روانشناسی ترند


چکیده

روانشناسی زرد به مقالات، کتب، سخنرانی و هرگونه محتوایی اطلاق می شود که مطالب آن غیر علمی یا شبه علم می باشد. این مطالب فاقد روش شناسی معتبر و معین علمی، بدون استناد به داده های آماری موثق و اطلاعات معتبر از منابع شناخته شده و علمی روانشناسی هستند. عمدتا اینگونه محتوا به دلیل داشتن عناوین جذاب، راهکار های سریع و راحت برای مسائل و مشکلات پیچیده و ساده بودن؛ مخاطبین زیادی را به خود جذب میکنند.

مقدمه

در این مقاله می خواهیم در مورد مفهومی به نام روانشناسی زرد صحبت کنیم. چند روز پیش با چند نفر از دوستانم در رابطه با برخی مسائل روان شناسی صحبت می کردیم که بحث به موضوع فعلی، یعنی «روانشناسی زرد» رسید. از آنجا این ایده به ذهنم رسید که مقاله ای در مورد مفهوم «روانشناسی زرد» و چگونگی تشخیص مطالب غیر علمی از مطالب معتبر و علمی بنویسم.

قبل از هر چیز، با ذکر یک مثال واقعی، قصد دارم تصویر روشنی از چیستی این نوع مطالب به اصطلاح «زرد» بپردازم، مطالبی که صرفا برای جلب توجه زیاد، کسب درآمد تهیه کنندگان آن و ترند شدن در رسانه ها و… ساخته و نوشته می شوند.

فرض کنید شما به هر دلیلی به تازگی کار خود را از دست داده اید و بدنبال شغل جدیدی در یک شرکت هستید، اولین کاری که احتمالا بدنبال آن می روید جست و جو کردن در اینترنت است. حالا شاید عبارت جست و جوی شما «شغل فلان در بهمان شهر» باشد یا «کسب درآمد اینترنتی» یا شاید هم چیزهای دیگری از این قبیل. نهایتا با نتایجی روبرو می شوید که بعضی از آنها عناوین فریبنده و جذاب تری دارند. جذاب تر بودن عنوان این صفحات وب به کنار (چون بر اساس اصول بازاریابی عصبی؛ مهندسی شده هستند) ولی کار ما با فریبنده بودن برخی از این عناوین است. چیزی که شما را مجاب می کند، وقت، انرژی یا حتی سرمایه خود را به میدان آورده و در کسب آن ها مشارکت کنید. غالبا این عناوین تحریک کننده و اصطلاحا Click bate به محتوایی غیر اصولی دارای راهکارهایی سریع برای مشکلات و مسائل ما هستند. و از آنجا که معمولا ما برای حل مسائل راهکار های سریعتر را به راه حل های بهینه تر ترجیح می دهیم ممکن است در دام کلاهبرداران و افراد غیر متخصص بیفتیم.

یادتان باشد که مطالب غیر علمی در هر زمینه ای وجود دارند؛ از برنامه نویسی و کامپیوتر گرفته تا حوزه های «روانشناسی» مانند روانشناسی شخصیت، مشاوره و…

متاسفانه هنوز بعد از گذشت سالها عبور از دسته بندی و جداسازی مطالب علمی در زمینه روانشناسی؛ جامعه به شکلی در تشخیص محتوای علمی، شبه علمی و غیر علمی جامانده است و بسیار شاهد برچسب زنی های ناشی از عدم آگاهی می شویم که البته ذهنیت مردم را نسبت به روانشناسی به خطا می کشاند.

متاسفانه ما شاهد چاپ کتاب های بی بنیه ی بسیاری در موضوع “روانشناسی” هستیم در حالی که اولا مولف این کتاب ها اصولا مطالعات علمی چندانی در رابطه با «روانشناسی علمی» نداشته اند.

موضوع روان شناسی مطالعه ی علمی رفتار و فرآیندهای روانی است. این جمله بدان معناست که : روانشناسان میکوشند بفهمند که انسان ها و در بعضی موارد حیوانات، چگونه رفتار می کنند یا چگونه دنیای اطراف خود را تجربه می کنند، به عبارت دیگر روان شناسی می خواهد بداند که چه فرآیندهای روانی در رفتار و تجربه تأثیر می گذارند و چگونه در این تعریف کلیه ی اعمال حرکات، رفتارهای قابل مشاهده و کلیه ی اعمال روانی که به صورت مستقیم قابل مشاهده نیستند از قبیل احساس ادارک ، تفکر، یادگیری ، زبان، انگیزش ، هیجان و شخصیت لحاظ شده است. روان شناس از طریق روشهای علمی و تحقیقات منظم، سعی می کند به توصیه رفتار و فرآیندهای روانی و همچنین تبیین آنها برای فهم، پیش بینی و کنترل رفتار و فرایندهای روانی دست یابد.

بنابراین روان شناس می کوشد:

  • رفتار و فرآیندهای روانی را توصیف کند
  • رفتار و فرآیندهای روانی را توضیح و تبیین کند
  • از طریق تبیین صحیح و رفتار و فرآیندهای روانی امکان پیش بینی رفتار را روانشناسی ترند فراهم کند.
  • از طریق تبیین صحیح و پیش بینی درست، رفتار را کنترل یا تنظیم کند.

امروزه، انسان با درک مفاهیم روان شناسی و از طریق بکارگیری قوانین این رشته علمی، قادر به کنترل و تنظیم رفتار خود و سایر انسان ها شده است.

روانشناسی چیست؟

در واقع تعریف علمی یکتایی در رابطه با چیستی روانشناسی وجود ندارد اما اشتراکاتی بین این تعاریف به وضوح یافت می شود.در اینجا چند مثال از تعاریف علمی معتبر را برایتان ذکر خواهم کرد.

روان‌شناسی یا سایکولوژی (به انگلیسی: psychology) علمی است که با استفاده از روش علمی به پژوهش و مطالعهٔ روان (ذهن)، فرایند ذهنی و رفتار در موجودات زنده می‌پردازد.[۱]

روان‌شناسی علمی است که با استفاده از روش علمی به پژوهش و مطالعه روان (ذهن)، فرایندهای ذهنی و رفتار در موجودات زنده روانشناسی ترند روانشناسی ترند می‌پردازد.[۲]

به عبارت‌های دیگر، روانشناسی علمی است که در آن دربارهٔ حالات روانی و رفتار آدمی تحقیق و بررسی می‌شود، روان‌شناسی به رفتار و فرایندهای روانی می‌پردازد. منظور از «رفتار»، همه حرکات، اعمال و رفتار قابل مشاهدهٔ مستقیم و غیرمستقیم است، و منظور از «فرایندهای روانی»، چیزهایی همچون: احساس، ادراک، اندیشه (تفکر)، هوش، شخصیت، هیجان و انگیزش و حافظه… است.[۳]

روان‌شناسی در تاریخچه ی کوتاه خود، به گونه‌های متفاوتی تعریف شده‌است. اولین دسته از روان‌شناسان، حوزه کار خود را «مطالعه فعالیت ذهنی» می‌دانستند. با توسعه رفتارگرایی در آغاز قرن حاضر و تأکید آن بر مطالعه انحصاری پدیده‌های قابل اندازه‌گیری عینی، روان‌شناسی به عنوان «بررسی رفتار» تعریف شد. این تعریف، معمولاً، هم شامل مطالعه رفتار حیوان‌ها بود و هم رفتار آدمیان، با این فرض‌ها که:

  • اطلاعات حاصل از آزمایش با حیوان‌ها قابل تعمیم به آدمیان است.
  • رفتار حیوان‌ها به‌خودی‌خود، شایان توجه‌است.

