مثالی از الگوی سه قله


  1. همه چیز در قیمت لحاظ شده است:
    به این معنا که همه عوامل سیاسی اقتصادي و. در قیمت لحاظ شده است. تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست. اگر تقاضا بیشتر از عرضه باشد قیمت صعودي می شود و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش می یابد. این تغییرات، اساس تمام پیش بینی هاي اقتصادي و بنیادي است.
  2. قیمت ها بر اساس روند حرکت می کند:
    هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است.
  3. تاریخ تکرار می شود و آینده چیزي نیست جز گذشته:
    تحلیلگران فنی معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل حرکات بعدی بازار استفاده می کند. در حالی که چندین سال از انواع تجزیه و تحلیل استفاده شده است، اما همچنان هم اعتقاد بر این است که از آنها استفاده شود.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال (تکنیکی - Technical Analysis) روشی است که برای پیش بینی روند قیمت کالا یا سهام در آینده براساس تاریخچه قیمتی و رفتاری آن در بازار استفاده می شود. این تحلیل در بازار فارکس، بایننس و. و حتی بورس ایران نیز کاربرد دارد. تجزیه و تحلیل فنی اغلب برای ایجاد سیگنال های کوتاه مدت استفاده می شود و اطلاعات مفیدی را در اختیار تحلیلگران و معامله گران قرار می دهد که بتوانند با استفاده از آن ها پیش بینی دقیق تری انجام دهند.

در واقع تحلیل تکنیکی شامل مطالعه و بررسی نمودارها و الگوها است که وضعیت سهم های مختلف در بازار را برای معامله گران و سرمایه گذاران روشن می کند. فرض کنید قیمت یک سهم در طول یک سال تغییرات زیادی دارد. برای مثال در پاییز نمودار این سهم روند صعودی پیدا می‌کند. با استفاده از این تحلیل می توان تمام تغییرات و عواملی که روی سهم تأثیر گذاشته اند را شناسایی و برای موفقیت بیشتر در خرید و یا فروش سهم استفاده کرد.

فلسفه تحلیل تکنیکال

  1. همه چیز در قیمت لحاظ شده است:
    به این معنا که همه عوامل سیاسی اقتصادي و. در قیمت لحاظ شده است. تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست. اگر تقاضا بیشتر از عرضه باشد قیمت صعودي می شود و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش می یابد. این تغییرات، اساس تمام پیش بینی هاي اقتصادي و بنیادي است.
  2. قیمت ها بر اساس روند حرکت می کند:
    هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است.
  3. تاریخ تکرار می شود و آینده چیزي نیست جز گذشته:
    تحلیلگران فنی معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل حرکات بعدی بازار استفاده می کند. در حالی که چندین سال از انواع تجزیه و تحلیل استفاده شده است، اما همچنان هم اعتقاد بر این است که از آنها استفاده شود.

الگو های نموداری در تحلیل تکنیکال کلاسیک

الگو های نموداری در تحلیل تکنیکال کلاسیک

ساعد نیوز: شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس می‌شوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معامله‌گرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام می‌پردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.

الگو های نموداری در تحلیل تکنیکال کلاسیک

شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس می شوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معامله گرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام می پردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگی های ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آن هاست، به گونه ای که به راحتی می توان در هر نمودار و هر تایم فریم، آن ها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی می توانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیش بینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، چند مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک می کند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامه دهنده و بازگشتی تقسیم می شوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سه قلو جزء بازگشتی ها و پرچم و مثالی از الگوی سه قله مستطیل در دسته الگوهای ادامه دهنده قرار می گیرند. طبق بررسی های انجام شده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و مثالی از الگوی سه قله درک عمیق این الگوها، منجر به این می شود که در معامله گری به دید وسیع تری دست یابید، که همین توانایی می تواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.

