چگونه بورس اوراق بهادار را تجزیه و تحلیل کنیم؟ (تحلیل تکنیکال)
در ادامه ی مقاله با تحلیل تکنیکال بورس اوراق بهادار در بازار بورس با شما هستیم. همینطور ابزار مورد نیاز تحلیلگران تکنیکال بازار بورس را با هم بررسی می کنیم.
تجزیه و تحلیل تکنیکال
قیمت ها در بازارها با توجه به شرایط عرضه و تقاضا در نوسان است. تحلیل تکنیکال نوعی تحلیل است که در آن پیش بینی های آینده نگرانه بر اساس این فرض انجام می شود که حرکت های قیمتی گذشته نیز، در آینده رخ خواهد داد.
در بررسی های تجزیه و تحلیل تکنیکال؛ از نمودارهای قیمت / زمان استفاده می شود. این نمودارها نشان دهنده واکنش خریداران و فروشندگان به قیمت های مختلف در طول زمان است. هیچ اطلاعاتی در مورد آینده نمی دهد. پیش بینی آینده تنها با ابزارهای تجزیه و تحلیل تکنیکال امکان پذیر است.
نتایج، که شامل عواملی است که بر شکل گیری قیمت در بازارها تأثیر می گذارد، با کمک روش های آماری به صورت نمودار به سرمایه گذاران ارائه می شود.
تحلیلگران فنی و تکنیکال؛ با استفاده از :
نظریه های مبتنی بر تشکیلات قیمت/ عرضه/تقاضای گذشته و
تکرارهای آینده در شرایط مشابه، پیش بینی هایی در مورد قیمت های آینده، عرضه می کنند.
در حالی که می توان با استفاده از ابزارهای تحلیل بنیادی پیش بینی های بازار میان مدت و بلند مدت را انجام داد. اما بدون در نظر گرفتن روانشناسی بازار در کوتاه مدت و میان مدت نمی توان از قبل خرید و فروش داده را در نظر گرفت. در تجزیه و تحلیل تکنیکال، سعی می شود با در نظر گرفتن تجزیه و تحلیل اساسی و داده های ساختاری، نتایج کارآمد بدست آید.
هنگام ارزیابی یک اوراق بهادار با توجه به تجزیه و تحلیل تکنیکال، بررسی داده های اقتصادی ضروری نیست. حوزه تحلیلگر فنی مستقیماً به:
قیمت اوراق بهادار
حرکات مقدار معامله
مربوط می شود. به تعبیر بیشتر، تحلیلگران تکنیکال، نگران عملکرد سهام این شرکت در بازار سهام هستند. نه کاری که شرکت ها انجام می دهند. تمرکز تحلیلگر تکنیکال و فنی بر عرضه و تقاضا است.
پرکاربردترین ابزار تجزیه و تحلیل گرافیک است. با کمک بسیاری از روش های تحلیلی و ریاضیاتی که در نمودارها ارائه شده است، تحلیلگران فنی و تکنیکال پیش بینی هایی در مورد روند سهام یا قیمت های بازار و جهت روند بازار بورس در آینده، ارائه می دهند.
ابزار تجزیه و تحلیل تکنیکال
تجزیه و تحلیل فنی یا تکنیکال، که به منظور تخمین ارزش آینده اوراق در بورس اوراق بهادار انجام می شود، با ابزارهای مختلف انجام می شود. در اینجا ابزارهای مورد استفاده در تجزیه و تحلیل فنی را بررسی می کنیم..
مفهوم حمایت و مقاومت
نقطه پشتیبانی سطحی است که در آن قیمت ها در حال سقوط هستند. جایی که سقوط متوقف می شود و روند صعودی با تقاضای ورودی آغاز می شود. از طرف دیگر، نقطه مقاومت به سطحی اطلاق می شود که در آن عرضه ای که مانع صعود می شود اتفاق می افتد و در حالی که قیمت ها در حال افزایش هستند، افزایش متوقف می شود.
حجم معاملات نیز در نقاط پشتیبانی و مقاومت زیاد است. حمایت ها و مقاومت ها روند صعودی را در بازارهای نوظهور دنبال می کنند. شکستن نقاط پشتیبانی یا مقاومت نقش آن نقاط را تغییر می دهد.
