الگو های کلاسیک تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال انتقال بین روندهای صعودی و نزولی اغلب با الگو های کلاسیک قیمتی مشخص می شود. طبق تعریف، یک الگوی قیمت، مسیر قابل تشخیص حرکت قیمت است که با استفاده از یک سری خط روند و یا منحنی مشخص می شود.
هنگامی که یک الگوی قیمت تغییر در روند را نشان می دهد، به عنوان یک الگوی معکوس شناخته می شود. یک الگوی ادامه دهنده زمانی اتفاق می افتد که روند پس از یک مکث کوتاه در مسیر موجود خود ادامه یابد.
مدت هاست که تحلیل گران تکنیکال از الگوی قیمت برای بررسی حرکت های فعلی و پیش بینی مثالی از الگوی سه قله حرکت های آینده بازار استفاده می کنند. حال سراغ چندین الگوی معروف قیمتی می رویم.
الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه ها یک شکل نمودار است که به عنوان یک خط پایه با سه قله ظاهر می شود، دو قسمت بیرونی نزدیک به هم هستند و وسط آنها بیشترین قیمت را دارد. در تحلیل تکنیکی، الگوی سر و شانه ها شکل خاصی از نمودار را توصیف می کند که روند معکوس صعودی به نزولی را پیش بینی می کند. اعتقاد بر این است که الگوی سر و شانه ها یکی از قابل اعتمادترین الگوهای برگشت روند است. این الگو یکی از چندین الگوی اصلی است که با دقت نشان می دهد که روند صعودی در حال پایان است.
الگوی سر و شانه معکوس
الگوی سقف دوقلو جز الگوهای نمودار هستند که وقتی حرکت می کنند که سرمایه گذاری اساسی با الگویی مشابه حرف “W” (دو قلو پایین) یا “M” (دو قلو بالایی) حرکت می کند. تجزیه و تحلیل دو قلو بالا و پایین در تجزیه و تحلیل فنی برای توضیح حرکت در یک اوراق بهادار یا سرمایه گذاری دیگر استفاده می شود، و می تواند به عنوان بخشی از استراتژی تجارت برای بهره برداری از الگوهای تکرار شونده مورد استفاده قرار گیرد.
مثلث صعودی الگویی است که در صورت شکسته شدن قیمت با افزایش حجم، خط روند افقی بالایی را می شکند. این یک روند صعودی است. خط روند بالایی باید افقی باشد، نشان دهنده سقف های تقریباً یکسان است که سطح مقاومت را تشکیل می دهند. روند نزولی به صورت مورب در حال افزایش است، که نشانگر پایین آمدن بیشتر قیمت است زیرا خریداران با حوصله پیشنهادات خود را افزایش می دهند. سرانجام، خریداران صبر خود را از دست می دهند و به حمایت بالاتر از قیمت مقاومت می شتابند، که با شروع روند صعودی، خرید بیشتری را آغاز می کند. خط روند بالایی که در گذشته سطح مقاومت بود، اکنون به حمایت تبدیل شده است.
مثلث نزولی
یک مثلث متقارن از یک خط روند فوقانی در حال سقوط مورب و یک خط روند پایین که به صورت مورب در حال افزایش است تشکیل شده است. همان طور که قیمت به سمت بالا و صعودی حرکت می کند، به طور حتم روند صعودی بالایی را برای شکست و روند صعودی افزایش قیمت ها شکسته و یا روند نزولی را شکسته و روندی نزولی با افت قیمت ها را تشکیل می دهد.
معامله گران باید برای افزایش اعتبار بیش از خط روند مراقب باشند تا تأیید کند که شکست شکسته معتبر است و جعلی نیست. مثلث های متقارن معمولاً الگوهای شکست ادامه دار هستند، به این معنی که آن ها قبل از تشکیل مثلث در جهت حرکت اولیه شکسته می شوند. به عنوان مثال، اگر روند صعودی مقدم بر یک مثلث متقارن باشد، معامله گران انتظار دارند که قیمت شکسته شود.
الگوی پرچم
در زمینه تحلیل تکنیکال، پرچم یک الگوی قیمت است که در یک بازه زمانی کوتاه تر، بر خلاف روند قیمت غالب مشاهده شده در یک بازه زمانی طولانی تر در نمودار قیمت حرکت می کند. این نام به دلیل نحوه یادآوری یک پرچم روی میله پرچم به بیننده، نامگذاری شده است.
الگوی یک پرچم همچنین با نشانگرهای موازی در منطقه ادغام مشخص می شود. در صورت همگرایی خطوط، از الگوها به عنوان الگوی پرچین یاد می شود. این الگوها از معتبرترین الگوهای ادامه دهنده هستند که معامله گران از آنها استفاده می کنند زیرا برای ورود به یک روند موجود آمادگی لازم برای راه اندازی را ایجاد می کنند.
درس ۷: تحلیل تکنیکال/ الگوهای قیمتی
الگو ها اشکال متمایزی هستند که در اثر تحرکات قیمت رمزارزها روی نمودار ایجاد میشوند و پایه و اساس تحلیل تکنیکال هستند. یک الگو با خطی مشخص میشود که نقاط متداول قیمت، مانند بسته شدن قیمتها یا پایین مثالی از الگوی سه قله بودن قیمتها را در یک بازه زمانی خاص به هم متصل میکند. تحلیلگران تکینکال و نمودارشناسان به دنبال شناسایی الگوها به عنوان راهی برای پیش بینی مسیر آینده قیمت داراییها هستند.
