملا از بین رفت.
امکان افزایش نرخ بهره برای فدرال رزرو
حتی با وجود تغییر روند کنونی، باز هم خرسها دلایلی مبنی بر این موضوع دارند که کانال نزولی ۳ ماهه هنوز پایان نیافته است. برای مثال، روند صعودی ۴ فوریه (۱۵ بهمن) ممکن است بازتابی از اطلاعات منفی اقتصاد کلان نظیر رشد ۲ درصدی خرده فروشی در ماه دسامبر در کشورهای اتحادیه اروپا باشد که کمتر از پیشبینی ۵.۱ درصدی بوده است.
لین آلدن (Lyn Alden) تحلیلگر مستقل بازار کریپتو اخیرا بیان کرده است که فدرال رزرو میتواند افزایش نرخ بهره را به بعد از انتشار اطلاعات ناامیدکننده اشتغال به کار در آمریکا در تاریخ ۲ فوریه (۱۳ بهمن) به تعویق بیاندازد. موسسه تحقیقاتی ADP نیز کاهش ۳۰۱,۰۰۰ فرصت شغلی در بخش خصوصی در ماه دسامبر را نشان داده است که بدترین آمار از ماه مارس ۲۰۲۰ تاکنون محسوب میشود.
فارغ از دلیل افزایش قیمت ۱۰ درصدی بیت کوین و اتر در روز جمعه، پرمیوم تتر در صرافی OKX به بالاترین سطح خود طی ۴ ماه اخیر رسیده است. این اندیکاتور، معاملات همتا به همتای در کشور چین را با ارز دلار آمریکا مقایسه میکند.
نمودار همتا به همتای قیمت CNY/USDT و CNY/USD (یوان)
تقاضای بیش از حد به رمزارز باعث شده است که این اندیکاتور به بالاتر از سطح معمول خود برسد. از طرف دیگر، بازارهای نزولی منجر به هجوم معاملهگران به بازار تتر و تخفیف ۴٪ یا بیشتر میشود. بنابراین، افزایش قیمت روز جمعه بر بازار کریپتوی کشور چین تاثیر بسزایی داشته است.
معاملهگران قراردادهای آتی CME دیگر بدبین نیستند
دلیل دیگری که ساختار بازار کریپتو بهبود یافته این است که معاملهگران باید پرمیوم قراردادهای آتی بیت کوین CME را تحلیل کنند. این معیار به مقایسه قراردادهای آتی بلندمدت و قیمت بازار اسپات میپردازد.
هرگاه این اندیکاتور به سمت محدوده منفی پیش برود شرایط هشداردهنده به وجود میآید زیرا این موضوع گویای آن است که احساس منفی و بدبینانه بر بازار حاکم است.
این قراردادها با تاریخ ثابت و مشخص معمولا با پرمیوم اندکی معامله میشوند و بیانگر این موضوع هستند که فروشندگان پول بیشتری برای حفظ بلندمدت قرارداد خود میخواهند. در نتیجه، در بازار سالم، قراردادهای آتی یک ماهه باید با پرمیوم سالانه ۰.۵ الی ۱٪ معامله شوند. به این شرایط، کنتانگو گفته میشود.
مقایسه قراردادهای آتی یک ماهه باید با پرمیوم CME و Coinbase/USD
نمودار فوق نشان میدهد تغییر روند و منفی شدن این اندیکاتور در تاریخ ۴ ژانویه (۱۴ دی) به دلیل کاهش قیمت بیت کوین به کمتر از ۴۶,۰۰۰ دلار گویای اولین تغییر احساس حاکم بر بازار کریپتو در ماه است.
اطلاعات نشان میدهند که معاملهگران سازمانی در محدوده پایینتر از سطح خنثی قرار دارند، اما حداقل ساختار بازار نزولی شکل نمیگیرد.
اگرچه ممکن است شاهد تغییر روند در پرمیوم تتر/یوان باشیم، اما پرمیوم CME به ما یادآور میشود که عدم اعتماد بسیار زیادی در بیت کوین وجود دارد تا به عنوان یک دارایی ضدتورمی عمل کند. در عین حال، عدم هیجان در بین معاملهگران CME میتواند دقیقا همان نکتهای باشد که بیت کوین نیاز دارد تا به روند صعودی خود در آخر هفته ادامه دهد.
نکته قابل توجه دیگر، افزایش شاخص ترس و طمع به عدد ۴۵ است. این مقدار در هفتههای گذشته تا ۱۲ نیز پایین آمده بود که نشان میدهد احساسات در بازار رمز ارزها از ترس شدید خارج شده است.
به این نمودار توجه کنید. در اینجا قیمت بیت کوین با رنگ سبز، قیمت طلا با رنگ زرد و شاخص S&P500 با رنگ آبی نمایش داده شده است. در بازه نمایش داده شده از ابتدای سال ۲۰۲۲، رفتار قیمتی BTC با این شاخص همبستگی شدیدی داشته است. براساس گزارش سنتیمنت، سبزپوش بودن آغاز هفته معاملاتی، نویدبخش هفته امیدوارکنندهای برای بیت کوین است.
همبستگی قیمت بیت کوین و شاخص s&p500
تحلیل تکنیکال قیمت بیت کوین
قیمت بیت کوین توانست به افزایش چشمگیر از سطح ۴۰,۰۰۰ دلار و میانگین متحرک ساده ۱۰۰ ساعته عبور کند.
این روند صعودی تا حدی بود که قیمت بیت کوین حتی از سطح مقاومتی ۴۱,۲۰۰ دلار نیز عبور کرد و به ۴۲,۶۹۴ دلار رسید. علاوه بر این، خط روند صعودی مهمی با سطح حمایتی ۴۱,۶۰۰ دلار در نمودار ساعتی در حال شکلگیری است. قیمت بیت کوین همچنین بالاتر از سطح اصلاحی فیبوناچی ۲۳.۶٪ در محدوده قیمت ۳۷,۳۲۴ الی ۴۲,۶۹۴ دلار قرار دارد.
نمودار قیمت بیت کوین؛ تایمفریم ۱ ساعت
سطح مقاومتی مهم اول در ۴۳,۲۰۰ دلار است. عبور از این سطح مقاومتی ممکن است به افزایش قیمت چشمگیر دیگری بیانجامد. در این صورت، قیمت بیت کوین میتواند از سطح مقاومتی ۴۵,۰۰۰ دلار نیز عبور کند.
آیا شاهد کاهش قیمت بیت کوین هستیم؟
اگر قیمت بیت کوین نتواند در ۴۲,۶۵۰ دلار تثبیت شود، ممکن است شاهد اصلاح قیمت باشیم. اولین سطح حمایتی نزدیک به ۴۱,۶۰۰ دلار است. اولین سطح حمایتی مهم نیز قیمت ۴۰,۰۰۰ دلار در نظر گرفته میشود. عبور از این سطح ممکن است قیمت بیت کوین را به سطح حمایتی ۳۹,۵۰۰ دلار و میانگین متحرک ساده ۱۰۰ ساعته هدایت کند. اگر گاوها نتوانند از قیمت ۳۹,۵۰۰ دلار محافظت کنند، افزایش قیمت شدیدی در کوتاهمدت را شاهد خواهیم بود.
دیدگاه شما