خطوط ترند همچنین به عنوان پشتیبانی یا مقاومت عمل می کنند. شکستن نقاط به دو عامل بستگی دارد. اولین عامل: حجم معامله است. دوم، بازه زمانی است که در این سطح قیمت معامله می شود.
قیمت ها در بازار مطابق با یک روند حرکت می کنند. عرضه و تقاضا عواملی هستند که جهت این روند را تعیین می کنند. طبیعتاً جهت این روند به سمت بالا، پایین یا افقی خواهد بود. در نتیجه این وضعیت، روند صعودی بازار (روند گاو نر)، نزولی (روند خرس) و بازار افقی (روند ماهی) ظهور خواهد کرد.
روندها از نظر مدت زمان؛
روند اصلی (روند طولانی مدت) اگر ۱ سال یا بیشتر طول بکشد
روند میان مدت برای ۱ – ۳ ماه
اگر کوتاه تر از ۱ ماه باشد، به عنوان روند کوتاه مدت به سه تقسیم می شود.
روش های تجزیه و تحلیل تکنیکال
این نوع تحلیل که با روش های مختلف انجام می شود، تخمین قیمت اوراق در بازار سهام را آسان می کند. روشهای تجزیه و تحلیل فنی را می توان به شرح زیر ذکر کرد.
تشکیلات قیمت
الگوهای تغییر روند
الگوهای تداوم
میانگین متحرک
پاکت / نوار
گروههای بولینگر
شاخص های قیمت
MACD (میانگین همگرایی / واگرایی متحرک)
حرکت
نوسان ساز تصادفی
شاخص مقاومت نسبی (RSI)
حرکت جهت دار (ADX)
امواج الیوت
اعداد فیبوناچی
گرافیک ترکیبی
شاخص MACD
باندهای بولینگر
میانگین متحرک
شکل گیری مثلث و فیبوناچی
به عنوان متداول ترین روش های تجزیه و تحلیل تکنیکال برجسته و شناخته شده هستند.
مزایای تحلیل اوراق در بورس اوراق بهادار چیست؟
هنگام معامله سهام در بورس اوراق بهادار، مهمترین ابزاری است که سرنوشت معاملات شما را تعیین می کند. عملکرد گذشته و اخیر شرکتهای معامله شده در بورس اوراق بهادار است. که باید مورد توجه قرار گرفته و هرگونه تحلیل بنیادی یا فنی مناسب باید در مورد شرکت مورد نظر صورت گیرد.
تجزیه و تحلیل هایی که مزایای زیادی برای سرمایه گذار دارد، سیگنال هایی را درباره پتانسیل درآمد اوراق در بورس اوراق بهادار ارائه می دهد. سهام که یکی از ابزارهای برگزیده در بورس اوراق بهادار است، حداقل به اندازه سایر ابزارهای سرمایه گذاری به تجزیه و تحلیل نیاز دارد.
سرمایه گذاری در شرکت
اگر در اوراق بهادار سهام شرکت سرمایه گذاری کرده باشید، می دانید که ممکن است هر از چندگاهی افزایش یا کاهش داشته باشد. در اینجا، به اندازه صحیح حدس خود در مورد موضوع، درآمد کسب می کنید.
با تجزیه و تحلیل درست بازار، سرمایه گذاران می توانند به روش عملی تر در سهام سرمایه گذاری کنند. به هر حال، شما به همان اندازه موفق هستید که می توانید بدون در نظر گرفتن اینکه چه ابزاری برای سرمایه گذاری دارید، به طور دقیق پیش بینی کنید که این نوع روند قیمت در آینده ادامه خواهد داشت یا نه.
پیش بینی آینده، که اساسی ترین شرط کسب درآمد در بازارهای مالی است، با تجزیه و مزایای استفاده از ADX تحلیل امکان پذیر است. در این مرحله، ابزارهای مورد استفاده سرمایه گذاران به ما امکان می دهد تا اثرات هر رویداد یا داده اقتصادی منتشر شده بر سهام را بررسی کنیم.