در ادامه با انواع الگوی قیمتی در بازار رمزارزها آشنا خواهید شد:
کانال قیمتی
کانالهای قیمت با ایجاد دو خط موازی صعودی، نزولی یا افقی ساخته میشوند که مجموعهای از اوج و فرودهای قیمت در بازار را به هم متصل میکنند. این کانالهای حمایت و مقاومت، مناطق حمایت (پایین) و مقاومت (بالا) هستند و قیمتها تمایل دارند بین آنها جهش کنند. اکثر معامله گران در کانال قیمتی به سمت پایین خرید میکنند و در کانال قیمتی صعودی (به سمت بالا) میفروشند.
در مثال بالا، یک کانال قیمت نزولی وجود دارد که قیمت در طول دو ماه باقی میماند -به جز یک شکست کاذب در اواخر ماه مه-. معامله گران در طول این دوره برای دستیابی به سودهای اندک، یا تا زمان شکست الگوی در اواسط جولای، موقعیت نزولی خود را حفظ میکردند یا معاملههای کوچک با جهشهای قیمتی انجام میدادند.
الگوی مثلث
مثلثهای صعودی و نزولی با یک خط روند افقی که ارتفاعها یا پایینها را به هم متصل میکند و یک خط روند شیبدار دوم که اوجها یا پایینترین ارتفاعها را به هم متصل میکند، ایجاد میشوند. مثلث قائم الزاویه به دست آمده به نقطه تصمیم گیری منتهی میشود که در آن قیمت مثالی از الگوی سه قله تمایل به شکست از خط افقی در جهت خط شیب دار دارد.
انواع الگوی مثلث:
- صعودی: این الگو با یک خط روند صعودی و یک خط روند افقی در بالا و یک خط روند صعودی در پایین شکل میگیرد. این الگو نشان میدهد که احتمال دارد شکست بیشتر به سمت پایین مثلث باشد.
- نزولی: یک خط روند افقی در پایین و یک خط روند نزولی در بالا که نشان دهنده امکان یک شکست است این الگو را شکل میدهد. در این الگو معمولا اندازه شکستگی با ارتفاع ضلع عمودی چپ مثلث برابر است.
- متقارن: وقتی که دو خط روند به سمت یکدیگر نزدیک میشود این الگو شکل میگیرد. البته این الگو صرفا احتمال وقوع شکست را میدهد و نه جهت را.
در مثال بالا، یک مثلث صعودی و به دنبال آن یک شکست در حجم بالا وجود دارد. معامله گران پس از شکست از خط روند بالایی با هدف قیمتی برابر با ارتفاع مثلث اعمال شده بر روی خط روند بالایی، وارد موقعیت خرید می شدند. در این مورد، صدای بالا در طول شکست تایید بزرگی است.
الگوی سر و شانه
الگوی نمودار سر و شانه نشان دهنده تغییر روند از صعودی به نزولی است. به طور معمول، این الگو پس از یک روند صعودی شکل میگیرد. مشخصه آن نوسانات قیمت است که سه قله را تشکیل میدهد. این سه قله عبارتند از:
- سر
- شانه راست: در شانه راست پس از اینکه خریداران تلاش میکنند قیمت را بالا ببرند، اما نمیتوانند به سطوح قبلی (سر) برسند، شکل میگیرد. فروشندگان ثانویه قیمت را پایین میآورند. این تاییدی است بر اینکه خرسها بر بازار تسلط دارند.
- شانه چپ: شانه چپ زمانی شکل میگیرد که یک عقب نشینی قیمت وجود داشته باشد. پس از این عقب نشینی، قیمت دوباره به سمت بالا حرکت میکند و به سطحی بالاتر از بالاترین سطح قبلی میرسد. با این حال، این افزایش قیمت پایدار نخواهد بود زیرا فروشندگان آن را تا سطح نوسان قبلی پایین میآورند.
الگوی سر و شانه
وقتی یک خط روند را از پایینترین شانه اول و شانه دوم میکشید، متوجه میشوید که تقریباً در یک سطح هستند. این “خط گردن” است و سطح حمایت را تشکیل میدهد. اگر قیمت به زیر آن برسد، نشانگر شروع روند نزولی است.
الگوی دوقله:
یک الگوی دوقلو نشان دهنده معکوس شدن یک روند صعودی به یک روند نزولی است. این الگوی نمودار زمانی اتفاق میافتد که قیمت دو قله را در یک سطح تشکیل دهد. این قلهها نشان دهنده سطح مقاومتی است که دارایی در طول یک روند صعودی به آن رسیده است.
در طول یک روند صعودی، قیمت به اولین اوج میرسد و سپس کمی به سطح حمایت کاهش مییابد. سپس قیمت به قله دوم باز میگردد و سطح مقاومت ایجاد شده توسط پیک اول را لمس میکند. این الگو نشان میدهد که خریداران نمیتوانند قیمت را فراتر از سطح مقاومت فشار دهند و حرکت صعودی در حال از بین رفتن است. در نتیجه، قیمتها به زیر سطح حمایت میرسند و روند نزولی را در پیش میگیرند.
