تریدینگ پلن (TRADING PLAN) یا برنامه معاملاتی چیست؟
تریدینگ پلن یک ابزار تصمیمگیری جامع برای فعالیتهای معاملاتی است. این برنامه به معاملهگران کمک میکند در مورد اینکه در چه زمانی، کدام دارایی را به چه میزان معامله کنند، تصمیم بگیرند. هر معاملهگر باید یک تریدینگ پلن شخصی داشته باشد. میتوانید از برنامه معاملاتی فرد دیگری بهعنوان یک طرح کلی استفاده کنید؛ اما فراموش نکنید که رویکرد دیگران نسبت به ریسک مالی و میزان سرمایه آنها ممکن است تفاوت قابل توجهی با شما داشته باشد. برنامه معاملاتی میتواند شامل هر چیز مفیدی باشد؛ اما هر برنامه معاملاتی باید شامل نکات زیر باشد: با رسام ماینر همراه باشید
-انگیزهتان برای معاملهگری (ترید)
-بازه زمانی مورد نظر
-رویکردتان نسبت به ریسک
-سرمایه موجود برای معامله
-قوانین مدیریت ریسک مخصوص به خودتان
-بازارهایی که قصد معامله در آنها را دارید.
یک برنامه معاملاتی با استراتژی معاملاتی متفاوت است. یک استراتژی معاملاتی تعیین میکند که دقیقا در چه زمانی باید وارد یک معامله یا از آن خارج شوید. برای نمونه، یک استراتژی ساده معاملاتی آن است که تعیین کنید که بیت کوین را با ارزش ۱۰۰ هزار تومان خریداری کنید و زمانی که قیمت آن به ۱۵۰ هزار تومان رسید، آن را بفروشید. در ادامه، توضیح میدهیم که چرا معاملهگران به یک تریدینگ پلن نیاز دارند.
چرا باید از برنامه معاملاتی (تریدینگ پلن) استفاده کنیم؟
معاملهگران موفق به یک تریدینگ پلن نیاز دارند؛ چراکه کمک میکند تصمیمات منطقی را برای معاملاتشان بگیرند و مولفههای یک معامله ایدهآل را برای خود تعریف کنند. در واقع، یک برنامه معاملاتی حرفهای به شما کمک میکند از تصمیمگیریهای احساسی و لحظهای اجتناب کنید.
مهمترین مزایای یک تریدینگ پلن عبارتاند از:
-معاملات سادهتر: به دلیل اینکه در تریدینگ پلن همه برنامهریزیها را از قبل انجام میدهید، میتوانید بر اساس مولفههای از پیش تعیینشده به معامله بپردازید.
-هدفمند شدن تصمیمات معاملاتی: با استفاده از یک تریدینگ پلن، از قبل میدانید چه زمانی باید کسب سود کنید و ضرر را کاهش دهید؛ بنابراین، میتوانید احساسات را از روند تصمیمگیری خود کنار بگذارید.
-نظم معاملاتی بهتر: زمانی که بر اساس یک برنامه پیش میروید، متوجه میشوید که چرا یک معامله میتواند نتیجهبخش باشد و معامله دیگر سودی برایتان ندارد.
-ایجاد فضای پیشرفت: با تعریف کردن یک روند ثبت سوابق معاملاتی، قادر خواهید بود که از اشتباهات گذشته درس بگیرید و قضاوت خود را بهبود دهید.
چگونه یک تریدینگ پلن (برنامه معاملاتی) طراحی کنیم؟
برای ساخت یک تریدینگ پلن حرفهای، هفت مرحله ساده وجود دارد که عبارتاند از:
۱- انگیزه خود را مشخص کنید
۲- مشخص کنید که چه زمانی را صرف معامله (تریدینگ) میکنید
۳- اهداف خود را تعیین کنید
۴- نسبت ریسک به سودتان را مشخص کنید
۵- در مورد مقدار سرمایهتان برای معامله تصمیم بگیرید
۶- دانش خود از بازارها را ارزیابی کنید
۷- یک دفتر خاطرات معاملاتی را برای ثبت سوابق بسازید
در ادامه مطلب، هر یک از این هفت مراحله را برای رسیدن به یک برنامه معاملاتی، بررسی میکنیم.
۱-انگیزه خود را مشخص کنید
تعیین انگیزه شخصی و زمانی که میتوانید برای معامله اختصاص دهید یک مرحله مهم در ساخت تریدینگ پلن است. از خودتان بپرسید چرا میخواهید به یک معاملهگر (تریدر) تبدیل شوید و آنچه که میخواهید در این مسیر به دست آورید را بنویسید.
۲-مشخص کنید که چه زمانی را صرف معامله میکنید
تعیین کنید که چه زمانی را صرف فعالیتهای مربوط به معاملهگری (تریدینگ) خواهید کرد. آیا در زمانی که در محل کارتان هستید میتوانید به تریدینگ بپردازید یا مجبور هستید که فعالیتهای تریدینگ خود را در صبحها یا شبها مدیریت کنید؟
اگر قصد دارید در طول روز تعداد معاملات زیادی را انجام دهید، به زمان بیشتری نیاز دارید؛ اما اگر بهدنبال آن هستید که یک دارایی را برای مدت طولانی نگهداری کنید که با گذشت زمان قابل توجه به سوددهی میرسد، به زمان زیادی نیاز ندارید. در این نوع از معامله، میتوانید از روشهایی مثل حد ضرر (انتخاب بازهای از یک قیمت برای خروج از یک معامله تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود) برای مدیریت ریسک استفاده کنید. صرف زمان کافی برای اینکه خودتان را برای تریدینگ آماده کنید، مهم است و شامل مواردی مثل آموزش، تمرین استراتژیهای معاملاتی و تحلیل بازار میشود.
۳-اهداف خود را تعیین کنید
هدفی که برای معاملهگری تعیین میکنید نباید تنها یک جمله ساده باشد؛ بلکه باید دارای جزئیات، قابل اندازهگیری، دستیافتنی، مرتبط و بر اساس یک بازه زمانی باشد. برای نمونه، «میخواهم ارزش کل پرتفوی (سبد داراییها) خود را طی ۱۲ ماه آینده، ۱۵ درصد افزایش دهم.» این یک هدفگذاری هوشمندانه است؛ چراکه آمار مشخصی دارد، موفقیت آن قابل اندازهگیری و دست یافتنی است، با تریدینگ ارتباط دارد و یک بازه زمانی برای آن تعیین شده است.
باید تصمیم بگیرید که میخواهید چه نوع معاملهگری باشید. سبک معاملاتیتان باید بر اساس شخصیت شما، رویکردی که نسبت به رسیک دارید و زمانی که میتوانید برای معاملهگری صرف کنید، طراحی شود. در ادامه مطلب میتوانید با توجه به ویژگیهای شخصیتان، بهترین سبک معاملاتی را برای خودتان انتخاب کنید.
در تریدینگ (معامله)، چهار سبک اصلی وجود دارند که عبارتاند از:
پوزیشن تریدینگ (Position trading):
در این شیوه، معاملهگر برای هفتهها، ماهها و حتی سالها در یک موقعیت معاملاتی (پوزیشن) باقی میماند و انتظار دارد که در بلندمدت از دارایی مورد نظر سود خوبی کسب کند.
سوئینگ تریدینگ (Swing trading):
نوعی از نوسانگیری است که در آن معاملهگران موقعیتهای معاملاتیشان را برای چند روز یا چند هفته نگه میدارند تا از افزایش قیمتهای بازار در میانمدت، کسب سود کنند. این سبک معاملاتی در بازار رمز ارزها از محبوبیت بالایی برخوردار است.
دی تریدینگ یا معامله روزانه (Day trading):
ورود به تعداد محدودی از موقعیتهای معاملاتی و خروج از آنها در طول یک روز را دی تریدینگ میگویند. در این شیوه، افراد موقعیتهای معاملاتی خود را بیشتر از یک روز نگه نمیدارند و با این شیوه ریسک و هزینهها را کاهش میدهند.