نکات عمومی مربوط به الگوهای قیمتی

  • حین تشکیل یک الگوی نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید صحت و قدرت الگو است.
  • هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیتشان، یک هدف نموداری از پیش تعیین شده دارند. میزان تحقق این انتظارات، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
  • هر چه شکل گیری یک الگو مدت زمان بیشتری طول بکشد، انتظار می رود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.
  • بسیاری از الگوهای نموداری ازلحاظ جزئیات شباهت زیادی به یکدیگر دارند. از این رو به منظور تمیز دادن آن ها از یکدیگر، باید به عواملی نظیر شکست های قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.
  • یکی از بهترین روش های تشخیص شکست، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است. هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.
  • برخی صاحب نظران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند، باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهش یافته و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.

الگوی سر و شانه

تصویر

تقریباً می توان گفت محبوب ترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثبات شده است. تشکیل این الگو می تواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاه مدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانه ای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکل گیری سه قله به صورت متوالی تشکیل می شود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانه ها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانه های انسان در نمودار به وجود می آید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله دره ها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یک روند قوی رخ می دهد و برحسب شرایط بازار، می تواند نشانه ای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریب الوقوع باشد.
تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکل گیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشان دهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش داده اند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمت ها شده و اولین قله در نمودار تشکیل می شود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقب نشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویت شده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت می کند. سپس با توجه به صعود قیمت ها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهش یافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایت شده) پیش روی خود می رسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکل گیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط می کند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمت ها می شوند، با این تفاوت که این روند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروش های خود موجب شکل گیری یک روند نزولی قوی می شوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده می شود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز می شود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان می شود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینه ای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکل گیری دره ها قابل تشخیص می باشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعی کننده یک سیگنال صعودی است.مثالی از الگوی سه قله

آشنایی با الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال

head-and-shoulders

این الگو از یک قله (شانه) و سپس یک قله‌ی بالاتر (سر) و سپس دوباره یک قله‌ی پایین (شانه) تشکیل شده است.

«خط گردن» با متصل کردن پایین‌ترین نقاط دو فرورفتگی ایجاد می‌شود.

شیب این خط ممکن است رو به بالا یا پایین باشد.

معمولاً وقتی شیب پایین است نشانهٔ قابل اطمینان تری ارائه می‌دهد.

49 1

در این مثال به راحتی می‌توانیم الگوی سر و شانه‌ها را ببینیم.

سر دومین قله و بالاترین نقطه در الگو است. دو شانه نیز قله هستند اما به ارتفاع سر نمی‌رسند.

بدین شکل ترتیب ورود را زیر خط گردن قرار می‌دهیم.

همچنین می‌توانیم هدف را با اندازه‌گیری نقطهٔ بالای سر در خط گردن محاسبه کنیم.

این فاصله تقریباً برابر با میزان تغییر قیمت پس از شکستن خط گردن است.

49 2

می‌توانید ببینید که وقتی قیمت از مثالی از الگوی سه قله خط گردن را بشکند حداقل به اندازه‌ی فاصلهٔ بین سر و خط گردن ادامه خواهد داشت.

می دانیم که با خودتان می گویید «قیمت حتی از آن‌ هم بیشتر حرکت کرده است».

ولی ما به شما می‌گوییم: «حریص نشوید!»

الگوی سر و شانه‌های معکوس

از نامش معلوم است. همان سر و شانه‌ها اما در جهت معکوس.

یک دره شکل می‌گیرد (شانه) و سپس یک دره پایین‌تر (سر) و بعد یک دره بالاتر (شانه). این‌ها بعد از حرکتهای ممتد نزولی رخ می‌دهند.

49 3

در اینجا می‌توانید ببینید که مانند الگوی سر و شانه‌ها اما معکوس آن است.

در این حالت ترتیب ورود طولانی را بالای خط گردن قرار می‌دهیم.

هدف ما مانند الگوی سر و گردن محاسبه می‌شود.

فاصلهٔ بین سر و خط گردن را اندازه گیری کنید.

این تقریباً مقداری است که قیمت بعد از شکستن خط گردن تغییر می‌کند.

49 4

می‌توانید ببینید که قیمت بعد از شکستن خط گردن افزایش خوبی داشت.