الگوی فنجان و دسته
فنجان و دسته به عنوان یک سیگنال صعودی در نظر گرفته میشود، به طوری که سمت راست الگو معمولا حجم معاملات کمتری را تجربه میکند. شکل گیری این الگو ممکن است به کوتاهی هفت هفته یا تا ۶۵ هفته طول بکشد.
الگوی فنجان و دسته دورهای کوتاه از احساسات نزولی را در بازار صعودی نمایش میدهد، در حالی که روند کلی پس از ایجاد این الگو همچنان در جهت صعودی ادامه خواهد یافت.
کلام آخر:
در این مقاله با انواع الگوی قیمتی در بازار آشنا شدید. تشخیص الگوها شاید ساده به نظر برد اما اهمیت کار آنجا مشخص میشود که الگو را به درستی تشخیص داده و سپس به خوبی تحلیل کرده باشید. این الگوها میتوانند به سادگی خطوط روند و به پیچیدگی الگوی دو سر و شانه باشند. پس سعی کنید تحلیل فاندامنتال را نیز با تکنیکال تطبیق دهید و حتما حد ضرر داشته باشید تا میزان ریسک کمتری را تجربه کنید.
مثالی از الگوی سه قله
تحلیل طلا
تحلیل طلا
تحلیل یورودلار
تحلیل یورودلار
تحلیل دلار
اخبار روز 26/07/2021
خواندن الگوهای کندل استیک: نکات مهم مقاله
- نمودارهای کندل استیک با نمودارهای میله ای تفاوت زیادی دارند.
- معامله گران معمولاً استفاده از نمودارهای کندل استیک را برای معاملات روزانه ترجیح می دهند؛ زیرا با کمک این نمودارها به راحتی می توان عملکرد قیمت را مشاهده کرد.
- برای بکارگیری تحلیل نمودار کندل استیک در استراتژی معاملاتی، دانستن اجزای کلیدی هر کندل و مفهوم آنها بسیار مهم است.
نمودار کندل استیک (شمعی) چیست؟
نمودار کندل استیک به سادگی نموداری متشکل از کندل های جداگانه است که معامله گران از آن برای درک عملکرد قیمت استفاده می کنند. کندل استیکِ عملکرد قیمت شامل مشخص کردن نقطه باز شدن قیمت برای یک بازه زمانی خاص، جایی که قیمت در آن بازه زمانی بسته می شود، و همچنین قله و دره قیمتی در آن بازه زمانی است.
عملکرد قیمت می تواند به معامله گرانِ تمام بازارهای مالی علایمی از روندها و بازگشت روندها بدهد. برای مثال، تعدادی از کندل ها می توانند الگوهایی را تشکیل دهند که در نمودارهای فارکس نشان دهنده بازگشت یا ادامه روندها باشند. کندل ها همچنین می توانند الگوهای جداگانه ای را تشکیل دهند که نقاط ورود خرید یا فروش در بازار را مشخص کنند.
دوره ای که هر کندل نشان می دهد به بازه زمانی انتخاب شده توسط معامله گر بستگی دارد. یک بازه زمانی محبوب در بازار، بازه روزانه است؛ بنابراین کندل روزانه قیمت باز شدن، بسته شدن، قله و دره قیمتی آن روز را به تصویر می کشد. اجزای مختلف یک کندل می توانند به معامله گر در پیش بینی حرکت قیمت کمک کنند؛ به عنوان مثال، اگر یک کندل بسیار پایین تر از سطح باز شدن، بسته شود، این ممکن است نشان دهنده کاهش بیشتر قیمت باشد.
تفسیر کندل در نمودار کندل استیک
تصویر مثالی از الگوی سه قله زیر شکل یک کندل معمولی را نشان می دهد. در ساختار هر کندل قیمتی سه بخش خاص (نقطه باز شدن، نقطه بسته شدن، سایه های کندل) وجود دارد. اولین نکته ای که باید در نظر گرفت قیمت باز و بسته شدن کندل ها است. این نقاط مشخص می کنند که قیمت یک دارایی در بازه زمانی معین از کجا شروع می شود و در چه نقطه ای به پایان می رسد؛ این دو بدنه یک کندل را تشکیل می دهند. هر کندل بیانگر حرکت قیمت برای دوره زمانی مشخصی است. اگر به نمودار روزانه نگاه می کنید، هر کندل جداگانه قیمت باز و بسته شدن و همچنین سایه قله و دره قیمتی آن روز را نشان می دهد.
قیمت باز شدن نشان دهنده اولین قیمت معامله شده در شکل گیری کندل جدید است. اگر قیمت شروع به صعود کند، کندل سبز یا آبی می شود (رنگ ها بسته به تنظیمات نمودار متفاوت است). اگر قیمت کاهش یابد کندل قرمز می شود.
بالاترین نقطه سایه بالایی (upper wick) نشان دهنده بالاترین قیمت معامله شده در طول آن دوره است. اگر سایه بالایی وجود نداشته باشد به این معنی است که قیمت باز یا بسته شدن، بالاترین قیمت معامله شده است.