اسکالپینگ (Scalping):
در این سبک معاملاتی، تریدر وارد چندین موقعیت معاملاتی در طول روز میشود و تنها برای چند ثانیه یا چند دقیقه در هر کدام از آنها باقی میماند. هدف از این روش، کسب سودهای جزیی (در حد چند دهم درصد) از هر معامله است. این سودهای جزیی روی هم رفته میتواند به یک سود قابل توجه تبدیل شود.
۴-نسبت ریسک به سودتان را مشخص کنید
پیش از اینکه وارد معاملات شوید، تعیین کنید که آماده پذیرش چه میزان از ریسک هستید و این موضوع را برای هر معامله و استراتژی معاملاتی کلی خود در نظر بگیرید. تصمیمگیری در مورد میزان ریسکپذیری بسیار مهم است. قیمتها در بازار رمز ارزها همواره در حال تغییر هستند و حتی مطمئنترین داراییها نیز درجهای از ریسک را دارند. برخی از تریدرهای تازهوارد ترجیح میدهند یک رویکرد با ریسک پایین را در پیش بگیرند تا ابتدا شرایط را ارزیابی کنند؛ در حالی که معاملهگران دیگر حاضر به پذیرش ریسک بیشتری هستند، به امید اینکه سود بیشتری نیز کسب کنند. خودتان باید در این باره تصمیم بگیرید.
برای تعیین نسبت ریسک به سود، مقدار سرمایهای که در ریسک قرار میدهید را با سود احتمالی که انتظار دارید مقایسه کنید. برای نمونه، اگر ۱۰۰ هزار تومان را با انجام یک معامله در معرض ریسک قرار میدهید و سود احتمالی مورد انتظارتان ۴۰۰ هزار تومان است، نسبت ریسک به سود شما ۱:۴ (یک به چهار) است.
۵-در مورد مقدار سرمایهتان برای معامله تصمیم بگیرید
به جیبتان نگاه کنید! هرگز بیشتر از سرمایهای که میتوانید ریسک از دست دادن آن را بپذیرید، وارد معامله نکنید. معاملهگری، همواره با ریسکهای متعدد همراه است و حتی ممکن است در نهایت همه سرمایهای که به معامله اختصاص دادهاید را از دست بدهید. برای نمونه، در بازار برخی از رمز ارزها مثل بیت کوین، نوسانات قیمتی بالایی وجود دارد و به همان مقدار که ممکن است سود زیادی در کوتاهمدت به دست آورید، میتوانید زیان قابلتوجهی نیز متحمل شوید.
پیش از اینکه معاملهگری را آغاز کنید، حساب کتابها را انجام دهید و اطمینان حاصل کنید که برای مواجهه با حداکثر زیان روزانهای که ممکن است رخ دهد، آماده هستید. اگر در حال حاضر سرمایه کافی را برای معامله ندارید، میتوانید تا زمان دسترسی به سرمایه لازم، از نسخههای شبیهساز (تست نت) برای تمرین تریدینگ استفاده کنید.
۶-دانش خود از بازارها را ارزیابی کنید
جزئیات برنامه معاملاتی شما تحت تاثیر بازاری است که میخواهید در آن سرمایهگذاری کنید؛ برای مثال اگر قصد سرمایهگذاری در بازار رمز ارزها را دارید، باید با دانش مربوط به آن نیز آشنا باشید؛ بنابراین، یک برنامه معاملاتی در بازار رمز ارزها با یک برنامه معاملاتی بازار سهام متفاوت است.
بهتر است با توجه به کلاس مختلف داراییها و بازارهای مختلف، تخصصتان را ارزیابی کنید و در مورد بازار مورد نظر (مثلا بازار بیت کوین) تا جایی که میتوانید، دانش لازم و مرتبط کسب کنید. سپس، عواملی مثل زمان باز و بسته شدن بازار مورد نظر، نوسان آن و اینکه در ازای هر واحد از افزایش قیمت ممکن است چقدر سود یا ضرر کنید را در نظر بگیرید. اگر نتیجه بررسی این عوامل شما را راضی به سرمایهگذاری نمیکند، بهتر است معامله در یک بازار دیگر را انتخاب کنید.
۷-یک دفتر خاطرات معاملاتی را برای ثبت سوابق بسازید
برای اینکه یک تریدینگ پلن بتواند کار کند، باید توسط یک دفتر ثبت سوابق پشتیبانی شود. شما باید از «دفتر خاطرات معاملاتی» خود برای ثبت معاملات استفاده کنید؛ چرا که نشان میدهد کدام روش بهتر نتیجه میدهد.
این دفتر خاطرات، نهتنها باید شامل جزئیات فنی معاملات خود مثل نقطه ورود و خروج در یک معامله باشد، بلکه باید به منطق و احساساتی که پشت تصمیمات معاملاتی بوده است، اشاره کند. اگر از مسیری که در تریدینگ پلن شما مشخص شده است منحرف شوید، دلیل انجام این کار و نتیجه آن را ثبت کنید. هرچه جزئیات بیشتری در دفتر خاطرات معاملاتی ثبت کنید، نتیجه بهتری حاصل میشود.
پلن یا استراتژی معاملاتی
استراتژی و پلن معاملاتی به هر سازو کار از پیش تعیین شده که مورد بک تست یا آزمون خطا قرار گرفته است گفته می شود که دارای برآیند حداقل 60 درصد موفقیت در ترید های انجام شده قبلی باشد .
استراتژی باید به طور کامل ویژگی های ورود یا خروج را به معاملگر هشدار دهد که البته اعتبار آن را معاملگر تشخیص میدهد .
از نون شب واجب تر برای یک تاجر و معاملگر در تمام عرصه های زندگی ، نه فقط بازار مالی استراتژی و پلن معاملاتی است !!
شما در هر صنفی مشغول دادو ستد و تجارت باشید باید باید باید باید پلن معاملاتی داشته باشید . میوه فروشی ؟ باید زمستون میوه عید و بخری بذاری سرد خونه !
نمایشگاهی هستی ؟ باید فقط ماشین زیر قیمت بخری ! لباس فرشی ؟ باید آخر فصل حراج کنی جنساتو با فصل جدید به روز کنی ! خوار وبار فروشی ؟ باید با بنکدار لینک بزنی ! بساز بفروشی ؟ باید تو رکود بسازی تو صعود بفروشی ! و …
تریدری باید یک برنامه مدون داشته باشی و عین یک ربات به آن عمل کنی . وقتی میگم عین ربات یعنی وقتی به یک استراتژی رسیدی فقط دستت کار می کنه نه هوش و زکاوتت !! در آخر میگم چرا از هوش و زکاوتت استفاده نکنی بهتره !
حالا اول استراتژی را تعریف کنیم ببین چی هست :
استراتژی معاملاتی (Trading Strategy)
به هر سازو کار از پیش تعیین شده که مورد بک تست یا آزمون خطا قرار گرفته است گفته می شود که دارای برآیند حداقل 60 درصد موفقیت در ترید های انجام شده قبلی باشد . استراتژی باید به طور کامل ویژگی های ورود یا خروج را به معاملگر هشدار دهد و قطعیت و اعتبار آن را معاملگر تشخیص میدهد .
بک تست استراتژی بین سی الی صد ترید آخر بررسی می گردد . اگر دراین میان توانست در برآیند معاملات سود محقق کند جا داره تا لیست پلن های ما قرار بگیرد . اما اگر چنین نشد باید استراتژی بهتری تدوین گردد .
استراتژی مانند دفترچه راهنمای یک ترید است که مو به مو باید به آن عمل کند . اگر توانایی انجام دادن این چک لیست را نداشتید یا باید آن را عوض کنید یا باید خودتان را عوض کنید ! چون گاها استراتژی مشکلی ندارد اما شما توان اجرای هیچ استراتژی را ندارید .