از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ در بسیاری از کتاب‌ها درسی روان‌شناسی، همین تعریف ارائه می‌شد؛ اما با توسعه روان‌شناسی پدیدارشناختی و روان‌شناسی‌شناختی، بار دیگر به تعریف قبلی رسیده‌ایم و در حال حاضر در تعاریف روان‌شناسی هم، به «رفتار» اشاره می‌شود و هم به «فرایندهای ذهنی».

روان‌شناسی را می‌توان چنین تعریف کرد: مطالعه علمی رفتار و فرایندهای روانی.

این تعریف، هم توجه روان‌شناسی را به مطالعه عینی رفتار قابل مشاهده، نمایان می‌سازد و هم به فهم و درک فرایندهای ذهنی که مستقیماً قابل مشاهده نیستند و بر اساس داده‌های رفتاری و عصب-زیست‌شناختی، قابل استنباط هستند عنایت دارد.[۴]

خب همانطور که فهمیدید؛ روانشناسی علم مطالعه ذهن، کارکرد های ذهنی (مانند احساسات، هیجانات، انگیزش و..) و رفتار انسان و البته گاهی بعضی از حیوانات است.

محتوای علمی، شبه علمی و غیر علمی

حالا سری می زنیم به کتاب روانشناسی عمومی انسان، تالیف دکتر علی اکبر شعاری نژاد. در فصل اول این کتاب، قسمت پنجم؛ موضوع علم و شناخت علمی مطرح می شود. در این قسمت مولف ابتدا به تعریف علم یا دانش (Science) می پردازد و سپس روش علمی و ویژگی های روش علمی را بررسی می کند.

دکتر شعاری نژاد در این بخش از کتاب به خوبی بحث روانشناسی علم را، و ویژگی هایی که نظریات علمی باید دارا باشند توضیح میدهد. وی همچنین در خصوص تاریخچه روانشناسی علمی و بحث آزمایشگاهی شدن روانشناسی و پیوستن آن به دایره علوم مطالبی ارائه میدهد که قابل تامل است.

تشخیص مسائل غیر علمی اصولا کار راحت تری نسبت به متون شبه علمی است به این دلیل که این سری متون دارای گزاره های فاقد ارزش های علمی و آماری هستند. لذا تشخیص متون شبه علم نسبت به متون علمی نیازمند دقت و دارای البته دارای ارزش فراوانی است.

علم چیست؟

“علم” از واژه لاتین scienta برگرفته شده است که بر اساس دیکشنری Merriam-Webster به معنای دانش مبتنی بر داده های قابل اثبات و تولید مجدد میباشد. دانش درصدد حصول نتایج قابل اندازه گیری از طریق آزمایش و تحلیل است. دانش بر پایه حقایق قرار دارد، نه نظر یا ترجیحات. فرآیند علم با هدف چالش کشیدن ایده ها با ابزار تحقیق به طراحی می رسد. بر طبق گزارش دانشگاه کالیفرنیا، یکی از جنبه‌های مهم فرآیند علمی این است که تنها بر دنیای طبیعی تمرکز می کند. هر چیزی که فرا طبیعی خوانده شود، جایگاهی در تعریف علم نخواهد داشت.

شبه علم چیست؟

شِبهِ‌علم (به انگلیسی: Pseudoscience) به ادّعاها، باورها، یا کارهایی گفته می‌شود که به‌غلط با عنوان علم ارائه می‌شوند، ولی بر پایهٔ روش علمی نیستند.[۵]

شبه‌علم، مجموعه‌ای از باورهای بی‌پایه و اساس است که به آن‌ها رنگ و لعاب علمی زده شده است. شبه‌علم مانند خرافات و جادوگری صحبتی از معجون بال مگس مرده و روغن کنجد نمی‌کند. در باورهای شبه‌علمی، حتی گوینده ممکن است از کلماتی مانند کوانتوم، فوتون، متافیزیک، پوزیترون، الکترون و … استفاده کند و تلاش کند سخنان خود را علمی جا بزند. این دقیقا مشخصه اصلی باورهای شبه علمی است.[۶]

مطالب و باورهای که شبه‌علم نام‌می‌گیرند عموماً با استفاده از شکل استدلال، بحث و واژگان مشابه با مباحث تخصصی علمی، به عنوان مطالعات علمی و ثابت‌شده ارائه می‌شوند اما در عمل، روش‌شناسی علمی ندارند و به انتخاب گزینشی نتایج، بیان اغراق‌آمیز یا دروغپردازی متکی هستند.

تاریخچه شبه‌علم مطالعه بر روی تئوری‌های شبه‌علمی در طول زمان است. شبه‌علم عقایدی است که خود را به جای علم معرفی می‌کنند، در حالی که معیارهای کافی برای علم واقعی بودن را ندارند.[۷]

روانشناسی زرد چیست؟

خب حالا که فهمیدیم روانشناسی چیست باید بگوییم روانشناسی زرد چیست و چه اهمیتی دارد که ما آن را بشناسیم. در واقع روانشناسی زرد (Fake روانشناسی ترند Psychology) به تمام مقالات، کتب، سخنرانی ها و… که در دایره ی روانشناسی علمی نمی گنجند اطلاق می شود.