کمترین قیمت معامله شده، قیمت پایینِ سایه پایینی (lower wick) است و اگر سایه پایینی وجود نداشته باشد، کمترین قیمت معامله شده همان قیمت بسته یا باز شدن در کندل صعودی است.
قیمت بسته آخرین قیمت معامله شده در دوره زمانی شکل گیری کندل است. در اکثر نمودارها اگر قیمت بسته شدن کمتر از قیمت باز شدن باشد، کندل به صورت پیش فرض قرمز می شود. از طرف دیگر، اگر قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت باز شدن باشد، کندل سبز یا آبی خواهد شد (رنگ کندل مجددا به تنظیمات نمودار بستگی دارد).
بخش مهم بعدی کندل فتیله (wick) است که از آن به عنوان «سایه» (shadow) نیز یاد می شود. سایه ها بسیار حیاتی هستند زیرا بالاترین و پایین ترین نقاط قیمت را برای یک دوره مشخص نشان می دهند. سایه ها به سادگی قابل شناسایی هستند چراکه از لحاظ بصری نازک تر از بدنه کندل می باشند. اینجاست که قدرت کندل ها آشکار می شود. در مقایسه با نقاط ثابت (بالاترین و پایین ترین نقاط)، کندل ها معامله گران را نسبت به حرکت مستمر بازار آگاه می کنند.
جهت حرکت قیمت با رنگ کندل مشخص می شود. اگر قیمت کندل بالاتر از قیمت باز شدن کندل بسته شود، پس قیمت به سمت بالا حرکت می کند و کندل آبی می شود (رنگ کندل به تنظیمات نمودار بستگی دارد). اگر کندل قرمز باشد، قیمت زیر قیمت باز شدن بسته شده است.
دامنه یا محدوده (رنج):
اختلاف بین بالاترین و پایین ترین قیمت کندل محدوده آن را تشکیل می دهد. می توانید دامنه کندل را با کم کردن قله قیمتی بالای سایه بالایی از دره قیمتی سایه پایینی محاسبه کنید. (محدوده = بالاترین نقطه - پایین ترین نقطه).
داشتن این دانش در مورد کندل ها و نقاط مختلف آنها، به این معنی است که معامله گرانی که از نمودار کندل استیک استفاده می کنند، در تشخیص خطوط روند، الگوهای قیمت و امواج الیوت مزیت آشکاری نسبت به بقیه معامله گران دارند.
مقایسه نمودار میله ای با نمودار شمعی (کندل استیک)
همانطور که از تصویر زیر می بینید، نمودارهای کندل استیک مزیت مشخصی نسبت به نمودارهای میله ای دارند. نمودارهای میله ای به اندازه نمودارهای شمعی بصری نیستند و الگوهای کندل استیک یا الگوهای قیمتی آنها نیز هم از لحاظ ظاهری قابل قیاس نیستند. علاوه بر این، میله های روی نمودار میله ای، تشخیص جهت حرکت قیمت را دشوار می کنند.
نحوه بررسی الگوهای کندل استیک نمودار
روش های مختلفی برای بکارگیری و بررسی نمودار شمعی وجود دارد. تحلیل نمودار کندل استیک به استراتژی معاملاتی و بازه زمانی دلخواه شما بستگی دارد. برخی استراتژی ها تمایل دارند از الگوهای کندل استیک استفاده کنند در حالی که برخی دیگر ترجیح می دهند الگوهای قیمتی را تشخیص دهند.
بررسی الگوهای تک شمعی
کندل های جداگانه می توانند اطلاعات زیادی در مورد تمایلات فعلی بازار ارائه دهند. الگوهایی مانند الگوی چکش (Hammer)، ستاره دنباله دار (shooting star)، و مرد دارآویز (hanging man)، علایم بسیار مفیدی را در مورد تغییر جهت حرکت روند و مسیر احتمالی قیمت در اختیار معامله گران قرار می دهند.
همانطور که از تصویر زیر می بینید، کندل چکش گاهی اوقات نشان دهنده بازگشت روند است. کندل چکش دارای سایه پایینی بلند با بدنه کوچک است. قیمت بسته شدن آن بالاتر از قیمت باز شدن آن است. مفهوم کندل چکش ساده است: قیمت در حال کاهش یافتن بود اما خریداران وارد صحنه شدند و قیمت را صعودی کردند. این کندل یک سیگنال صعودی برای ورود به بازار، نشانه ای برای کوتاه کردن استاپ لاس یا علامتی برای بستن پوزیشن فروش است.
معامله گران می توانند پس از بسته شدن کندل چکش، وارد معاملات خرید شوند و از این الگو به نحو احسن استفاده کنند. کندل های چکش بسیار مفید هستند چراکه معامله گران می توانند با استفاده از آنها استاپ لاس های کوتاهی را اعمال کنند (استاپ لاس هایی که پیپ های کمی را ریسک می کنند). تیک پرافیت (حد سود) باید به گونه ای قرار گیرد که نسبت ریسک به ریوارد مثبت را تضمین کند. بنابراین، تیک پرافیت بزرگتر از استاپ لاس است.