استراتژی باید به صورت واضح به شما سیگنال ورود و خروج دهد . سیستمی که طراحی می کنید الزاما باید خیلی دقیق موقعیت های کم ریسک را شناسایی کند . این امر مستلزم آنست که بدانید موقعیت کم ریسک به چه معناست
موقعیت های کم ریسک معاملاتی
موقعیت یا پوزیشن کم ریسک معاملاتی عبارتست از موقعیتی دارای ریسک به ریوارد ارزنده است . ریسک به ریوارد یعنی پذیرش خطر در ازای جایزه و سود .
خیلی واضح کلمه کم ریسک را گفتم چون فرضم اینست که شما میدانید ما در بازار موقعیت بدون ریسک ! نداریم و این دروغ شیادان و کلاهبرداران است !
ریسک به ریوارد
ریسک به ریوارد
برای مثال من در یک روز تابستانی حاضرم از یک خیابان معمولی شهری رد شوم و از دکه یک بستنی مگنوم بخرم و میل کنم ، اما در همین شرایط حاضر نیستم برای خرید یک بستنی از آزاد راه کرج که خودرو ها 110 کیلومتر سرعت دارند رد شوم و به طرف دیگر بروم برای خرید یک بستنی ! چون قبل از رسیدن به بستنی به لقا الله می رسم !
این یعنی پذیرش خطر به جایزه اش نمی ارزد یا با کلاس تر : ریسک به ریوارد ارزنده ای ندارد !
در معاملگری شما همیشه باید وارد پوزیشن های با ریسک به ریوارد یک به دو و بیشتر شوید ، یعنی یک واحد ضرر می کنم اما دو واحد سود می کنم ، 100 تومن ضرر می کنم اما 200 تومن سود می کنم ، 10 درصد ضرر را در ازای 20 درصد سود می پذیرم .
یک به دو کمترین ریسک به ریوارد منطقی است . توجه کنید که در معاملات یک به یک زیاد از فسفر مغزتان استفاده نکنید ! زیرا با قمار کردن فرقی نخواهد داشت و از نظر احتمال و ریاضی به یک اندازه بازنده و برنده هستید !
در مراتب بالاتر ریسک به ریوارد یک به سه ، یک به پنج ، یک به هفت و حتی استاده بنده یک به ده ! معامله می کردند . که در کلاس ها روششان را توضیح دادم .
پس تا اینجای کار فهمیدیم استراتژی چیست و چه ویژگی باید داشته باشد .
ستاپ معاملاتی چیست؟
قسمتی از یک استراتژی معامللاتی است که با انتخاب تایم معاملاتی و ابزار های معاملاتی و تکنیکی و بنیادی دستور ورود و خروج را صادر می کند
تریگر
ستاپ معاملاتی خود شامل بخشی به نام تریگر و یا اقدام نهایی معاملگر در ترید است . تریگر همان شلیک آخر شکارچی در هنگام شکار ، بعد از ساعت ها کمین کردن است !
یکم ساده تر :
استراتژی شما در همون مثال اول می شود : رد شد از خیابان جهت خرید بستنی و رفع خستگی
ستاپ معاملاتی شما می شود : رد شدن از خط عابر یا پل عابر و یا دویدن از وسط خیابان
تریگر : لحظه ای که اقدام میکنید تا در هنگام عبور خطر تصادف کمتری را شامل شوید .
حالا در یک مثال واقعی :
استراتژی می شود : افت شدید بورس و کاهش حباب نسبی و جذابیت قیمت خرید نماد (( دلیل برای ورود ))
ستاپ می شود : کنترل شدن قیمت بر روی حمایت استاتیکی و داینامیکی و تشکیل پیووت در کف (( راهی برای ورود ))
تریگر : شکست خط روند نزولی نماد ! (( ورود ))
استراتژی و جزییات آن را گفتم اما میرسیم به جمله اوایل مقاله که گفتم فقط دستت باید کار کنه نه هوش و زکاوتت ! چرا ؟
رفقا بهترین استراتژی را هم که داشته باشید تا وقتی که بدون احساسات نتوانید آن را اجرا کنید اصلا سود ده نخواهید بود
گذشته از آن بک تست سی تایی و یا صد تایی ، شما بقدری باید تمرین کنید که با ضمیر ناخودآگاه خود تاییدیه ورود
. خروج بگیرید ! مثلا به جای استفاده از نرم افزار ادونسد گت بتوانید به صورت چشمی امواج الیوت را ببینید .
در مقالات آینده بهترین استراـزی ها و پلن معاملاتی در بورس را آموزش خواهم داد
نظم و انضباط در معامله گری تنها راه سودآوری در بازارهای مالی
اگر در حال خواندن این مطلب هستید. و در ارتباط با آن عنوان هایی را در مرورگر خود سرچ کرده اید، مطمئنا با بازار های مالی آشنایی دارید. و به دنبال آن هستید که در هنگام معامله گری، نظم و انضباط داشته باشید. بازار بورس، بازار ارز های دیجیتال، بازار آتی کالا و یا بازار فارکس، از جمله ی این مارکت های مالی محبوب و البته فوق العاده تخصصی هستند.
برای مثال شاید شما هم در میان خانواده ی خودتان فردی را بشناسید که در یک یا چند مورد از این بازار های مالی فعالیت دارد. البته باید ذکر کنیم که این مارکت ها امروزه به صورت فوق العاده فراگیر تری در میان مردم جای گرفته اند. و به احتمال زیاد خود شما هم در یک یا چند مورد از این بازار ها فعالیت دارید. اما آن چه که اغلب در میان مردم رواج بیشتری دارد، دید نادرست به این مارکت ها می باشد. مثلا افرادی که آماتور هستند و تجربه ی زیادی در حیطه ی معامله گری و ترید کردن ندارند، گمان می کنند که هرکسی که بتواند وارد این عرصه بشود، مسلما به درآمد بسیار خوب و بی نظیری می رسد. و بدون شک پس از چند سال فعالیت، حتما به یک میلیاردر تبدیل خواهد شد.
واقعیت دنیای معامله گری چیست؟
اما باید بیان کنیم که متاسفانه و یا شاید خوشبختانه، این موضوع حقیقت ندارد. و لزوما هر کسی که وارد این بازار های مالی بشود، بعد از مدتی به یک معامله گر و یا تریدر خوبی تبدیل نخواهد شد. تا به حال کتاب های بسیار بسیار زیادی در ارتباط با این زمینه، یعنی موانع کسب سود و عوامل ایجاد ضرر در صورت حساب های معاملاتی تریدر ها نوشته شده است. علاوه بر این کتاب ها، سمینار های بسیار مختلف و گوناگونی نیز توسط افراد خبره ی این حوزه برگزار شده تا دید معامله گران را نسبت به ذهنیت اشتباهی که از ترید داشتند تغییر دهند.
اگر بخواهیم تنها دلیل ایجاد ضرر در این بازار را برای شما بیان کنیم، و بیان کنیم که چرا در این بازی طاقت فرسا بر طبق آمار رسمی، تنها 2 درصد معامله گران برنده می شوند و همه ی 98 درصد دیگر در این بازی از بین می روند. می توانیم بگوییم که اصلی ترین منشا این اتفاق به مبحث نظم و انضباط در معامله گری مربوط می شود. ما امروز قصد داریم به بررسی مفهوم نظم در ترید بپردازیم و آن را برای شما شرح دهیم. به یاد داشته باشید که خواندن کتاب های تحلیل تکنیکال بازار های مالی و انواع روش های کسب سود از این بازار، تنها 30 درصد معامله گری را تشکیل می دهند و بخش اعظم باقی آن، توسط روان شناسی بازار و مفهوم نظم و انضباط در معامله گری تشکیل داده می شود.