مفهوم روانشناسی زرد به کتب و متونی اطلاق می گردد که اغلب با عناوینی اینگونه آغاز می شود: «افزایش اعتماد به نفس در یک روز»، «به سرعت ثروتمند شوید»، «موفقیت شما را تضمین می کنیم»، «ده روش برای رسیدن به اهداف تون»، «بیست راهکار زناشویی موفق» و… اینها عناوینی از نمونه کتاب های روانشناسی توسط نویسندگانی است که نه تنها روانشناس نیستند که این نوشته ها با پژوهش علمی هماهنگ و سازگار هم نیست. این کتاب ها اغلب بر مفاهیمی همچون موفقیت، ثروت، اعتماد به نفس و آرامش تکیه می کنند و فارغ از اینکه این توصیه ها به دور از اطلاعات علمی و پژوهشی است، بیشترین هدف خود را روانشناسی ترند در پی کسب درآمدی بالا و کاملا سود جویانه از این راه دنبال می کنند. کتابهایی که به دفعات به چاپ می رسند. این کتب اغلب با تاثیرات کوتاه مدت بر مخاطبینش، تصویری غلط از اینکه روانشناسی همین است را بوجود می آورد. کتاب های روانشناسی زرد با برخورداری از اغراق ها و فریبها و گزافه گویی های بسیار و غالبا به زبانی ساده و برای روانشناسی ترند عامه ی مردم؛ تلاش می کند تا بر مخاطب خود این القا را داشته باشد که همه چیز به سرعت بهبود می یابد و راه صد ساله را می توان در یک شب طی کرد! مخاطبین این نوع روانشناسی زرد و کتب آن چه کسانی هستند؟ چه کسانی مشتاق اند تا با کمترین هزینه اما بیشترین نتیجه را بدست بیاورند؟ آیا این گروه از افراد همان اشخاصی نیستند که با خواندن چنین کتاب هایی خودشان را فردی توانمند و بلکه روانشناس هم می شناسند؟! البته نکته ای که جای تعجب و تامل بسیار برآن هست![۸]

بد نیست بپردازیم به گفته های دکتر وحید وطن خواه روانشناس و عضو انجمن روانشناسی ایران درباره کتاب‌های زرد روان‌شناسی؛ سخنان ایشان درواقع اشاره دارد به کلیدواژه‌هایی نظیر «موفقیت»، «ثروت»، «آرامش» و…. اگر این واژه‌ها را در سایت کتابخانه ملی جست‌و‌جو کنید، به تعداد کتابی بیش از ١٠هزار عنوان خواهید رسید. به‌عنوان مثال با جست‌وجوی واژه «موفقیت» به بیش از ۶٠٠ رکورد دسترسی پیدا خواهید کرد که تعدادی معادل با رقم تقریبی ٧‌هزار عنوان است. ضمن این‌که بعضی از آنها همراه هستند با پیشوند یا پسوندهای «ضمانت» مبتنی بر این فحوا که نسبت به آنچه ادعا می‌کنند، تضمین هم می‌دهند.

فراموش نکنید گفته هایی که در چارچوب روانشناسی ارائه می شود باید اولا دارای منبع باشند و در ثانی علمی باشند یعنی از لحاظ علمی و با روش های علمی قابل اثبات باشند.

فهرست منابع

  • روانشناسی عمومی انسان، دکتر علی اکبر شعاری نژاد
  • روانشناسی زرد، چاره یا معضل؟، دکتر مهشید رضوی رضوانی
  • روان‌شناسی، محمدتقی فراهانی، رضا کرمی نوری
  • ریتال ل. اتکینسون؛ ریچارد. س. اتکینسون؛ ارنست ر. هیلگارد
  • ایسکا نیوز
  • ویکی پدیا فارسی

[۱] Walter Mischel (مارس ۸, ۲۰۱۹) psychology. Encyclopedia Britannica.

[۳] روان‌شناسی، محمدتقی فراهانی، رضا کرمی نوری، تهران: شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران، چاپ هفتم، ۱۳۹۳، ص ۸.

[۴] ریتال ل. اتکینسون؛ ریچارد. س. اتکینسون؛ ارنست ر. هیلگارد، ۱۹۸۳، ترجمه محمد نقی براهنی و همکاران، ۱۳۶۶، چاپ هفتم، انتشارات رشد، تهران، صفحهٔ ۳۵.

[۵] ASSOC, BERNAN (2008-01-30). Parliamentary Assembly, Working Papers: 2007 Ordinary Session (Third Part) 25-29 June 2007. Council of Europe. ISBN 9789287162908.

[۷] Pseudoscientific. Oxford American Dictionary. Oxford English Dictionary

Pseudoscientific – pretending to be scientific, falsely represented as being scientific

روشی آسان برای درست کردن سالاد نخود

سالاد نخود

نخود این گیاه از خانواده حبوبات است، سرشار از پروتئین‌ های مورد نیاز بدن است. با این حال، انواع مختلف و رنگ ‌های مختلف آن مشخص می ‌شود و برای کشوری که آن را تضمین می‌کند، ثروت واقعی محسوب می‌ شود و اغلب در حوضه مدیترانه، به ویژه شام و ترکیه رشد می ‌کند و گاهی اوقات ممکن است به عنوان یک داروی ادرار آور استفاده شود. و مخصوصاً برای طبقه فقیر ضروری است زیرا فواید آن معادل گوشت گوسفندی است و ممکن است نوعی سرگرمی باشد. از نخود غذا‌ های مختلفی به دست می ‌آید که یکی از مهم ‌ترین آن ‌ها سالاد نخود می‌ باشد. ما در این مقاله به دنبال آموزش طرز تهیه سالاد نخود می ‌باشیم اگر مایل به کسب اطلاعات در این زمینه هستید در ادامه مطلب با ما همرا باشید.

مواد تشکیل دهنده سالاد نخود

  • دو فنجان نخود آب پز شده خوب.
  • یک فنجان و یک چهارم جعفری خرد شده خوب شسته شده.
  • سه عدد گوجه فرنگی شسته و ریز خرد شده.
  • یک حبه سیر، خرد شده.
  • خردل یک و نیم قاشق غذاخوری.
  • یک چهارم قاشق چای خوری نمک.
  • نصف قاشق غذاخوری روغن زیتون.
  • دو قاشق بزرگ آبلیمو یک چهارم قاشق چای خوری شکر.
  • یک چهارم قاشق چای خوری پونه کوهی.

طرز تهیه سالاد نخود

  • مواد قبلی که شامل سیر، خردل، نمک، روغن زیتون، آبلیموی تازه، لیموترش، شکر و پونه کوهی است در مخلوط کن ریخته و حداقل پنج دقیقه هم می‌ زنیم تا مخلوط سفت شود و یک جنس شود و می‌ توان آن را سرو کرد.
  • به عنوان سس خوشمزه برای این غذای فوق العاده. نخود پخته شده را در یک کاسه عمیق بریزید تا راحت تر بقیه مواد روی آن ریخته شود. گوجه ‌ها را روی نخود قرار دهید و به آرامی و آرام شروع به هم زدن کنید.
  • جعفری را روی گوجه فرنگی و نخود قرار دهید و خوب هم بزنید. سس آماده شده را روی ظرف نخود همراه با سبزیجات قرار دهید و شروع به هم زدن کنید تا مخلوط شده و طعم یک دستی پیدا کند. این مخلوط را در ظرف سرو می‌ گذاریم و با چند برش لیمو تزیین می ‌کنیم یا به عنوان تزیین آن در اختیار خانم خانه است، به این ترتیب طرز تهیه سالاد نخود مشخص شد.