شناسایی الگوهای قیمتی در چند کندل
نمودارهای کندل استیک معامله گران را قادر می سازند تا الگوهای قیمتی که در نمودارها شکل می گیرند را تشخیص دهند. با شناسایی این الگوهای قیمتی، مانند الگوی پوششی صعودی (bullish engulfing) یا الگوهای مثلث (triangle patterns)، می توانید با استفاده از آنها سیگنال های ورود یا خروج از بازار را مشخص کنید.
برای مثال، در تصویر زیر الگوی پوششی صعودی را داریم. الگوی پوششی صعودی ترکیبی از یک کندل قرمز و یک کندل آبی است که کل کندل قرمز را «پوشش» می دهد. این الگو می تواند نشان دهنده پایان حرکت نزولی یک جفت ارز باشد. معامله گر با وارد شدن به معاملات خرید پس از بسته شدن کندل آبی می تواند از این الگو به نحو احسن استفاده کند. به یاد داشته باشید که این الگوی قیمتی تنها زمانی شکل می گیرد که کندل دوم بسته شود.
مانند الگوی چکش، معامله گر می تواند استاپ لاس را زیر الگوی پوششی صعودی قرار دهد (استاپ لاس کوتاه). پس از آن معامله گر می تواند حد سود تعیین کند.
به آکادمی آموزشی فارکس (Persian FX Academy) خوش آمدید. بازار فارکس به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان، امروزه علاقهمندان و سرمایهگذاران زیادی را به خود جذب کرده است اما شرایط این بازار به آن سادگی که اغلب افراد تصور میکنند نیست. حجم بالای سرمایه، پیچیدگی بازار و سهولت دسترسی به این بازار از عواملی است که به ضرر بسیاری از افرادی که در این بازار فعالیت میکنند، منجر میشود. در این میان جای خالی مثالی از الگوی سه قله آموزش و دانشاندوزی به وضوح احساس میشود. شرایط خاص آموزش در ایران به همراه عدم وجود منابع جامع و کامل (به خصوص به زبان فارسی)، عدم امکان برگزاری کلاس حضوری در داخل ایران و شرکت در کلاسهای خارج از ایران، ما را بر آن داشت تا اقدام به ایجاد یک آکادمی آموزشی نماییم. هدف بلندمدت از ایجاد این آکادمی، تبدیل شدن آن به یک مرجع اطلاعات و دانش مربوط به فارکس است. برای رسیدن به این هدف، آکادمی سعی نموده با کمک اساتید مجرب شرایطی ایجاد کند تا افراد به هر آنچه در مورد بازار نیاز دارند دسترسی داشته باشند. از کلاسهای مالتی مدیا گرفته، تا دورههای عمومی و تخصصی منسجم مثالی از الگوی سه قله و پیوسته که دانشجویان پا به پای اساتید شرایط تحلیل و معامله را فرا بگیرند. ابزارهای معاملاتی، کتابخانه و تحلیلهای روزانه و هفتگی از دیگر ابزارهای ارائه شده در این آکادمی است.
نحوه خرید و فروش در الگوی بازگشتی سر و شانه
با شکسته شدن خط گردن، الگوی سر و شانه سقف تکمیل و علامت فروش مثالی از الگوی سه قله صادر می شود. در این حالت می توان در چندین نقطه وارد بازار شد:
- نقطه بسته شدن قیمت در زیر خط گردن
- نقطه لمس مجدد خط گردن (نقطه E).
- چند پیپ پایین تر از دره ایجاد شده در زیر خط گردن که به نظر از همه مطمئن تر است.
در رابطه با حد ضرر نظرات مختلفی وجود دارد برای مثال چند پیپ بالاتر از سقف شانه راست (قله ۳) یا حتی بالای قسمت سر (قله ۲)، اما بهتر است پس از مشاهده اولین الگوی شمعی بازگشتی وارد بازار شده و حد ضرر را نیز چند پیپ بالاتر از High همین الگو قرار دهیم. در هر حال انتخاب این حد کاملا به شیوه معاملاتی و مدیریت سرمایه خودتان بستگی دارد لیکن مسلما بایستی حد ضرر در بالای یک ناحیه مقاومت قرار داشته باشد تا با اندک نوسان قیمت از معامله خارج نشوید.
نحوه فروش در الگوی سر و شانه
نحوه خرید در الگوی سر و شانه
همانند الگوی سقف یا شکسته شدن خط گردن، الگوی سر و شانه کف تکمیل و علامت خرید صادر می شود. در این حالت می توان در چندین نقطه وارد بازار شد:
- نقطه بسته شدن قیمت در بالای خط گردن
- نقطه لمس مجدد خط گردن (نقطه E).
- چند پیپ بالاتر از قله ایجاد شده در بالای خط گردن که به نظر از همه مطمئن تر است.
در رابطه با حد ضرر نیز می توان آن را چند پیپ پایین تر از کف شانه راست (دره ۳) یا حتی کف قسمت سر (دره ۲) و یا پایین ۱ , ۱۷ اولین الگوی شمعی باز گشتی قرار داد.