نظم در معامله گری به چه معناست؟
شاید بهتر باشد که برای بیان چیستی مفهوم نظم در بازار های مالی و دنیای معامله گری، ابتدا بی نظمی در این بازار را شرح دهیم. تا به حال در زندگی روزمره برای همه ی ما پیش آمده است که انجام کاری را بار ها و بار ها به تعویق انداخته ایم و هر بار برای انجام ندادن وظیفه یا کاری که به ما محول شده بوده است، به دنبال آوردن بهانه برای خود و اطرافیانمان بوده ایم.
بدون شک و تا حد بسیار دقیقی می توان گفت که بی نظمی های معامله گری نیز اصالتا از بی نظمی های زندگی روزمره ی ما منتج می شوند. برای مثال یکی از مهم ترین دلایلی که باعث بستن پوزیشن های درون سود معامله گران می شود، صبر بسیار کم و دست پاچه شدن در هنگام ترید است. به عنوان نمونه برای همه ی ما پیش آمده است که مثلا در خیابان و پشت فرمان ماشین بوده ایم و به دلیل عدم تمرکز کافی بر روی رانندگی، گاهی کنترل خود را از دست داده ایم و دچار دست پاچگی شده ایم! این مورد خود می تواند خودش باعث مهم ترین دلایل بی نظمی تریدر ها در بازار های مالی بشود.
پس با این تفاسیر می توان نظم در بازار های مالی را در چند خط به صورت زیر تعریف کرد:
“مفهوم نظم و انضباط در هر بازار مالی مانند بازار بورس ایران، بازار فارکس و یا حتی بازار ارز های دیجیتال را می توان رفتار درست معامله گر در تمام وضعیت های ترید و یا فراغت از ترید دانست. به این صورت که چه در تعریف پلن شخصی معامله گری هنگامی که تریدر پشت مانیتور خود در حال ترید کردن است و یا چه در زمانی که ترید باز ندارد و در حال تماشا کردن یا Watch کردن بازار است، باید از اصولی مرتبط به هم و منسجم برای کار خود پیروی کند. این اصول همگی به او کمک می کنند تا بدون وحشت (Panic)، به گذراندن وقت در بازار بپردازد و با استراتژی مختص خودش، نسبت های ریسک به ریوارد خوبی را پیدا و پوزیشن های معاملاتی خوبی را برای خودش باز کند.”
چه مواردی نظم در معامله گری را مختل می کنند؟
به طور کلی می توان گفت هر آن چه که باعث از بین رفتن نظم یک معامله گر، در هنگام فعالیت در بازار و یا حتی اوقات خارج از آن می شود، عواملی مانند: ترس از دست دادن موقعیت های معاملاتی، ترس جا ماندن از بقیه ی معامله گران و از روند های رالی قدرتمند، پایبند نبودن به سیستم معاملاتی خود (استراتژی شخصی)، یاد نداشتن موقعیت های معاملاتی گذشته ی خود و… می باشند.
افراد بزرگی در حیطه ی معامله گری در بازار های مالی دنیا مانند مارک داگلاس، که اتفاقا نویسنده ی کتاب هایی مانند “معامله گر منضبط” و دیگر کتاب ها نیز هستند، همیشه به این موضوع اشاره می کنند که تریدر باید در زمان معامله، خود را به صورت یک ربات فرض کند و از خوشحال شدن از ایجاد سود و یا ناراحت شدن هنگام بستن پوزیشن معاملاتی با زیان، خودداری کند.
این موضوع شاید به دلیل این که ما انسان های توانایی تعریف پلن شخصی معامله گری کنار گذاری کامل احساسات خود را نداریم، تا حدی نادرست و غلط باشد. اما تا حد زیادی نیز قضیه ی مهم و معتبری است. به عبارت دیگر یکی از مهم ترین دلایلی که نظم معامله گر و انضباط کاری او را در هنگام ترید و معامله خدشه دار می کند، این موضوع است که معامله گر احساسی رفتار می کند، و بدتر از آن نیز این است او بر طبق احساسات خود و نه بر طبق دلایل منطقی موجود در استراتژی شخصی خودش تصمیم تعریف پلن شخصی معامله گری می گیرد.
پس می توان نتیجه گرفت برای پایبند بودن به استراتژی معاملاتی و رفتار کردن در چارچوب های موجود برای خود (Line Walking)، باید احساسات خود در هنگام ترید را تا حد زیادی سرکوب کنیم و به آن ها اجازه ندهیم تا بتوانند بر مغز و یا قدرت انتخاب و تصمیم گیری ما مسلط شوند.
مهم ترین عامل ایجاد انضباط در میان معامله گران چیست؟
همان طور که از ابتدای این مقاله تا به حال بار ها به آن نیز اشاره کرده ایم، داشتن یک استراتژی مختص خود و نه کپی برداری شده از دیگران و یا وبسایت های گوناگون، و پیروی بر اساس آن، می تواند تا حد زیادی از ما یک تریدر منضبط بسازد؛ البته قبل از اینکه بخواهیم به وسیله ی قوانین موجود در استراتژی و پلن معاملاتی خود، به کار خودمان نظم بدهیم، باید دقت کنیم که در ابتدا اصلا چه تعریفی از یک استراتژی درست داریم؟
چند خط بالاتر اشاره کردیم که قبل از پیروی کردن بر اساس استراتژی، باید توجه داشته باشیم که این پلن معاملاتی، باید نتیجه ی ترید های ما بر روی حساب های دمو (آزمایشی) و به مدت 6 ماه الی یک سال باشد. اگر بخواهیم از استراتژی کسی پیروی کنیم، این موضوع مطمئنا نمی تواند نظم در ما را هنگام فعالیت در بازار افزایش دهد. چون به دلایل مختلف، ما با این استراتژی احساس صمیمت و اعتماد نمی کنیم و چون مدام به این موضوع فکر می کنیم که این پلن برای دوستمان یا یک وبسایت است، مسلما اعتمادی هم نیز به آن نخواهیم داشت.
همان طور که آقای وارن بافت، اسطوره ی سرمایه گذاری آمریکایی نیز به آن اشاره می کند، استراتژی معاملاتی باید حتما به صورت دستنویس باشد و حتما در یک کاغذ 2*2 کوچک جا شود! این موضوع به این دلیل است که بازار های مالی به قدر کافی پیچیده هستند و ما اگر بخواهیم به دنبال یافتن پلن های معاملاتی پیچیده و فضایی باشیم، مطمئنا فعالیت در این محیط را فقط برای خودمان سخت تر و دشوار تر کرده ایم.
وارن بافت
سخن آخر در مورد نظم و انضباط در معامله گری:
فعالیت در بازار های مالی و کسب سود های ریالی و دلاری، می تواند برای هر کسی لذت بخش باشد. اما نکته ای که کمتر به آن توجه شده است، این موضوع است که این تنها بخشی از ماجراست و روی دیگر ترید کردن، کسب ضرر های بزرگ و کوچک نیز هست. مهم ترین و البته اصلی ترین هدفی که یک تریدر می تواند برای خودش در نظر بگیرد، داشتن برآیند مثبت در معاملات است؛ این موضوع به منزله ی آن است که داشتن موقعیت های با ضرر، بخشی از ترید هستند و غیر ممکن است بتوانیم معامله گری را پیدا کنیم که تمامی موقعیت های خود را با سود ببندد.
بنابر این ما تنها باید سعی کنیم برآیند مثبتی در حساب خود داشته باشیم. به طوری که سود های حاصل شده، از مقدار ضرر ها بیشتر باشند. از نظر بسیاری از تریدر های بزرگ دنیا، داشتن یک پلن معاملاتی که بتواند تا 55 الی 60 درصد مواقع را درست پیش بینی کند، یک مزیت بزرگ برای تریدر محسوب می شود و او در زمره ی معامله گران موفق قرار می گیرد. رسیدن به یک استراتژی دقیق و حساب شده نیز جز با داشتن نظم و انضباط در این بازار حاصل نمی شود! پس به شما توصیه می کنیم قبل از آن که بخواهید در حوزه ی معامله گری جلوتر بروید و پیش روی کنید، سعی کنید تا فرد منظمی در این حیطه باشید.