محاسبه میزان سود در الگوی سر و شانه‌ها

اگر به هدفتان برسید یعنی قیمت به میزان فاصله‌ی بین سر تا گردن حرکت کند باید از سودتان راضی باشید. این میزان حرکت می‌تواند کافی باشد.

اما در برخی از تکنیک‌های مدیریت سرمایه ممکن است مقداری از سودتان را ببندید و باز هم معاملاتتان را باز بگذارید تا شاید قیمت در جهت مطلوب شما حرکت کند.

اگر به ادامه‌ی روند امید دارید و احتمال معقولی با نشانه‌های مناسبی می‌دهید که قیمت بیش از این هم حرکت خواهد کرد می‌توانید نیمی از سود خود را سیو کنید و نیمی از معامله را باز بگذارید. اصطلاحا به سودتان اجازه‌ی رشد بدهید.

معاملات با استفاده از الگوی دو قله

ساختار دابل تاپ به عنوان محبوب ترین الگوهای ترند تکنیکال معکوس، در بازار سرمایه است. این الگوها، بوسیله توسعه ساختاری درونی به شکل های «M» و «W» (دارای 2 قله و 2 دره) شناخته می شوند. با توجه به ماهیت فراکتال بازارهای مالی، معامله گر تکنیکال می تواند این ساختارها را در هر بازه زمانی، از محدوده روزانه گرفته تا ماهانه، بررسی کند.
شناسایی ساختار دابل تاپ آسان است ، بویژه اگر ارتفاع قله دوم بیشتر از قله قبل یا اول باشد این کار ساده تر خواهد شد. این حالت معمولاً زمانی اتفاق می افتد که معامله گر برای یک ترند صعودی ادامه دار یا تله بازار صعودی منتظر می ماند.

قوانین تنظیمات الگوی دو قله

همانطور که در شکل زیر می بینید ،سیگنال ورود به معاملات زمانی به معامله گر داده می شود که ، قیمت دچار شکست شود و به زیر یا بالای سویینگ بین دو قله یا دو دره برسد.

استاپ لاس در بالای آخرین قله یا در زیر آخرین دره قرار داده می شود.در این الگوها، فاصله بین نقطه ورودی و قله قبلی (یا دره قبلی) سویینگ نامیده می شود. این الگو راه مناسبی برای شناسایی سطح سود تارگت مورد نظر است. براساس قوانین تکنیکال،اگر اندازه سویینگ 50 پیپ باشد، تارگت سود از سطح ورودی برابر با 50 پیپ در نظر گرفته می شود.

رفتار ساختار 2 قله و 2 دره

توماس بولکایسکی، در « دایره المعارف الگوهای نموداری» به شرح چگونگی رفتار این الگو با توجه به تغییرات بوجود آمده در شکل آن مانند گرد یا تیز بودن نوک قله پرداخته است. او معتقد است که به طور میانگین، احتمال ایجاد نقطه سر به سر و میزان شکست الگوی دو قله برابر با 11.5% است در حالی که این رقم در الگوی 2 دره برابر با 6.5% است. با این وجود تمایل رسیدن ساختار دو قله به تارگت قیمتی، برابر با 71.5% است اما این میزان در الگوی دو دره برابر با 51.25%می باشد.
بولکایسکی در ادامه می افزاید که برخی از گونه های متفاوت این ساختار که در دامنه محدودتری برنامه ریزی شده اند، عملکرد بهتری نسبت به ساختارهایی داشته اند که در محدوده وسیع تری وارد عمل شده بودند.

در این مقاله آموزشی، به مرور یک ساختار معکوس، به نام دو قله و دو دره پرداختیم که یک معامله گر تکنیکال می تواند با استفاده از اطلاعات داده شده نسبت زیان/سود خود را در صورت هم جهت شدن با ترند، افزایش دهد.

در موضوع بعدی، به استفاده از ابزار فیبوناچی به عنوان یک اصلاح کننده و بسط دهنده برای شناسایی فرصت های معاملاتی می پردازیم.