نقاط خرید در الگوی سر و شانه
نقاط هدف
هدف قیمتی در این الگو (سقف یا کف) با توجه به ارتفاع الگو تعریف می شود؛ به ایسن صورت که فاصله عمودی سقف (سر) تا خط گردن را اندازه گیری و به همین میزان از نقطه شکست به سمت مقابل محاسبه می نماییم. برای مثال اگر در الگوی سر و شانه سقفها، فاصله نقطه بالایی سر تا گردن ۱۰۰ واحد باشد. انتظار داریم قیمت از خط گردن، ۱۰۰ واحد به سمت پایین ریزش نماید. البته برای این الگو اهداف دیگری را نیز در نظر می گیرند که در فاصله دو برابر ارتفاع سقف تا گردن یا نقطه آغازین روند قرار دارد اما توصیه ما همان هدف اول است که مطمئن تر و قابل اطمینان تر می باشد.
نقاط هدف در الگوی سر و شانه
نکات مهم
1.همانند دیگر الگوها، حجم معاملات در این الگو نقش بسیار مهمی را بازی می کند. طبق یک قانون کلی، در الگوی سر و شانه سقفی بایستی در قله دوم قسمت سر) نسبت به قله اول شانه چپه) حجم معاملات کمتری داشته باشیم؛ به خصوص در شبانه راست که بایستی حجم به میزان قابل توجهی از دو قله قبلی کمتر باشد.
نکات مهم در الگوی سر و شانه
در الگوی سر و شانه کف نیز الگوی حجم بسیار مشابه الگوی حجم در نیمه نخست الگوی سر و شانه سقف می باشد. به این معنی که حجم در قسمت سر اندکی بیشتر از حجم معاملات در قسمت شانه چپ است. موج افزایشی قسمت سر نه تنها باید حاکی از افزایش فعالیت معاملاتی باشد بلکه میزان حجم بایستی از میزان حجم ثبت شده در موج افزایشی شانه چپ نیز بیشتر باشد. موج کاهشی به سمت شانه راست باید با حجم معامله کمتری همراه باشد. نقطه بحرانی، در موج افزایشی عبور از خط گردن روی می دهد که اگر یک شکست واقعی بخواهد اتفاق افتد، بایست حجم معاملات به صورت بسیار فزاینده ای افزایش یابد. البته قابل ذکر است در هر دو الگو بایستی هنگان شکسته شدن خط گردن حجم معاملات بسیار زیاد شود و در زمان لمس مجدد کمتر و در نهایت در آغاز حرکت بازگشتی افزایش مجدد یابد.
حجم معاملات در الگوی سر و شانه کف
حجم معاملات در الگوی سر و شانه کف
2.شیب خط کردن در این الگو اهمیت دارد. برای مثال الگوی سر و شانه سقف معمولا دارای شیب نسبتا ملايم و رو به بالا است که برخی اوقات افقی نیز می شود اما این دو سالت تفاوت آنچنانی ندارند. هر گاه این خط در الگوی سر و شانه سقف دارای شیب نزولی باشد نشانه ضعیف بودن بازار است که اغلب شانه راست ضعیفی نیز در آن تشکیل می گردد. در این حالت الگو قدرتمندتر می شود چرا که بازار در حال تشکیل نقاط حداقل پایین تری می باشد. عکس این نیز در الگوی سر و شانه کف صادق است که تشکیل یک خط گردن با شیب صعودی بیانگر ضعیف تر شدن بازار و در عین حال قدرتمندتر شدن الگو در بازگشت می باشد چرا که بازار در حال تشکیل نقاط حداکثر بالاتری است.
3.زمانی که قیمت از خط گردن عبور می کند و با شکست آن، الگوی سر و شانه تکمیل می شود نبایستی مجددا از این ناحیه عبور نماید. برای مثال در الگوی سر و شانه سقف پس از آنکه قیمت در زیر خط گردن بسته شد و در نهایت آن را نشکست، نبایستی مجددا به بالای این خط بر گردد و در نهایت آنجا بسته شود. اگر چنین اتفاقی رخ دهد نشانه غیر ایده آل بودن الگوی تشکیل شده است. البته نفوذهای مجدد قیمت در این خط را بایستی مستثنی کرد، زمانی این اخطار جدی قلمداد می شود که قیمت در بالای آن بسته شود، چه بسیار اتفاق افتاده که قیمت در این خط تا حد زیادی نفوذ می کند. اما در نهایت با تشکیل یک الگوی ستاره ثاقب در زیر آن بسته می شود که خود نشانه ای از احتمال بسیار زیاد ریزش قیمت می باشد. پس بایستی رفتار قیمت در این خط را به دقت زیر نظر داشت.
4.همواره قبل از تشکیل الگوی سر و شانه سقف و کف بایستی به ترتیب یک روند صعودی و نزولی اولیه وجود داشته باشد تا با تشکیل این الگوها باز گشت قیمت اتفاق افتاد. اگر این شرایط فراهم نباشد گاهی اوقات این الگوها همانند (الگوهای ادامه دهنده) عمل می نمایند. برای مثال تشکیل الگوی سر و شانه سقف در انتهای یک روند نزولی و الگوی سر و شانه که در انتهای یک روند صعودی موجب تداوم حرکت قيمت در جهت روند غالب می شود.