ارزش غذایی نخود

  • کالری ۲۶۷
  • کلسیم ۸۰. ۴ میلی گرم
  • اهن ۴. ۷ میلی گرم
  • منیزیم ۷۸. ۷ میلی گرم
  • فسفر ۲۷۴ میلی گرم
  • پتاسیم ۴۷۴ میلی گرم
  • فلز روی ۲. ۵ میلی گرم
  • مس ۰. ۶ میکروگرم
  • ویتامین سی ۲. ۱ میلی گرم
  • کولین ۶۹. ۷ میلی گرم

جمع بندی

ما در این مقاله طرز تهیه سالاد نخود را آموزش دادیم و تمامی مواد مغذی آن را بیان کردیم. همانگونه که مشاهده کرده ‌‌اید این سالاد یکی از بهترین ‌ها و مغذی‌ترین سالاد‌ ها می ‌باشد که به روشی آسان پخت می‌ شود.

روانشناسی بالینی

مقایسه اندازه مغز و رابطه آن با هوش در زن ها و مردها اگر يكي از نيمكره‌هاي مغز زني آسيب روانشناسی ترند ببيند، نيمكره ديگر كه قادر به كپي كردن تمامي قابليت‌هاي نيمكره تخريب شده است، مي‌تواند مسووليت تمامي كارها و عملكردهاي زندگي او را به عهده بگيرد؛ اما نظير اين حالت در خصوص مردان صادق نيست.
مهم‌ترين عاملي كه باعث تفاوت در افراد مي‌شود، هوش است در واقع هوش در مغز انسان جايگاه مشخصي دارد و حاصل واكنش عمومي سلول‌ها و مراكز مغز است. به طور كلي در نيمكره چپ مغز فرآيندهاي تفكرات منطقي را مي‌توان يافت و جايگاه عشق واحساس عاطفي در سمت راست مغز است. يك فرد مي‌تواند هم كودن و هم زيرك باشد؛ تنها به اين دليل كه يك سمت مغز وي از سمت ديگر رشد بيشتري كرده است.

كما اين‌كه افرادي واقعا برجسته‌اند كه مي‌توانند فرآيندهاي اثربخش نيمكره راست را با فرآيندهاي اثربخش نيمكره چپ در هم آميزند.

حال سوالي كه سال‌هاست ذهن بسياري از دانشمندان و حتي خود ما و احتمالا نسل‌هاي گذشته ما را به خود اختصاص داده، اين است كه آيا مردان از زنان باهوشترند؟ علت تفاوت در عملكرد مغزي زنان و مردان در چيست؟
چرا در بسياري موارد ، مردان حتي در زمينه‌هاي خاص از زنان بهتر و كارآمدتر عمل مي‌كنند؟

اگر علاقه‌منديد پاسخي براي اين سوالات بيابيد، آنچه در ادامه اين مقاله مي‌آيد بخوانيد. پيشاپيش بر اين نكته تاكيد مي‌كنيم كه گرچه نتايج مطالعات و تحقيقات انجام شده تاكنون به تفاوت‌هاي مغزي ميان زنان و مردان اشاره مي‌كنند، وليكن به هيچ وجه مويد اين مساله نيستند كه مردان باهوش‌تر از زنان هستند…

مطالعات علمي در مورد تفاوت توانايي‌هاي ذهني ميان مردان و زنان حداقل به اواسط قرن نوزدهم برمي‌گردد؛ زماني كه مساله حق راي زنان در بعضي كشورها مطرح شد. براي مثال در انگلستان دوره ملكه ويكتوريا، فلسفه‌پردازي به نام جان استوارت ميل بيان كرد كه هيچ اختلافي بين مردان و زنان نيست. در حالي كه چارلز داروين در كتاب «نسل بشر» معتقد است زنان به‌واسطه طبيعتشان نسبت به توانايي‌هاي ذهني ضعيف‌تر هستند.

البته بسياري از نظريات اوليه بر اساس روايات بودند. به هر حال بسياري از دانشمندان چون ، پل بروكا سعي كردند از اشكال مختلف اندام‌سنجي بخصوص مقايسه اندازه جرم مغز، نتايج تجربي به دست آورند. با پيشرفت روان‌شناسي در اواخر قرن نوزدهم و ظهور آزمون‌هاي هوش در اوايل قرن بيستم، تلاش‌هاي بيشتري توسط دانشمندان مختلف براي اندازه‌گيري و آزمون تفاوت‌هاي ذهني ميان مردان و زنان انجام گرفت. حتي يكي از انديشمندان برجسته زن معتقد است زنان به علت آن‌كه محدود به وظايفي چون بچه‌داري و خانه‌داري هستند، امكان درك تمام توانايي‌هاي خود را ندارند.

تفاوت در عملكرد مغزي

دانشمندان مي‌گويند حتي در حالت استراحت و بدون عامل محرك، بخش مهمي از مغز زنان و مردان به طور متفاوت از هم رفتار مي‌كنند. تلقي دانشمندان آن است كه مغز زنان و مردان در مراحل آغاز شكل‌گيري جنين در رحم شبيه يكديگر است، اما بتدريج تا زمان بزرگسالي و بلوغ تفاوت‌هاي آنها آشكار مي‌شود. در اين زمينه احتمالا تفاوت در شمار و تعداد سلول‌هاي عصبي نقش بازي مي‌كنند. دانستن اين تفاوت‌ها مي‌تواند در نحوه برخورد ما با طرف مقابلمان موثر باشد و از بعضي واكنش‌هاي شرطي شده در برابر زنان يا مردان جلوگيري كند.

تفاوت‌هاي ساختماني مغز مرد و زن‌

پژوهشگران عصب‌شناسي، مغز زنان و مردان را در دستگاه ام.‌آر.آي گذارده و واكنش‌هاي مغز آنها را مورد تحقيق قرار داده‌اند. در مغز زنان اتصال‌ها و ارتباط‌هاي بيشتري بين دو نيمكره چپ و راست وجود دارد كه به آنها اين توانايي را مي‌دهد تا از مهارت گفتاري بهتري نسبت به مردان برخوردار باشند. از طرف ديگر در مردان ارتباط كمتري بين دو نيمكره مغزشان وجود داشته و به آنها اين قابليت را مي‌دهد تا مهارت بيشتري در استدلال‌هاي انتزاعي و هوش ديداري فضايي داشته باشند.

در خصوص وظايفي كه توانايي جسمي مي‌طلبند، مثل نقشه‌خواني و تمركز، مغز مردان بهتر عمل مي‌كند. مغز مردها تخصصي‌تر است. اين صرفا به اين معناست كه تقسيم كار در آن صورت گرفته است.