پیشنهادات بیشتر در صورت استفاده از الگوی دو قله و دو دره

در مثال های زیر به بررسی چندین موقعیت مناسب برای ورود به معاملات می پردازیم. همان طور که می دانید، الگوی دو دره یکی از قویترین الگوهای معکوس صعودی است. زمانی که در نمودار، دو دره بوجود میاید، معامله گران با دقت زیادی به بررسی زمان ماندگاری این روند می پردازند. معمولاً، یک ساختار دو قله یا دو دره ای، با پیشنهاد دادن چندین موقعیت مناسب ورود به پایان می رسد. به مثال زیر در این زمینه توجه کنید:

نمودار بالا، یک نمودار بر حسب محدوده زمانی H4 است. همان طور که در نمودار می بینید، قیمت با مومنتوم نزولی خوبی به سمت جنوب حرکت می کند. به آخرین کندل چارت نگاه کنید، این کندل به عنوان یک اینساید بار صعودی است که بوسیله پشتیبانی الگوی دو دره تولید شده است. خریداران باید منتظر برک اوت در خط گردن (neckline) باشند و با این جفت ارز پیش بروند.

همان طور که می بینید، یکی از کندل ها در ناحیه خط گردن، روند نظم موجود را بهم زده است. کندل بعدی مثالی از الگوی سه قله آن به عنوان کندل صعودی ظاهر شده است. در این مواقع، خریداران باید برای یکپارچه شدن قیمت و تولید یک کندل معکوس صعودی صبر کنند.

بعد از تولید شدن یک اینساید بار نزولی، قیمت، مثالی از الگوی سه قله یک شمع نزولی تولید می کند. کندل آخر، بسیار نزولی است. در این وضعیت، خریداران باید وضعیت نمودار را به دقت بررسی کنند چرا که ممکن است هر لحظه نمودار در ناحیه دو دره و خط گردن، دچار برک اوت شود و یک کندل معکوس صعودی ظاهر شود.

همان طور که می بینید، در نمودار بالا، یک کندل صعودی معکوس ظاهر شده است و به دنبال آن، با ظهور کندل دیگری، ثبات ناحیه مقاومت شکسته شده است. در این شرایط، ممکن است خریداران، بعد از بسته شدن آخرین کندل توسط استاپ لاس تعیین شده در زیر ناحیه حمایت و کسب سود ، تصمیم به ورود به معاملات جهت خرید بگیرند.

همانطور که در شکل بالا می بینید، قیمت ها با مومنتوم خوبی در حال صعود هستند. کندل بعدی می تواند سود را بدست آورد. قیمت تقریباً ثابت می شود و در نزدیکی آخرین سویینگ ناحیه بالایی، کندل صعودی معکوسی را تولید می کند. این نقطه، موقعیت دیگری برای ورود به معاملات است و ممکن است خریدار بعد از بسته شدن آخرین کندل، برای خرید معامله اقدام کند. بیایید باهم نگاهی به 2 خط افقی نمودار موجود در ست آپ معاملات بیندازیم.

قیمت به سمت بالا حرکت می کند و با کندل بعدی، به هدف می رسد. این مرحله می تواند به عنوان یکی از بهترین دستاوردهای معامله گران به حساب بیاید چون با منتظر ماندن در مسیر پیش رو و انتظار برای یکپارچه شدن قیمت ها ، شمع معکوس صعودی دیگری تولید می شود و در نتیجه امکان ورود به معامله دیگری برای معامله گران فراهم می شود. به عبارتی دیگر، معامله گران فارکس ، رفتار این نمودارها را تا ظهور یک الگوی نزولی معکوس مانند دو دره یا کندل های نزولی در نمودارهای روزانه ( این نمودار بر حسب H4 است) به دقت زیر نظر می گیرند . دفعه بعد که با نمودار دو قله یا دو دره مواجه شدید، حتماً با دقت رفتار آن را زیر نظر بگیرید تا بتوانید نهایت استفاده از موقعیت های بوجود آمده را داشته باشید.