الگوهای سر و مثالی از الگوی سه قله شانه ای که موجب ادامه روند شده اند.
مثال های معاملاتی
مثال 1: نمودار روزانه فیوچرز ER2 ) E – mini Russell 2000)
در این نمودار نمونه ای از الگوی سر و شانه کف را در انتهای روند نزولی مشاهده می نمایید که با شکسته شدن خط گردن، بازار بار دیگر آن را لمس کرده و سپس به سمت هدف های قیمتی (حد سود اول و دوم) پیشروی کرده است. همان گونه که گفته شد در این الگو تشکیل یک خط کردن با شیب صعودی بیانگر ضعیف تر شدن بازار و در عین حال قدرتمندتر شدن الگو در بازگشت می باشد چرا که بازار در حال تشکیل نقاط حداکثر بالاتری است.
نمودار قیمتی الگوی سر و شانه
منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی
اشتراک این مطلب
https://pishro-asak.com/wp-content/uploads/2021/03/Head-and-shoulder-pattern.jpg 224 224 شبنم خرمی https://pishro-asak.com/wp-content/uploads/2022/03/Pishro-Asak-Logo-v3.1-Optimized.png شبنم خرمی 2021-03-13 11:45:42 2021-03-13 12:43:41 نحوه خرید و فروش در الگوی بازگشتی سر و شانه
دیدگاه خود را ثبت کنید
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
دفتر مرکزی:
استان تهران، فاز 4 اندیشه، خیابان توحید شمالی، مجتمع تجاری-اداری ارغوان، طبقه سوم، واحد 225
آشنایی با الگوهای کف و سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال، الگوهایی که تغییر در روند کنونی را نشان میدهند با نام الگوی بازگشتی (Reversal Pattern) شناخته میشوند. این الگوها از جمله ابزارهای کارآمد در تحلیل تکنیکال میباشند که بسیار حائز اهمیت هستند. زمانیکه یک الگوی بازگشتی تشکیل میشود، روند قبلی متوقف شده و سپس به مسیر جدیدی که از سمت مخالف قدرت گرفته وارد میشود. در واقع، شکلگیری یک الگوی بازگشتی حاکی از آن است که از قدرت خریداران یا فروشندگان در بازار کاسته شده است. الگوی سر و شانه، الگوی کف و سقف دوقلو و الگوی کف و سقف سه قلو از جمله الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال میباشند. پیشتر در مقاله آموزشی الگوی سر و شانه، راجع به این دسته از الگوهای بازگشتی صحبت کردیم. اما در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ به بررسی نوع دیگری از الگوهای بازگشتی تحت عنوان الگوهای کف و سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال خواهیم پرداخت.
الگوهای کف و سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال: الگوی کف دوقلو
الگوی کف دوقلو در تحلیل تکنیکال
این نوع از الگوهای کف و سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال در انتهای یک روند نزولی شکل میگیرد و نشاندهندهی بازگشت قیمت به شکل صعودی میباشد. تشکیل الگوی کف دوقلو میتواند سود زیادی عاید سهامداران نماید. این الگو از جمله الگوهای بازگشتی صعودی و بسیار شبیه به حرف انگلیسی W است. یک الگوی کف دوقلو شامل دو کف متوالی پشت سرهم و یک خط گردن (neckline) میباشد. این خط گردن همان خط مقاومت میباشد. در واقع پس از آنکه این الگو شکل گرفت و خط مقاومت شکسته شد، انتظار میرود که حداقل به اندازهی فاصلهی سقف تا خط گردن، سهم رشد داشته باشد. در این الگو نیز هرچقدر که مدت زمان شکلگیری الگو طولانیتر باشد، الگو از اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود. بنابراین به دنبال این الگو در تایمفریمهای بالاتر باشید. دقت داشته باشید که افزایش حجم نیز در شکلگیری این الگو، اعتبار الگو را افزایش خواهد داد.
اعتبار الگوی کف دوقلو در تحلیل تکنیکال
به منظور ارزیابی و اطمینان از شکلگیری این نوع از الگوهای کف و سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال توجه به نکاتی که در ادامه آورده شده است، ضروری میباشد.
- فاصلهی زمانی بین دو دره معمولا بین ۲ تا ۶ هفته است.
- اندازهی الگوی کف دوقلو معمولا بین ۲۰ تا ۲۵ درصد روند نزولی قبلی خود میباشد.
- در الگوی کف دوقلو در تحلیل تکنیکال حداقل فاصله عمودی درهها از خط گردن ۱۰ درصد است.
- در الگوی کف دوقلو میتوان شکسته شدن خط گردن و تثبیت قیمت بالای آن را به عنوان یک نقطهی ورود مناسب درنظر گرفت.
- حجم معاملات در اولین دره، معمولاً زیاد است؛ چرا که اکثر بازیگران در این ناحیه به دنبال اخذ پوزیشن خرید بوده و وارد سهم میشوند.
- در الگوی کف دوقلو در تحلیل تکنیکال بین ارتفاع عمودی درهها تفاوتی زیادی وجود ندارد و یا این تفاوت بسیار ناچیز (بین ۲ تا ۵ درصد) است.