به عبارت ديگر، نيمكره راست مغز مردها با عملكردهاي بينايي و فضايي سروكار دارد؛ فعاليت‌هايي نظير كسب مهارت‌هاي فيزيكي، تطابق‌هاي چشمي و ماهيچه‌اي. در حالي كه نيمكره چپ به مهارت‌هاي گفتاري و شناختي اختصاص يافته است؛ مهارت‌هايي نظير بيان احساسات و درك مسائل، انتزاعي است. از طرفي، مغز زن‌ها «عمومي‌تر» است. به اين معنا كه هر دو نيمكره راست و چپ مغز زن‌ها با هم روي مشكلات كار كرده و هر دو عملكردهاي مشابه دارند و تقسيم كار بين آنها صورت نگرفته است.درست به همين دليل است كه بعضي از مردم احساس مي‌كنند مردها در مقايسه با زن‌ها از سرعت تصميم‌گيري و قابليت درك بيشتر برخوردار هستند. از جنبه ديگر اگر يكي از نيمكره‌هاي مغز زني آسيب ببيند، نيمكره ديگر كه قادر به كپي كردن تمامي قابليت‌هاي نيمكره تخريب شده است، مي‌تواند مسووليت تمامي كارها و عملكردهاي زندگي او را به عهده بگيرد؛ اما نظير اين حالت در خصوص مردان صادق نيست. چنانچه نيمكره چپ مغز مردي به واسطه سكته مغزي آسيب ببيند، اين امكان وجود دارد كه توانايي تكلم را روانشناسی ترند از دست بدهد. چرا كه نيمكره راست مغز آنان، تنها مي‌تواند عملكردهاي بينايي و فضايي را سازمان‌دهي كند. قابل ذكر است ميزان سلول‌هاي مغز مردان ۴ درصد بيشتر از زن‌هاست و مغز آنان ۱۰۰ گرم سنگين‌تر است.

مقايسه اندازه مغز دوجنس‌

در سال ۱۸۶۱ محققي مغز ۴۳۲ انسان را آزمايش كرد و دريافت كه مغز مردها وزن متوسطي معادل ۱۳۲۵ گرم دارد، در حالي‌كه وزن متوسط مغز زن‌ها برابر ۱۱۴۴ گرم است. يك مطالعه مربوط به سال ۱۹۹۲ روي ۶۳۲۵ پرسنل نظامي بيانگر آن است كه مغز مردها حجم متوسطي برابر ۱۴۴۲ سانتي‌متر مكعب داشته، در حالي‌كه حجم متوسط مغز زن‌ها ۱۳۳۲ سانتي‌متر مكعب است. البته ‌اين اختلاف اگر با ابعاد اندازه‌گيري شده بدن چون ارتفاع و سطح بدن اصلاح شود؛ كاهش مي يابد ولي همچنان باقي است.

در سال ۲۰۰۵ نيز گزارشي نشان مي‌دهد كه زنان در مقايسه با مردان داراي ماده سفيد بيشتر و ماده خاكستري كمتري در نواحي مربوط به هوش در مغز هستند. نقشه‌برداري از مغز نشان داده كه ماده خاكستري مربوط به هوش عمومي در مردان بيش از ۶ برابر زنان است و در عوض مغز زنان داراي ماده سفيدي است كه ميزانش، نزديك به ۱۰ برابر مردان هستند. ماده خاكستري براي پردازش اطلاعات به‌كار مي‌رود، در حالي‌كه ماده سفيد شامل ارتباطات بين مراكز پردازش مي‌شود. اين گزارش تاكيد مي‌كند سطح نواحي مرتبط با IQ نيز بين دو جنس متفاوت است. به‌طور خلاصه مردان و زنان به‌طور واضح داراي نتايج IQ مشابهي با نواحي مغز متفاوت هستند.

هر چند زنان ممكن است داراي مغز كوچك‌تري نسبت به مردان باشند، ولي دانسيته عصبي بيشتري در ناحيه قدامي مغز آنها نشان داده شده است كه اين دربرگيرنده اعمالي چون برنامه‌ريزي، قضاوت و زبان مي‌شود، در حالي‌كه مردان داراي حجم ماده خاكستري بيشتري در قسمت قدامي مغز هستند.

بالاترين ضريب هوشي، متعلق به يك زن‌

زماني كه در سال ۱۹۴۰ آزمون استنفورد بينت منتشر شد، آزمون‌هاي اوليه، متوسط IQ بالاتري را براي زنان نشان مي‌دادند، بنابراين آزمون‌ها به‌گونه‌اي تنظيم شدند كه نتايج مشابهي براي متوسط زنان و مردان نمايش دهند.

با اين حال مطالعات انجام شده طي قرن بيستم نشان داد تفاوتي در هوش كلي بين دو جنس وجود ندارد. كما اين‌كه مطالعات نشان داد مردان به طور متوسط ۴/۸ امتياز در IQ بالاتر و زنان به طور متوسط ۵/۷ امتياز در حافظه بالاتر هستند.

جالب است اين را بدانيد كه بالاترين ضريب هوشي كه تا به حال در ميان انسان‌ها ثابت شده، مربوط به يك زن نويسنده است.

دو نيمكره مغز انسان توسط يك تونل، به يكديگر متصل مي‌شوند. حجم ترافيك ميان اين دو نيمكره در مورد مردان به مراتب از زنان كمتر بوده و اساسا ارتباط ميان اين دو بخش مغز در ميان زنان به همين دليل تنگاتنگ‌تر از مردان است. به اين ترتيب زنان اطلاعات محيطي را به مراتب آسان‌تر از مردان، گردآوري و تحليل و پردازش مي‌كنند. بدين علت زنان بهتر از مردان مي‌توانند به چند كار در آن واحد بپردازند. درست برعكس ، مردان متمايلند كارها را به طور رديف شده، پشت سرهم، آن هم دقيقا يكي پس از ديگري، انجام دهند. پيچيدگي پردازش موازي داده‌ها و اطلاعات در مغز زنان، آنها را به مراتب پيچيده‌تر مي‌كند. اين در حالي است كه رفتار مردان ماشيني‌تر به نظر مي‌رسد.

براي مردان تغيير سريع ، مشكل است

آيا تا به حال انديشيده‌ايد كه چرا مردها در پايان روز به وقت بيشتري احتياج دارند تا پس از كار به خود استراحت دهند؟ چنانچه مغز آنها به مدت ۸ ساعت روي فعاليت‌هاي مغز راست تمركز كرده باشد، اكثرشان براحتي قادر نخواهند بود به وضعيتي احساسي و ابرازگر برسند. اين تفاوت‌ها، علت اين كه چرا مردها بسختي مي‌توانند از تعقل و عقلانيت به يك باره به سمت احساسات و عواطف تغيير موضع بدهند را توضيح مي‌دهد.

مغز يك مرد در مقايسه با مغز يك زن، مدت زمان بيشتري احتياج دارد تا تغيير وضعيت بدهد. بنابراين هنگامي كه خانم‌ها با همسرشان مشغول گفتگو درباره مسائل مادي و اقتصادي هستند يا درگير مكالمه‌اي روشنفكرانه هستند و ناگهان بخواهند از احساساتشان صحبت كنند، احتمالا مي‌بينند كه همسرشان حوصله اين كار را ندارد؛ زيرا به همان سرعت آنها نمي‌توانند از وضعيتي به وضعيت ديگر تغيير جهت بدهند.