تاثیر مهارت تحلیل تکنیکال در معامله گری
در مقاله ی " تاثیر مهارت تحلیل تکنیکال در معامله گری " سعی داریم شما را با تحلیل تکنیکال و تاثیر مهارت تحلیل تکنیکال بر معامله گری آشنا کنیم. همانطور که می دونین معامله گری از شغل های بسیار جذاب و در عین حال دشوار و پر ریسک هست. نحوه ی کار تریدر در بازارهای مالی مثل بازار ازر دیجیتال خیلی مهمه و داشتن استراتژی معاملاتی برای رسیدن به سودهای زیاد لازم و ضروری هست.
برای معامله گر شدن و تجربه کردن استقلال مالی خوشایند باید مهارت هایی رو حتما کسب کرد. یکی از این مهارت ها داشتن مهارت تحلیل تکنیکال هستش. در ادامه این مقاله شما رو با این روش و تاثیر مهارت تحلیل تکنیکال در معامله گری آشنا خواهیم کرد اما قبل از پرداختن به آن می خواهیم تعریفی کلی از معامله گر و تحلیل تکنیکال داشته باشیم، با ما همراه باشید.همچنین شما کاربران عزیز می تونین از سایت ارزسنج برای بالا بردن مهارت خودتون در تحلیل تکنیکال استفاده کنین.
معامله گر کیست و چه مهارت هایی باید داشته باشد؟
در تعاریف آکادمیک چنین اومده: معامله گر شخص یا موسسه ای فعال در حوزه امور مالی هستش که با کمک ابزارهای مالی مانند سهام سرمایه، اوراق قرضه، بازار کالاها، ابزار مشتق و صندوق سرمایه گذاری مشترک رو به عنوان پوشش ریسک، آربیتراژ(بهره گیری از تفاوت بین دو یا چند بازار برای کسب سود) یا سفته بازی خرید و فروش می کنه.
به بیانی دیگر معامله گر یا تریدر شخصی هستش که در بازارهای مالی مانند ارز و بورس معامله تعریف پلن شخصی معامله گری انجام میده. او معاملات خودشو با استفاده از موجودی شخصی خود و یا با سپرده سرمایه گذاران که برای مدیریت در اختیارش قرار دادن، انجام میده.
چگونگی عملکرد معامله گران به این صورت هستش که معامله گرها وضعیت بازارهای مالی رو بررسی می کنن و بر اساس اطلاعات و داده های آنالیز شده اقدام به خرید و فروش می کنن. در واقع سود و زیان هر معامله گر ناشی از تغییرات و نوسانات قیمت در بازارهای مالی هستش. برای اطلاع از بهترین تحلیل تعریف پلن شخصی معامله گری گران ارز دیجیتال در بازار ارز های دیجیتال در سایت ارزسنج مقاله ای به همین نام وجود داره که می تونین مطالعه کنین.
بر اساس تعریفی که داشتیم نتیجه می گیریم که کار اصلی هر معامله گر خرید و فروش هستش. اما این خرید و فروش پیچیده تر از چیزی هستش که در بازارهای معمولی باهاش سر و کار داریم. به همین دلیل معامله گر باید دارای مهارت های خاصی باشه تا بتونه به سود دست پیدا کنه و احتمال ضررش پایین بیاد از تعریف پلن شخصی معامله گری جمله از این مهارتها میشه به تحلیل فاندامنتال، تحلیل تکنیکال، مدیریت سرمایه و . اشاره کرد. در این بین تحلیل تکنیکال بین تریدرها جایگاه خاصی داره. چرا؟ در ادامه مقاله " تاثیر مهارت تحلیل تکنیکال در معامله گری" به این سوال پاسخ داده خواهد شد. اما تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال که غالبا به عنوان نمودار خوانی ازش یاد میشه، نوعی تحلیل هستش که با هدف پیش بینی رفتار آینده بازار بر پایه ی حرکات قیمتی و داده های حجمی معاملات که قبلا صورت گرفته، انجام میشه. تحلیل تکنیکال قدمتی طولانی داره و در قرن های هفدهم و هجدهم میلادی هم دیده شده و امروزه مورد استفاده ی زیادی در بازار سهام و سایر بازارهای مالی سنتی قرار گرفته و البته جزء جدایی ناپذیر از معاملات ارز دیجیتال در بازار کریپتوکارنسی شده.
تحلیل تکنیکال در واقع استفاده از نمودار و ابزارهای معاملاتی اون هستش و نوع خاصی از تحلیل به شمار میره که رفتار آینده بازار رو با توجه به حرکات قبلی قیمت و داده های معاملاتی پیش بینی می کنه. تعریف کامل و اصولی این هستش که تحلیل تکنیکال یک روش تحلیلی استراتژی معاملاتی با هدف ارزیابی سرمایه گذاری ها و پیش بینی فرصت های معامله در آینده است.
همونطور که اشاره شد تحلیل تکنیکال در شکل ابتدایی خود در قرن هفدهم در آمستردام هلند و در قرن هجدهم در ژاپن مورد استفاده قرار گرفته اما شکل مدرن این تحلیل از فعالیت چالز داو که خالق شاخص اقتصادی میانگین صنعتی داو جونز هستش، شروع شده. با وجود اینکه در این تحلیل با شاخص ها، اعداد و نمودارها سرو کار داریم، این تحلیل در اصل به نوعی مطالعه رفتار انسان ها در بازارهای مالی محسوب میشه.
بدین صورت که این احساسات سرمایه گذاران هستش که قیمت یک ارز رو تعیین میکنه و عرضه و تقاضا که هسته ی مالی رو شکل میده به نوعی از احساسات معامله گران ناشی میشه و بر اساس این احساسات حرکات قیمتی شکل میگیره. پس میتونیم به این جمع بندی برسیم که تحلیل تکنیکال نوعی تحلیل رفتار انسانی است. در ادامه مقاله ی "تاثیر مهارت تحلیل تکنیکال در معامله گری" به بررسی اصول و فرضیات تحلیل تکنیکال پرداخته میشه با ما همراه باشین. برای داشتن اطلاعات بیشتر در مورد نمودار ها و تحلیل تکنیکال می تونین مقاله ای درمورد اندیکاتور فیبوناچی در سایت ارزسنج رو مطالعه کنین.
اصول و فرضیات تحلیل تکنیکال
به گفته چالز داو اولین و مهمترین فرضیه در تحلیل تکنیکال نمایش یافتن اطلاعات به کمک قیمت هستش. به عبارتی، تحلیل تکنیکال با تکیه بر تحلیل آماری نوسانات قیمت در تلاش هست که با مشاهده الگوها و روندهای قیمتی حال و گذشته، بتونه روند قیمتی آینده رو پیش بینی کنه. داو بر این معتقده که عوامل موثر بر قیمت، در بازارهای کارآمد مشخص هستن و در هر نقطه از زمان قیمت، تمامی اطلاعات مورد نیاز رو به معامله گران ارائه می ده.
این فرضیه در حالت کلی درست هستش اما در کنار اون، اخبار و اطلاعیه ها هم امکان نوسان قیمت در کوتاه مدت و حتی در بلند مدت رو نشون میدن. از این نوع تحلیل در بازارهای تحت شرایط عادی با حجم معاملات و نقدینگی بالا میشه پاسخ مناسبتری گرفت. امروزه سه اصل مهم که تحلیل تکنیکال بر اون ها تکیه داره عبارتند از:
1. قیمت نشون دهنده ی همه چیز می باشد: قیمت یک دارایی منعکسکننده تمام چیزهایی هستش که روی یک دارایی اثر داره و یا می تونه اثر بذاره. از فرضیات مهم تحلیل تکنیکال این هست که همه چیز از جمله اصول بنیادی در قیمت مشخص هستش و با توجه به اون میشه سایر عوامل پیش از تصمیم گیری برای سرمایه گذاری رو حذف کرد. تحرکات قیمتی، تنها نکته مهم و نشان دهنده میزان عرضه و تقاضای بازار هستش.