آشنایی با الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال

آشنایی با الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال

الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال از کف ها و قله های پی در پی که به موازات هم و به صورت افقی قرار دارند، شکل می گیرد. به عبارت بهتر می توان گفت الگوی مستطیل از دو خط موازی که بازار در آن محدوده دارای افت و خیز (نوسان) است که به آن Sideway یا Trading Range می گویند، تشکیل می گردد.

الگوی مستطیل جزء با اعتبارترین الگوها می باشد که هم در روند های برگشتی و هم در روندهای ادامه مثالی از الگوی سه قله دهنده مشاهده می گردد.

با تشخیص صحیح این الگو، با توجه به موقعیت قیمت و کندل های ایجاد شده می توان در بازار بورس ایران و فارکس و حتی ارز دیجیتال تصمیم به انجام معامله گرفت. تشکیل مستطیل بیانگر این است که بازاری که پیش روی ما می باشد، روندی خنثی دارد و خریدار و فروشنده به یک اندازه صاحب قدرت می باشند.

الگوی مستطیل هم مانند سایر الگوهایی که در تحلیل تکنیکال کاربرد دارند، انواع مختلفی دارد، که در این بخش از سایت یار سرمایه به توضیح آن می پردازیم.

الگوی مستطیل صعودی

این الگو معمولاً در ادامه ی یک روند شارپ صعودی، شکل می گیرد. با تشکیل این الگو و شکست از بالا، روند صعودی از سر گرفته می شود.

الگوی مستطیل صعودی در تحلیل تکنیکال

همانطور که در تصویر بالا مشاهده می کنید، قبل از شکل گیری الگو، روند قیمت با یک افزایش قدرتمندی روبه رو بوده است، سپس وارد محدوده تراکم نوسانی شده، زیرا بین خریداران و فروشندگان یک رقابتی ایجاد شده که در نهایت پایان این رقابت موجب یک روند پر قدرت دوباره ای می شود و با شکست خط مقاومت بالایی الگو یک حرکت شارپی جدیدی ایجاد می شود.

الگوی مستطیل نزولی

این الگو دقیقا برعکس الگوی مستطیل صعودی بوده، یعنی روند قیمت با یک نزول قدرتمندی رو به رو بوده، سپس وارد محدوده ی تراکم نوسانی شده و مستطیل نزولی شکل می گیرد.

الگوی مستطیل نزولی در تحلیل تکنیکال

نکته 1: در الگوی مستطیل نزولی، زمانی که قیمت از پایین مستطیل رد شد، موقعیت فروش به دست آمده است.

نکته 2: داخل مستطیل معامله کردن ریسک بالایی دارد مگر اینکه طول مستطیل بلند باشد و قیمت به خط حمایت و مقاومت قوی و مهمی رسیده باشد.

چند مطلب مهم جهت معامله ی کم ریسک در الگوی مستطیل

  • تشخیص دقیق الگوی مستطیل: برای تشخیص دقیق این الگو در ابتدا باید یک نموداری را بیابیم که روند حرکتی آن وارد فاز تراکم شده باشد، و به عبارت ساده تر مثالی از الگوی سه قله در یک محدوده ی مشخص در حال نوسان باشد، سپس حداقل دو کف و دو قله ی قیمتی که به صورت افقی ایجاد شده اند را می یابیم و با مشخص کردن این دو کف و دو قله سطوح حمایت و مقاومت در الگوی مستطیل به دست می آید.
    برای درک بیشتر به مثال زیر توجه فرمایید:

همانطور که در تصویر می بینید. شروع روند قیمت، صعودی می باشد و بعد از رشد زیاد قیمت، وارد فاز استراحت شده است، با توقفی که در روند قیمت ایجاد شده است اولین قله به وجود آمده و حرکات بعدی روند، کف ها و قله های بعدی را ایجاد کرده است. در صورت مشاهده ی دو قله و دو کف و زمانی که متوجه شدیم قیمت برای بار دوم در حال ایجاد کف است، آن را الگوی مستطیل در نظر می گیریم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.