مردان در رياضيات قوي‌ترند

تحقيقات انجام شده تفاوت‌هايي را در توزيع مهارت‌هاي شناختي بين مرد و زن نشان مي‌دهد. اين تحقيقات بر پايه آزمايش‌هايي قابل شناخت است كه به اشكال مختلف و شامل آزمون‌هاي كتبي مانندSAT هستند . اين تحقيقات علاوه بر تفاوت در مهارت‌هاي خاص بر تفاوت در توانايي‌هاي شناخت عمومي كه اغلب تحت عنوان ميزان g شناخته مي‌شود نيز تكيه دارد. آزمون‌هاي IQ كه مخصوصا براي اندازه‌گيري توانايي شناختي طراحي شده است، معمولا توانايي‌هاي متعددي را مورد بررسي قرار داده و نمره‌هاي IQ به عنوان اندازه g به كار مي‌رود.

همچنين آزمون SAT يك آزمون داوطلبانه و استانداردشده تلقي مي‌شود كه بين داوطلبان ورود به بسياري از دانشگاه‌هاي امريكا برگزار مي‌شود. اين آزمون‌ها زير نظر خدمات آزمايش تحصيلي انجام مي‌شود و جنس آزمايش‌شدگان روانشناسی ترند را نيز حفظ كرده و نتايج SAT براساس جنس منتشر مي‌شود. در سال ۲۰۰۱، مردان در بخش شفاهي امتياز ۵۰۹ از ۸۰۰ را آورده؛ در حالي كه زنان امتياز ۵۰۲ از ۸۰۰ را در اين آزمون بدست آورده‌اند.

به هر حال اختلاف در بخش رياضي كاملا مشخص‌تر و ثابت‌تر است. مردان ۵۳۳ امتياز و زنان ۴۹۸ امتياز كسب كرده‌اند. اين اختلاف سال به سال بيشتر نمود پيدا مي‌كند. در واقع بررسي ملي پيشرفت تحصيلي، كه آزمون استاندارد ديگري در امريكاست، مردان را در رياضيات كمي بالاتر از زنان مي‌داند.

مطالعات محققان نشان مي‌دهد، مردان ۱۷ تا ۱۸ ساله به طور متوسط ۶۳/۳ امتياز IQ بالاتر از رقيب زن خود به دست آورده‌اند. آنها همچنين نوشته‌اند اختلاف g بين زنان و مردان در سراسر نتايج در هر تراز اجتماعي اقتصادي و در مجموعه‌هاي مختلف نژادي مشهود است.

مردها هم به اندازه زن‌ها پرحرفند

براساس يافته‌‌هاي جديد و برخلاف تحقيقات محققان در گذشته كه مي‌گفتند زن‌ها ۳ برابر مردها حرف مي‌زنند، مشخص شده است مردها به اندازه زن‌ها پرحرف هستند.

پژوهشگران با انجام تحقيقي دريافتند تعداد كلماتي كه بين جنس مرد به كار مي‌رود، تقريبا به اندازه جنس زن است و اختلاف در حد چند كلمه بيشتر نيست.

در همين زمينه كارشناسان روانشناسی ترند روابط اجتماعي معتقدند درونگرايي و برونگرايي در پرحرفي و كم‌حرفي فرد موثر است. حتي جالب است بدانيد در حالي كه زن‌ها به طور ميانگين روزي ۱۶۲۱۵ كلمه بر زبان مي‌آورند، روزي ۱۵۶۶۹ كلمه از دهان مردان خارج مي‌شود.

آيا رنگين‌پوستان كم‌هوشترند؟

گذشته از بحث‌ها بر سر تفاوت ضريب هوشي بين زن و مرد، جدال انديشمندان و متخصصان از چند سال پيش بر تفاوت هوشي بين نژاد انسان‌ها متمركز است.

حال سوالي كه در اينجا مطرح است آن كه تاثير ۲ عامل ژن و محيط زندگي روي ضريب هوشي چقدر است؟ فقط در صورتي مي‌توان از اختلاف نژاد صحبت كرد كه ژن‌ها را عامل اصلي هوش در نظر بگيريم؛ در حالي كه بسياري از محققان معتقدند محيط و ژن، هر كدام به نسبت ۵۰ درصد روي هوش موثرند. بعلاوه يك دليل اختلاف ميان نژادها نوع تستي است كه با آن مقدار ضريب هوشي تعيين مي‌شود. كما اين‌كه اگر عامل فرهنگ از تست‌‌هاي هوشي حذف شود، اختلاف IQ بين نژادها از بين خواهد رفت.

در امريكا رنگين‌پوستان و سفيدپوستان در يكجا با هم زندگي مي‌كنند؛ ولي در آنجا هم فرهنگ و هم محيط زندگي كاملا متفاوت است. سياهان درآمد كمتري نسبت به سفيدپوستان دارند؛ در مدارس بدتر تحصيل مي‌كنند و اين موضوعات روي IQ سياهان تاثير منفي مي‌گذارد.

مطالعات ديگر نشان مي‌دهد سياهان شمال امريكا داراي ضريب هوشي بالاتري از سياهان ساكن جنوب كشور هستند، زيرا در جنوب نژادپرستي قوي‌تر است. مساله تفاوت هوش بين رنگين‌پوستان و سفيدپوستان تحت تاثير ايده نژادپرستي قرار مي‌گيرد. به علت ناشناخته‌‌هاي فراوان در اين زمينه، در خصوص امكان اختلاف IQ بايد خيلي با احتياط برخورد كرد.

تفاوت ميان هوش منطقي وهوش هيجاني

جالب است در اينجا به تفاوت هوش منطقي و عاطفي نيز اشاره كنيم. اين دو هوش ضد يكديگر نيستند؛ بلكه فقط با هم تفاوت دارند. هوش هيجاني توانايي ادراك دقيق و ارزيابي محسوب مي‌شود.

روان شناسان با استفاده از معياري كه كاملا شبيه هوشياري عاطفي است، به مقايسه افرادي كه داراي بهره هوشي بالا و افرادي كه داراي استعداد‌هاي عاطفي پرقدرتي هستند، پرداخته و تفاوت‌‌هاي آنها را مورد بررسي قرار داده است.

اين مساله درخصوص زنان و مردان كمي تفاوت دارد. مرداني كه داراي بهره هوشي بالايي هستند، از روي علايق و توانايي‌‌هاي گسترده عقلاني‌شان مورد شناسايي قرار مي‌گيرند. برعكس مرد‌هايي كه از نظر هوش عاطفي قوي هستند، از نظر اجتماعي ظرفيت چشمگيري براي تعهد نسبت به مردم يا اهداف خود و پذيرش مسووليت دارند.