2. قیمت در روند نمودار در حال حرکت است: به اعتقاد تحلیلگران تکنیکال، در روندهای کوتاه مدت، بلند مدت و میان مدت، قیمت ها حرکت می کنن و روندهای گذشته مدام در حال تکرار هستش. یعنی پس از بروز یک روند، تا زمانی که روند جدیدی ایجاد بشه، حرکت قیمت ها در آینده به احتمال زیاد در همون مسیر ترند هستش.
3. گذشته تمایل به تکرار شدن دارد: قیمت ها به خاطر تکرار تاریخ قابل پیش بینی هستن. با تحلیل چارت ها، می توان روندها رو شناسایی کرده و آینده یک دارایی و یا آینده ی بازار رو به طور کلی پیش بینی کرد. ماهیت روند قیمت بگونه ای هستش که تکرار میشه. بر طبق روانشناسی بازار و با توجه به احساساتی مانند ترس و هیجان و طمع، چرخه های قیمتی گذشته درحال تکرارند. یک تحلیلگر تکنیکال، به کمک نمودارها به تحلیل احساسات می پردازه و روند قیمتی نمودار رو تحلیل و بررسی می کنه.
تحلیل تکنیکال در بازارهایی مانند ارز دیجیتال چگونه کار میکند؟
در ادامه مقاله ی "تاثیر مهارت تحلیل تکنیکال در معامله گری" به بررسی چگونگی عملکرد تحلیل تکنیکال در بازار ارز دیجیتال می پردازیم. تحلیل تکنیکال رو میشه روی هر گونه اوراق بهادار دارای داده تاریخی اعمال کرد از سهام و اوراق قرضه گرفته تا کالاها و ارزهای فیات و البته ارز دیجیتال. در واقع تا زمانی که اطلاعات قیمت های گذشته وجود داشته باشه امکان استفاده از تحلیل تکنیکال هم وجود داره. برای این کار از رسم نمودار داده های مرتبط با هدف تولید سیگنال های معاملاتی کوتاه مدت استفاده میشه. با نمودارسازی، آنالیز تکنیکال قادر به تفسیر اطلاعات برای یه تصمیم گیری ترید آگاهانه هستش.
همونطور که قبلا هم اشاره شد، در تحلیل تکنیکال رفتار قیمت در گذشته بررسی و قیمت آینده بر اساس اون پیش بینی میشه. ادله تحلیل تکنیکال برای استفاده از قیمت های گذشته بر این استواره که "تاریخ تکرار می شود". البته قرار هم نیست این اتفاق دقیقا مانند قبل اتفاق بیوفته ولی الگوها مشابه خواهند بود. این نکته هم فراموش نشه که تحلیلگران مختلف می تونن تفاسیر متفاوتی هم از یه داده داشته باشن.
به گفته ی یکی از تحلیلگران ارشد بازار جیک ووجستیک، رسم و نمایش روانشناسی فعالین بازار به تحلیلگران تکنیکال این اجازه رو می ده تا برای درک نحوه ی تغییر قیمت ها در آینده، سطوح عرضه و تقاضا رو ببینن و به گفته ی جولیوس دی کمپنار تحلیل تکنیکال فردگراست و تریدرهای مختلف عموما از تکنیک های مختلفی برای ارزیابی الگوهای مشاهده شده در یک چارت یکسان استفاده می کنن.
هسته ی اصلی تحلیل تکنیکال، عرضه و تقاضا هستش. در واقع نمودی از احساسات بازار در این هسته نهفته ست. به عبارتی قیمت یک دارایی حاصل تقابل فشار خرید و فروشه و این فشارها ارتباط مستقیمی با احساساتی مانند ترس و طمع تریدرها و سرمایه گذاران داره.
تحلیل تکنیکال در بازارهایی که روند قیمتی به شکل طبیعی پیش رفته و معاملات با حجم و لیکوئیدتی بالایی در انجام هستش، قابل اعتمادتر بوده و تاثیر بیشتری هم داره. هر چه حجم معاملات بازار افزایش پیدا کنه امکان دستکاری قیمت ها و در نتیجه نوسانات غیر طبیعی کم میشه. این نوسانات غیر طبیعی سبب میشه سیگنال اشتباه در تحلیل رخ بده و از کارایی و دقتش کم بشه.
تاثیر مهارت تحلیل تکنیکال در معامله گری
با خوندن مطالب بالا میشه تاثیر مهارت تحلیل تکنیکال در معامله گری رو حدس زد. برای موفقیت در هر بازاری شناخت کامل و جامع اون اهمیت زیادی داره و نمیشه تنها به مطالعه و دانستن تعاریف اصولی متکی بود. یه معامله گر بازار ارز دیجیتال باید بتونه نوع نوسانات ارز رو به درستی تفسیر و پیش بینی کنه تا بتونه به سود زیادی دست پیدا کنه. برای رسیدن به این مهم تریدر باید یک استراتژی معاملاتی داشته باشه تا با انجام معاملات درست سود خوبی به دست بیاره. از پرطرفدارترین این استراتژی ها در بین سرمایه گذاران تحلیل تکنیکال هستش.
تحلیل تکنیکال روشی ست که تصمیمات خرید و فروش رو با بهره گیری از آمار بازار انجام میده. این تحقیق در ابتدا شامل مطالعه ی نمودارها و در ادامه دونستن تاریخچه ی معاملات و آمارها ست. تحلیل تکنیکال بر این باور هستش که روندهای گذشته ی بازار می تونه رفتار آینده برای بازار رو به طوری کلی و یا برای هر ارز پیش بینی کنه.
با یادگیری تحلیل تکنیکال می تونین معاملاتتونو کاملا هوشمندانه انجام بدین و به سود زیادی برسین. به این ترتیب که با مهارت تحلیل تکنیکال در معامله گری می تونین در بازار ارز دیجیتال و یا هر بازار مالی دیگه سرمایه گذاری کنین و با پیش بینی آینده بازار با استفاده از این تحلیل با خرید و فروش به موقع ارز به سودهای زیادی برسین.
تحلیل تکنیکال در شناخت روند درست بازار به تریدر کمک کرده و به کمک اون در زمان و موقعیت خوب میشه نقاط خرید و فروش رو تشخیص داد و جالبتر اینکه میشه در تمام بازه های زمانی از این ابزار استفاده کرد. برای رسیدن به این نکته دیدن آموزش هایی لازم به نظر میرسه. شما میتونین با ثبت نام در دوره ی آموزش پرایس اکشن سایت ارزسنج به این مهم دست پیدا کنین و سود های زیادی از دنیای کریپتوکارنسی بدست بیارین.
نتیجه گیری
در مقاله ی " تاثیر مهارت تحلیل تکنیکال در معامله گری" با تعریف معامله گر و تحلیل تکنیکال آشنا شده و در مورد اصول و فرضیات این تحلیل پرکاربرد اطلاعات جامعی بدست آوردین. در ادامه در مورد روش کار تحلیل تکنیکال در بازار ارز دیجیتال آگاه شدین و در نهایت با تاثیر مهارت تحلیل تکنیکال در معامله گری.
با مطالعه ی تمام این مطالب میشه به این نتیجه رسید که یک تریدر در بازار ارز دیجیتال برای رسیدن به سود زیاد که هدف هر معامله گر هستش باید مهارت هایی داشته باشه و تحلیل تکنیکال از مهمترین این مهارتها حساب میشه. سایت ارزسنج با هدف آموزش کاربران عزیز روی کار اومده تا با انتقال اندوخته های خود که طی پنج سال کار و زحمت بدست اومده بتونه خدمتی هر چند کوچک در این زمینه انجام بده. موفق و پرسود باشید.