- چنانچه در بالای خط گردن، قیمت با حجم معاملات سنگینی تثبیت شود و یا به عبارت دیگر، خط گردن شکسته شود، یعنی الگوی کف دوقلو کامل شده است. در غیر این صورت نمیتوان اظهار نظری دربارهی کامل شدن این الگو نمود.
الگوهای کف و سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال: الگوی سقف دوقلو
الگوی سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال
این الگو درست برعکس الگوی کف دوقلو است؛ یعنی در انتهای یک روند صعودی شکل میگیرد و نشاندهندهی بازگشت قیمت به شکل نزولی میباشد. این الگو از جمله الگوهای بازگشتی نزولی بوده و بسیار شبیه به حرف انگلیسی M است. این نوع از الگوهای کف و سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال شامل دو قلهی متوالی پشت سر هم و یک خط گردن (neckline) میباشد. انتظار میرود پس از تشکیل این الگو؛ یعنی بعد از اینکه خط حمایت شکسته شد و افزایش حجم مشاهده کردیم، حداقل به اندازهی فاصلهی سقف تا گردن، سقف نمودار افت پیدا کند. نکتهی دیگری که در رابطه با الگوی سقف وجود دارد این است که خط حمایت پس مثالی از الگوی سه قله از شکسته شدن در این الگو به خط مقاومت تبدیل شده و نقش مقاومتی پیدا میکند. معمولاً بازگشت این خط یک فرصت خروج مجدد خواهد بود، چرا که گفتیم این الگو، یک الگوی به شدت نزولی است.
نکته: هنگام تشخیص الگوی سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال دقت داشته باشید که هر دو سقف پیاپی را نباید یک سقف دوقلو تصور کرد.
اعتبار الگوی سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال
برای ارزیابی و اطمینان از شکلگیری این نوع از الگوهای کف و سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال باید به نکاتی که در ادامه آورده شده توجه فرمایید.
- در الگوهای کف و سقف دوقلو باید دقت داشت که اندازهی الگوی سقف دوقلو معمولا بین ۲۰ تا ۲۵ درصد روند صعودی قبلی خود میباشد.
- در الگوی سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال فاصلهی زمانی بین دو قله معمولا بین ۲ تا ۶ هفته است.
- در الگوی سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال ارتفاع عمودی قلهها تفاوتی ندارد و یا بسیار ناچیز (بین ۲ تا ۵ درصد) است.
- معمولاً در قلهی اول، حجم معاملات زیاد است؛ چرا که اکثر بازیگران (در یک بازار دوطرفه) در این ناحیه به دنبال اخذ پوزیشن فروش هستند و از سهم خارج میشوند.
- چنانچه در زیر خط گردن، قیمت با حجم معاملات سنگینی تثبیت شود و یا به عبارت دیگر، خط گردن شکسته شود، یعنی الگوی سقف دوقلو کامل شده است. در غیر این صورت نمیتوان اظهار نظری دربارهی کامل شدن این الگو نمود.
آیا امکان نقض الگوهای کف و سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال وجود دارد؟
آیا ممکن است نقض الگوهای کف و سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال به وجود بیاید
نمیتوان به صراحت گفت که تمام قواعد و قوانین و الگوهای موجود در تکنیکال، درست هستند. از آنجایی که این الگوها تنها پشتوانهی آماری دارند، بنابراین ممکن است که الگوهای کف و سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال نیز نقض شوند. بهعنوان مثال در الگوی سقف دوقلو اگر قیمت پس از شکسته شدن خط گردن به جای ادامهی روند نزولی، به روند صعودی تبدیل شد و دو قلهی قبلی که حال به عنوان سطح مثالی از الگوی سه قله مقاومت آن شناخته میشوند را به سمت بالا بشکند، میتوان گفت الگوی سقف دوقلو نقض میشود. البته بر عکس این فرآیند نیز برای نقض الگوی کف دوقلو صدق میکند. دقت داشته باشید که در صورت نقض هر یک از این الگوها میتوانید خطی که به موازات قلهها یا درهها رسم کردهاید را به عنوان حد مثالی از الگوی سه قله ضرر در نظر بگیرید.
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ راجع به الگوهای کف و سقف دوقلو در تحلیل تکنیکال و نحوهی تشخیص و برخورد با آنها صحبت کردیم. الگوها اهمیت زیادی در تحلیل تکنیکال دارند و برای شناسایی صحیح آنها باید روی نمودارهای واقعی تمرین کرده و تجربه کسب نمایید. با تشخیص درست و به موقع الگوهای کف و سقف دوقلو میتوانید آیندهی قیمت را سریعتر و دقیقتر پیشبینی نمایید و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرید. به خاطر داشته باشید که این دسته از الگوها از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی نموداری هستند. به همین جهت در مواقع خاص بهتر است تا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود، تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. توصیه میشود برای آشنایی با تحلیل تکنیکال ویدیوهای آموزش تحلیل تکنیکال مقدماتی را از دست ندهید. چراغ ، به عنوان پلتفرم آموزش و استخدام در تلاش است تا با ارائهی نکات و دورههای مفید در زمینهی آموزش بورس به شما برای سرمایهگذاری در این بازار پرتلاطم کمک کند.
دیدگاه شما