زن‌‌هايي كه فقط از بهره هوشي بالا برخوردار هستند، در بيان موضوعات عقلاني ارزشمند و انديشه‌‌هاي خود اعتماد به نفس كافي دارند. در عين حال زن‌‌هايي كه از نظر هوش عاطفي قوي‌اند، احساسات خود را به طور مستقيم بيان مي‌كنند و راجع به خود مثبت‌انديش هستند. زندگي براي آنها معنا دارد و همچون مردان همنوع خود آدم‌‌هايي اجتماعي و گروه‌گرا هستند. همچنين آنها احساسات خود را به گونه‌اي مناسب ابراز مي‌كنند و بخوبي از عهده فشار‌هاي رواني برمي‌آيند.

بنابراين اگرچه تفاوت هاي مغزي مشهودي بين دوجنس زن و مرد به اثبات رسيده اند اما براساس آنها نمي توان براي جنس خاصي برتري هوشي قائل شد.

دانستنی روانشناسی/ متولدین ماه هایی که نسبت به بقیه سخت ترند

در این قسمت قصد داریم طبق طالع بینی به ترتیب به شما معرفی کنیم که کنار آمدن با متولدین کدام ماه ها سخت تر است و با چالش بیشتری در رفتار با آن ها مواجه خواهید شد. متولدین ماههایی که نسبت به بقیه سخت ترند به گزارش دانستنی انلاین، احتمالا در زندگی با افرادی مواجه […]

در این قسمت قصد داریم طبق طالع بینی به ترتیب به شما معرفی کنیم که کنار آمدن با متولدین کدام ماه ها سخت تر است و با چالش بیشتری در رفتار با آن ها مواجه خواهید شد.

دانستنی روانشناسی/ متولدین ماه هایی که نسبت به بقیه سخت ترند

متولدین ماههایی که نسبت به بقیه سخت ترند

به گزارش دانستنی انلاین، احتمالا در زندگی با افرادی مواجه شده اید که هیچ جوره نمی توانید با آن ها کنار بیایید و فکر می‌ کنید که درک متقابل از طرف آن ها نداشته باشید و معاشرت و درک آن ها برای تان غیر ممکن است‌. در این قسمت قصد داریم طبق طالع بینی به ترتیب به شما معرفی کنیم که کنار آمدن با متولدین کدام ماه ها سخت تر است و با چالش بیشتری در رفتار با آن ها مواجه خواهید شد.

بهمن

بهمن ماهی ها پذیرای افراد جدید در زندگی هستند. تفاوت های آن ها را می پذیرند اما اگر بخواهید به آن ها نزدیک شوید؛ کمی قضیه دچار مشکل می شو. متاسفانه از لحاظ روحی و احساسی مدام با خودشان درگیر هستند و در نتیجه کنار آمدن با آن ها در طولانی مدت کار راحتی نیست و احتمالاً شما با آن ها بحث و جدل های شخصی داشته باشید و نتوانید احساسات خود را صادقانه ابراز کنید و دل سوزی و هم دردی بین شما وجود نداشته باشد و حتی شاید سر مسائل غیر مهم حاشیه ای هم با یکدیگر بحث کنید.

فروردین

فروردین ماهی ها افراد شادی هستند؛ به شرطی که شما به علایق آن ها اهمیت بدهید و درخواست های شان را اجرا کنید. آن ها خیلی به عقاید دیگران اهمیت نمی‌ دهند. حرف خودشان را بیشتر قبول دارند و به دنبال علایق خودشان می‌ روند و شاید این که برای دیگری اهمیت قائل نیستند، شما را ناراحت کند و باعث شود که نتوانید با آن ها کنار بیایید. آن ها به دنبال منفعت خودشان هستند، صبور نیستند، پذیرای اتفاقات جدید و افراد جدید نیستند و در نتیجه کنار آمدن با آن ها کار راحتی نیست.

آبان

آبان ماهی ها زمانی که چیزی را می‌ خواهند، باید به آن دست پیدا کنند و اگر شما خلاف میل آن ها عمل کنید، قطعاً دیگر رفتار خوب قبلی را با شما نخواهند داشت. آن ها خیلی زود عصبانی می شوند، روانشناسی ترند زیرا استاندارد های زیادی دارند و دوست دارند که شما پیرو آن ها باشید. هنگامی که حسودی کنند، کاملاً رفتارشان عوض می‌ شود. اگر خیال کنند که شما دروغ گفته اید یا خیانت کرده اید، به طور کل از شما دست می کشند و احتمالاً به فکر انتقام هم بیفتند.

خرداد

خرداد ماهی ها افراد جذابی هستند. ظاهراً راحت با همه چیز کنار می‌ آیند اما اگر شما به حرف های آن ها گوش ندهید و خیلی به خواسته‌ شان اهمیت ندهید و توجه به آنان نداشته باشید، همه چیز تغییر می‌ کند. خرداد ماهی افراد حساسی هستند و می خواهند همه چیز را در بهترین حالت ممکن داشته باشند و در نتیجه اگر این خواسته آن ها تامین نشود، به احساسات شان آسیب وارد خواهد شد و کنار آمدن با آن ها سخت می شود.

شهریور

هنگامی که شهریور ماهی ها احساس خطر کنند، شخصیت شان عوض می‌ شود و یک نوع احساس خطر را برای شما ایجاد می کنند و سعی می‌ کنند که تلافی داشته باشند. آن ها در انتقاد کردن خیلی تند و تیز عمل می‌ کنند و شاید پشیمان شوید که اصلاً وارد بحث شده اید. شهریور ماهی ها خیلی زود دیگران را قضاوت می‌ کنند اما دوست ندارند که خودشان مورد قضاوت قرار بگیرند که احتمالا تحمل این رفتار و کنار آمدن با آن ها برای تان سخت خواهد بود.

اردیبهشت

اردیبهشت ماهی ها افراد سرسختی هستند، زیرا حس لجاجت در آن ها بسیار بالا است. هنگامی که چیزی خلاف میل آن ها باشد، سعی می‌ کنند که تلافی کنند و لجبازی خود را نشان دهند. آن ها مفهوم همزاد پنداری را خیلی خوب درک نمی کنند و گاهی اوقات مغزشان را به طور کامل روی ایده ها و عقاید دیگران می بندند و تصمیم می گیرند که فقط لجبازی کنند. اردیبهشتی ها می توانند بی ادب و گستاخ هم باشند و به همین دلیل، کنار آمدن با آن ها کار راحتی نیست.