تیک پرافیت (Take profit) چیست؟
تیک پرافیت (Take profit) یا همان حد سود، بخشی از استراتژی خروج از معاملات است. استراتژی خروج نقش مهمیدر سودآوری معامله گران دارد. بسیاری از معامله گران موفق تیک پرافیت دارند. و بقیه را نیز به داشتن حد سود تشویق میکنند. در این نوشته مزایای داشتن حد سود و انواع حد سود را بررسی میکنیم.
مفهوم تیک پرافیت (Take profit) چیست؟
تیک پرافیت Take Profit یا همان حد سود در معاملات یک دستور از پیش تعیین شده روی یک قیمت خاص از نمودار است. وقتی نمودار قیمت به آن برسد موقعیت معاملاتی، به صورت اتوماتیک بسته میشود و سود حاصل از معامله، برداشت و به حساب معامله گر اضافه میشود. این اتفاقی است که در بازارهایِ با نقدینگی بالا مانند فارکس یا کریپتوکارنسی برای معاملاتِ حد سود دار رخ میدهد. در بازارهای که نقدینگی کمتری دارند مثلا انواع بازار سهام و… حد سود، ممکن است نتواند در لحظه موقعیت معاملاتی را ببندد اما یک اردر فروش صادر میکند که در صورت وجود خریدار در آن قیمت خاص، سبب بسته شده معامله میشود و معامله گر میتواند سود خود را برداشت کند. برای درک بهتر مفهوم حد سود، باید ابتدا با ضرورت داشتن پلن معاملاتی و استراتژی خروج از معاملات، آشنا شوید.
پلن معاملاتی چیست و چرا باید پلن معاملاتی داشته باشیم؟
هر معامله گرِ مبتدی، ابتدا باید آموزشهای ضروری برای ورود به بازارهای مالی را یاد بگیرد. در صورتی که آموزش، منسجم و به صورت دوره آموزشی انجام شوند. آخرین مرحله، نوشتن پلن معاملاتی خواهد بود. زیرا اغلب مدرسینِ دورههای مالی یا نویسندگان کتابهای آموزشی، شیوه عملیِ کار با مطالب آموزشی را نیز بیان میکنند. پلن معاملاتی مجموعه ای از دستورالعمل از پیش تعیین شده برای کار کردنِ عملی با مطالب آموزشی در هنگام اتفاقات لایوِ بازار است. هر معامله گر برای کسب سود پایدار از بازار، باید یک پلن معاملاتی مکتوب داشته باشد. در غیر این صورت نمیتواند به موقع در برخورد با اتفاقات بازار تصمیم درست بگیرد و سرمایه خود را در خطر قرار خواهد داد.
اجزای هر پلن معاملاتی
در هر پلن معاملاتی یک سری قوانین عمومی وجود دارد از جمله اینکه معامله گر، تابع چه سبکی از معامله است؟ در چه ساعاتی ترید میکند؟ مجاز به خرید و فروش چه مواردی است؟ و… این موارد، چهارچوب کلی و خط مشی معامله گر را تعیین میکنند. اما داستان معامله گری به این مفاهیم کلی ختم نمیشوند بلکه فرد باید روشهایی برای انجام عملی هر معامله، داشته باشد. این روشها همان استراتژیهای معاملاتی هستند.
استراتژیهای معاملاتی
به طور کلی دو استراتژی تعریف پلن شخصی معامله گری تعریف پلن شخصی معامله گری عمده در هر پلن معاملاتی وجود دارند که بدون آنها پلن یا برنامه معامله گر، ناقص خواهد بود. این دو مورد عبارت اند از:
1-استراتژی ورود به معاملات
استراتژی ورود به معاملات، شامل تمامی دلایلی است که یک معامله گر با استناد به آنها وارد یک موقعیت معاملاتیِ خاص میشود. مثلا فرض کنید پلن معاملاتی یک معامله گر بر پایۀ کار با میانگینهای متحرک 100 و 50 دوره ای (SMA50، SMA100) در تایم روزانه، نوشته شده است.
در مثال بالا ممکن است استراتژی شخص برای ورود به معاملات، قطع شدن نمودار SMA 100، توسط نمودار SMA 50 باشد. شخصی دیگر بر پایه بسته شدن یک کندل خاص تصمیم به ورود به معاملات میگیرد. همه این موارد استراتژیهای ورود هستند که باید از قبل قوانین آنها به صورت کاملا شفاف در پلن نوشته شده باشد. در غیر این صورت فرد به خود اجازه خواهد داد در هر کجا وارد بازار شود و در نهایت با شکست روبرو خواهد شد.
2-استراتژی خروج از معاملات
مهمترین بخش معامله گری از اینجا به بعد شروع میشود. یعنی داشتن برنامه ای از پیش تعیین شده برای خروج از معاملات. تمام اقدامات قبلیِ معامله گر بدون داشتن استراتژی برای خروج از معاملات، تنها یک تحلیل خشک و خالی یا بدتر از آن، یک گمانه زنی است. استراتژی خروج به ما میگوید کِی، کجا و چگونه از معاملاتی که بر پایه این تحلیل انجام داده ایم خارج شویم.
مفهوم ساده تیک پرافیت
استراتژی خروج از معاملات در شکل ساده و ابتدایی خود، در دو چیز خلاصه میشود: داشتن حد ضرر (STOP LOSS) و حد سود (Take Profit). در این مفهوم ساده، حد زیان به معنی اُردری قیمتی است.
که با یک ضرر مشخص، معاملات ما را میبندد تا از زیان بیشتر جلوگیری کند. تیک پرافیت نیز اردری قیمتی است که با مقدار مشخصی از سود، معاملات را میبندد تا به ما کمک کند سود خود را برداشت کنیم.
چرا توصیه میشود معامله گران Take Profit داشته باشند؟
1- بانک ها و موسسات بزرگ، Take Profit دارند؟
اولین دلیل برای مفید بودن حد سود این است که بسیاری از موسسات و بانکهایی که در قالب پول هوشمند در بازار عمل میکنند حد سود دارند. این موضوع را زمانی میفهمید که بازار نوسانات سریع دارد مثلا به فرض، در بازار فارکس یا ارز دیجیتال فعالیت میکنید. اگر به رفتار نمودار قیمت دقت کنید متوجه میشوید نمودار قیمت بعد از رسیدن به اعدادی خاص به سرعت واکنش نشان میدهد و حرکات بزرگی انجام میدهد. این حرکات به دلیل سفارشات بزرگی است که بر روی آن اعداد خاص قرار داده شده اند. بخش بزرگی از این سفارشات به صورت تیک پرافیت هستند. یعنی سبب خروج سریع حجم بزرگی از نقدینگی از بازار میشوند به همین دلیل است که بازار گاها در یک روند، به سرعت برمیگردد.
2-محاسبه ریسک به ریوارد نیازمند Take Profit است
اکثر معامله گران دو شاخص عمده برای سنجش میزان موفقیت خود دارند. این دو شاخص وین ریت (WIN RATE) و ریسک به ریوارد (RISK TO REWARD) هستند. وین ریت به ما میگوید که در چند درصد معاملات خود سود میکنیم و ریسک به ریوارد نیز اندازه نسبی زیان را در برابر سود، تعیین میکند.
وجود یک تعادل درست بین این دو شاخص، سبب سودآوری یا زیان دهیِ نهایی یک معامله گر در طولزمان میشود. اگر حد سود نداشته باشیم. هیچ داده خام درستی برای به دست آوردن شاخص ریسک به ریوارد نخواهیم داشت در نتیجه نمیتوانیم ضعف یا قوت کار خود را تشخیص دهیم. در صورت وجود ضعف در پلن معاملاتی، نمیتوانیم راهکاری برای آن پیدا کنیم. هر معامله گر باید به صورت دوره ای در پلن خود بازنگری کند و اصلاحاتی انجام دهد. در غیر این صورت، نقصهای احتمالی در پلن سبب شکست وی خواهند شد. تنظیم ریسک به ریوارد نیاز به STOP LOSS و Take Profit دارد.
3- Take Profit سبب حفظ سودهای معامله گر میشود
هر روند یا سوینگ از مجموعه ای از صعودها و نزولها تشکیل شده است. پس بعد از هر صعود، یک نزول احتمالی در راه است. اگر سهام یا ارزی دیجیتال خریده اید و در سود است باید بدانید که در نهایت در نقطه از نمودار، روند سوددهی تمام میشود. و بازار تمام یا بخشی از مسیر رفته را باز میگردد. پس اگر میخواهید بازار سودهای شما را پس نگیرد باید یک حد سود برای خود تعریف کنید.
4- حد سود به عنوان راهی برای کاهش احتمالی زیان
اگر چه حد سود، بیشتر به عنوان ابزاری برای برداشت سود از بازار شناخته شده است. اما در بسیاری از موارد به عنوان حد زیان نیز میتوان از آن استفاده کرد. مثلا فرض کنید در بازار فارکس جفت ارز یورو به دلار خریدهاید و موقعیت معاملاتی شما در زیان است. در فاصله این که قیمت به حد زیان شما برخورد کند این احتمال نیز وجود دارد که قیمت به نقطه اولیه ورود به معامله، برگشتی داشته باشد.
در این حالت اگر قبل از این برگشت، حد سود خود را به نقطه ورود منتقل کنید معامله شما به صورت سر به سر بسته خواهد شد. و هیچ زیانی نخواهید کرد. در نتیجه میتوانید به تیک پرافیت به عنوان ابزاری برای کاهش زیانهای احتمالی نیز نگاه کنید.
انواع تیک پرافیت Take Profit
1-تیک پرافیت Take Profi واحد یا تکی:
در بسیاری از موارد، معامله گران حجم مشخصی از دارایی را در قیمتهای مختلف خریداری میکنند مثلا فرض کنید شخصی، ارز دیجیتال ترون را در یک روند صعودی خریداری کرده است.اما در چند نوبت و در قیمتهای مختلف. پس بخشی از توکنها نسبت به قیمت اولیه، سود بیشتری کرده اند اما برخی در سود کمتر یا حتی در قیمتی پایین تر از قیمت خرید اولیه هستند.
معامله گر میتواند تمام داراییِ ترون خود را در یک قیمت مشخص بفروشد. و در این حالت گفته میشود که وی، تیک پرافیت واحدی برای تمام دارایی خود داشته است. اگر نسبت توکنهایِ در سود او بیشتر از توکنهای در زیان باشد، در مجموع سود کرده است.
2-تیک پرافیت TAKE PROFIT پله ای:
در مثال بالا، فرد میتواند دارایی ترون خود را در قیمتهای مختلف بفروشد تا همه توکنها به یک اندازه سود کنند در این حالت، باید بخشی از توکنهای خود را بفروشد اما بخشی دیگر را همچنان نگه دارد تا به قیمتهای ایده آل برسند. در این شرایط میتوان گفت که این معامله گر در معاملات ارز دیجیتال ترون، تیک پرافیت پله ای داشته است.
3-تیک پرافیت TAKE PROFIT متحرک :
همانطور که میتوان تیک پرافیت را به جای استاپ لاس استفاده کرد برعکس این قضیه نیز صادق است یعنی گاها استاپ لاس، میتواند نقش یک تیک پرافیت متحرک را در معاملات ایفا کند. اگر اهل معامله در بازارهای مالی باشید حتما اصطلاح تریل کردن استاپ را شنیده اید این اصطلاح به معنی حرکت دادن استاپ لاس، پشت سر قیمت است تا از سود ما در حرکات شارپ یا روندهای بازار محافظت کند. بنابراین یک استاپ لاس تریل شده دقیقا همان کاری را میکند که از یک تیک پرافیت انتظار میرود.
جایگزینهای تیک پرافیت Take Profit
تریل کردن استاپ:
اگرچه موسسات و بانکهای زیادی هستند که از تیک پرافیت ثابت استفاده میکنند. اما بسیاری از تریدرهای حرفه ای با تیک پرافیت ثابت، مخالف اند. یکی از رازهای موفقیت این معامله گران این است که جلوی رشد بیشتر سودهای خود را نمیگیرند. آنها عقیده دارند که تیک پرافیت ثابت، معامله گر را مجبور به خروج از معامله با یک سود مشخص میکند اما شاید بازار، چندین برابر پتانسیل سوددهیِ بیشتر داشته باشد. پس افراد حرفه ای به جای تیک پرافیت ثابت از تریل کردن استاپ استفاده میکنند. با این کار، علاوه بر اینکه جلوی زیان احتمالی خود را میگیرند از سود خود نیز محافظت میکنند.
اما معامله گران تازه کار، معمولا از تیک پرافیت ثابت استفاده میکنند. به همین دلیل، یا با سودهای کوچک از معاملات خود خارج میشوند یا بازار به تیک پرافیتهای بزرگ آنها نمیرسد. و در برگشت قیمت،علاوه بر از دست دادن سودها ممکن است استاپ هم بخورند.
بازی کردن با حجم معاملات:
برخی از معامله گران به هیچ وجه از استاپ و تیک پرافیت استفاده نمیکنند. به جای این دو با حجم معاملات بازی میکنند. در بسیاری از بازارهای مالی در معاملات پرپشوال این امکان وجود دارد. معاملات پرپشوال یعنی معاملات که داراییها به صورت جفتی خرید و فروش میشوند. در این عرصه میتوان، هم موقعیتهای معاملاتی مخالف یکدیگر باز کرد و هم حجم موقعیتهای مخالف را از هم کسر کرد. مثلا میتوان همزمان، هم یورو دلار بخرید و هم آن را به صورت استقراضی بفروشید این همان هج کردن است که در برخی از سبکهای معاملاتی، رایج است. در این سبکها افراد به صورت همزمان موقعیتهای مخالف را نگه میدارند. برخی از معامله گران به جای استفاده از تیک پرافیت ثابت، بخشی از حجم معاملات را میبندند.
در روش دیگر، معاملات مخالف از هم کسر میشوند و با هم نگه داشته نمیشوند. خود تیک پرافیت بر اساس همین مکانیزم کسر کردن استوار است یعنی اردری است. دقیقا هم حجم با اردر اولیه که در یک قیمت خاص،از آن کسر میشود و چون هر دو اردر، حجم یکسانی دارند کل معامله بسته میشود.
اگر حجم اُردرِ تیک پرافیت، کوچک تر از موقعیت اولیۀ ما باشد تنها بخشی از حجم آن را میبندد. با این کار علاوه بر اینکه بخشی از سود، اصطلاحا سیو شده است بخشی از معامله نیز برای رشد بیشتر، باز مانده است. این کار نوعی بازی کردن با حجم معاملات است که در صورت یادگیری دست آن، فواید زیادی برای معاملهگر خواهد داشت. مثلا یک معامله گر ماهر میتواند با کم کردن حجم معاملاتِ زیان ده یا افزودن به حجم معاملاتِ در سود خود،میزان زیان را کاهش دهد و سود نهایی خود را چند برابر کند.
کلام آخر
در کل، داشتن تیک پرافیت مانند استاپ لاس یک شرط اساسی در موفقیت معامله گران است اما الزاما منظور از تیک پرافیت، یک حد قیمتی ثابت در معاملات نیست و میتوان نگاهی منعطف تر به مفهوم تیک پرافیت داشت زیرا همان طور که گفتیم علی رغم تمام مزایایی که تیک پرافیت دارد. استفاده نادرست از آن میتواند سبب کوچک کردن سودهای معامله گر شود و حتی ممکن است در مجموع، موجب زیان وی شود زیرا سود معامله گران برایندی از سودها و زیانهای آنهاست. هر ابزاری که سبب محدود کردن حجم سودها شود میتواند کفه ترازو را به سمت زیان دهیِ معامله گر، سنگین کند.
دیدگاه شما