دی

دی ماهی ها فکر می کنند که بیشتر از افراد دیگر می دانند و در نتیجه گاهی اوقات خودخواه می‌ شوند. البته لجبازی هم دارند. آن ها دوست دارند خیلی خطر کنند و از راحتی زندگی خود دور شوند و‌ در نتیجه اگر آن ها را به سختی بیندازید یا مجبور به انجام کاری جدید کنید که علاقه‌ای به آن ندارند، عصبانی می‌ شوند و ذهنشان بسته می‌ شود و بعد کار های عجیب و غریبی از آن ها سر می زند که باعث می‌ شود تحمل شان سخت باشد. آن ها همچنین در مورد ظاهر خود خیلی حساس هستند و همین، کنار آمدن با آن ها را سخت‌ تر می‌ کند، زیرا بیش از حد به جزئیات ظاهری فکر می‌ کنند./نمناک

روانشناسی ترند

دست خط افراد باهوش چگونه است؟ علم روانشناسی دست خط از آنجا نشات می گیرد که دست خط و امضا نیز روانشناسی ترند مانند شخصیت افراد منحصر به فرد هستند. این ویژگی مشترک زمینه مناسب برای اتصال و پیدا کردن خصوصیات مشابه را در مباحثی نظیر روانشناسی خط و امضاء فراهم کرده است. در این مطلب قصد داریم چند تکنیک جالب و سرگرم کننده از روانشناسی دست خط را معرفی کنیم. با ما همراه باشید.

کشف رازهای پنهان شخصیتی با روانشناسی دست خط

به نظر شما دست خط بد نشانه چیست؟ رابطه دست خط و هوش چیست؟ افراد خوش خط یا افراد بد خط کدام یک باهوش تر هستند؟ برای پاسخ به هر یک از این سوالات؛ در ابتدا باید با روش های روانشناسی دست خط و امضا آشنا شوید.

روانشناسی دست خط

تجزیه تحلیل دست خط یا گرافولوژی تمرینی است که بیشتر جنبه تفریحی و سرگرمی دارد و اگر فردی را از پیش میشناسید احتمال منطبق بودن حدسیات شما با واقعیات کمتر است. به این معنی که غالبا روانشناسی دست خط دارای دقت کمی است. همچنین با تکنیک هایی که در روانشناسی دست خط و امضا برای پیدا کردن مجرمان و مظنونین بکار برده می شود، دارای تفاوت است. برای روانشناسی خط مراحل زیر را دنبال کنید:

  1. یک نمونه دست خط روی کاغذ بدون خط تهیه نمایید. تحلیل دست خط روی کاغذهای بدون خط ساده تر از کاغذهای خط دار و چاپی است. حتی میتوانید چند نمونه دست خط در فواصل زمانی اندک تهیه کنید. دست خط در فاصله های زمانی مختلف با کمی تغییر همراه است.
  2. به فشار و اثر قلم روی کاغذ دقت کنید. برخی افراد در هنگام نوشتن به سختی به کاغذ فشار می آوردند در حالی که سایرین تنها کاغذ را با قلم لمس می کنند.

روانشناسی دست خط حاکی از این است که:

  • اعمال فشار زیاد هنگام نوشتن به نحوی که در پشت کاغذ اثر بر جای بگذارد: سطح بالای انرژی احساسی و عاطفی، ممکن است نویسنده فردی شدیداً احساساتی باشد.
  • فشار متوسط قلم به هنگام نوشتن: فردی آرام با احساسات کنترل شده که ممکن است از مهارت های ادرکی و حافظه قوی برخوردار باشد.
  • لمس ملایم کاغذ توسط قلم: فردی درون گرا و عدم تمایل به حضور در موقعیت هایی که نیاز به صرف انرژی زیادی دارند.

3- مورب بودن عبارات را بررسی کنید. طبق روانشناسی دست خط میدانیم که اغلب دست خط افراد به ویژه در خط شکسته به سمت راست یا چپ متمایل تر است.

  • در صورتی که نویسنده مشتاق نگارش یا سریع نوشتن و دارای انرژی بالایی باشد، اثر قلم بیشتر به سمت راست متمایل است. اگر این حالت در اغلب موارد اتفاق بیافتد نشانگر اعتماد به نفس و قاطعیت نویسنده است.
  • تمایل اثر قلم به سمت چپ میتواند بیانگر عدم تمایل به نوشتن و یا پنهان کردن احساسات باشد. برخی معتقدند که این دسته از افراد از قابلیت همکاری کمتری نسبت به دسته قبلی برخوردارند.
  • در صورتی که عبارات به صورت عمودی و بدون کجی مشهود باشند، به این معنی است که نویسنده در حال بررسی احساسات خود است.

نکته: ممکن است این برداشت در مورد افراد چپ دست صادق نباشد.

4- به پایه خط نگارش دقت کنید. افرادی که روی کاغذهای بی خط مینویسند تمایلی به نگارش در یک خط مستقیم ندارند و اغلب عبارات را زاویه دار می نویسند:

  • نوشتن به سمت بالا (نگارش صعودی): نشانه خوشبینی و روحیه شاد
  • نوشتن به سمت پایین (نگارش نزولی): نشانه دلسردی و خستگی
  • نوشتن به صورت مواج (نگارش صعودی و نزولی): نشانه ناپایداری و عدم اطمینان یا فردی که دارای مهارت اندکی در نوشتن نیست.

5- به اندازه حروف نگاه کنید. بزرگ نوشتن کلمات نشانه افراد برونگرا و کوچک نوشتن عبارات نشانه افراد درون گرا و یا منزوی است.

6- فاصله بین حروف و کلمات را بررسی کنید. از نظر روانشناسی دست خط، افرادی که فاصله زیادی بین حروف میگذارند اغلب سخاوتمند و مستقل هستند و افرادی که حروف را نزدیک به هم می نویسند در اکثر موارد کمرو و یا درون گرا هستند. همچنین استفاده از فاصله زیاد میان کلمات بیانگر تفکر سازمان یافته و واضح افراد است.

برخی افراد که در زمینه تجزیه و تحلیل دست خط فعالیت میکنند معتقدند که میتوان تمامی اسرار و رازهای شخصی افراد را از روی دست نوشته ها کشف کرد. این ادعا توسط دانشمندان ثابت نشده و گراف شناسی دست خط، بیشتر بر پایه مجموعه حدسیات استوار است. بنابراین هرگز به افرادی که میگویند از روی روانشناسی دست خط میتوان یک جنایتکار را شناسایی کرد اعتماد نکنید. همچنین استفاده از تکنیک های فوق برای قضاوت کردن افراد یا دوستان نیز پسندیده نیست.

نکات فوق تنها برخی از جنبه های سرگرمی در مورد روانشناسی دست خط هستند. برای مطالعه دقیق تر در مورد اینکه آیا نوشتار افراد در جنبه های پنهان شخصیتشان اثری برجسته دارد یا خیر؟ و دست خط بد نشانه چیست؟ باید به کتاب روانشناسی خط و امضا مراجعه کنید.

جمع بندی

با وجود اینکه برخی به رابطه دست خط و هوش اعتقاد دارند ولی به طور کلی نمی توان دست خط افراد باهوش را بد خط یا خوش خط دانست. بهتر است به جای طبقه بندی افراد خوش خط و افراد بد خط در میزان هوش و ذکاوت، با استفاده از روش های جالب و ساده ای که در این مطلب عنوان شد و یا مراجعه به کتاب روانشناسی خط برخی از روحیات واقعی افراد در حین نگارش را کشف کنیم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.