اگرچه تجزیه و تحلیل بنیادی و تجزیه و تحلیل تکنیکال اساساً زمینه های مختلف را بررسی می کند، هر دو برای دستیابی به یک نتیجه کار می کنند. فقط روشی که آنها استفاده می کنند متفاوت است. گاهی ادعا می شود که این دو تکنیک رقبای یکدیگر هستند و گاهی مکمل یکدیگرند.
گرچه تصور می شود فردی که به تازگی با بورس آشنا شده است، در استفاده از تجزیه و تحلیل کاملا موفق نخواهد بود. اما در واقع روش های ساده ای هستند. به عنوان مثال:
تجزیه و تحلیل تکنیکال به توانایی تفکر تحلیلی شخص مربوط می شود.
تحلیل بنیادی در مورد پیش بینی جهت بازار است.
تحلیل اوراق معامله شده در بورس اوراق بهادار شاخص مهمی برای بازده احتمالی مزایای استفاده از ADX است. این تضمین می کند که سرمایه گذاری های سالم تری انجام می شود تا از خطرات بازار جلوگیری شود.
سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار
قبل از سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار، موسساتی که اوراق به آنها تعلق دارد باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. مثلا؛ اگر قرار است در سهامی سرمایه گذاری شود، ابتدا باید شرکتی که سهام به آن تعلق دارد بررسی شود.
این هدف مشترک همه است که از طریق سرمایه گذاری در اوراق بهادار که در بورس سهام ارزش کسب می کنند، سود کسب کنند. موسساتی که اوراق به آنها تعلق دارند باید در تاریخ بعدی ارزش خود را افزایش دهند تا سهام نیز ارزش گذاری شود.
سرمایه گذارانی که در سهام سرمایه گذاری می کنند باید شناخت خوبی از شرکت داشته باشند. باید در مورد شرکت و بخشی که شرکت به آن تعلق دارد تحقیق کرد و نمودار فعالیت شرکت مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین، می توان ایده ای در مورد سرمایه گذاری در آن سهم داشت.
اگر این شرکت از گذشته تا به امروز تحولات مثبتی داشته باشد، می توان در اوراق آن شرکت سرمایه گذاری کرد. علاوه بر این، علاقه به سهام و شرکت اطلاعاتی را در مورد سرمایه گذاری یا عدم ارائه فراهم می کند.
تحلیل بنیادی، نوعی تحلیل مورد استفاده در بازارهای مالی؛ در حالی که بیشتر مبتنی بر پیگیری بازار، بخش و شرکت است. تجزیه و تحلیل فنی، تحلیلی است که شامل داده های ریاضی بیشتری است. هر دو روش مورد استفاده در تحلیل اوراق بهادار در بازار بورس هستند. هر سرمایه گذاری بسته به علاقه و توانایی خود می تواند از دو نوع تحلیل استفاده کند.
چگونگی استفاده از همپوشانی برای معاملات فارکس
معامله جفتارزهای فارکس معمولا به عنوان یک هنر شناخته میشود تا یک علم، چون نیازمند تجربه و بینش است تا بتواند منجر به سودآوری مستمر شود. برای تبدیل شدن به یک مزایای استفاده از ADX معاملهگر موفق فارکس، به یک مزیت نیاز دارید تا شما را به سودآوری مستمر برساند. یک مزیت که به شما اجازه دهد هنگام سودآوری، به اندازه کافی درآمد کسب کنید و به هنگام یک معامله ضررده، کمتر از سودتان ضرر کنید. همپوشانی معاملات فارکس همان مغهومی است که مزیت مورد نیازتان را برای پیشرفت در بازار فارکس در اختیارتان میگذارد.
ابتدا شرح میدهیم که همپوشانی (confluence) چیست. بهطور خلاصه، روش معامله با استفاده از همپوشانی به معنای ترکیب دو یا چند تکنیک یا تحلیل معاملاتی است تا احتمال موفقیت معاملات شما را افزایش دهد.
برای مثال تحلیل تکنیکال، یک بررسی از الگوهای گذشته قیمت برای پیشبینی حرکات جهتدار آینده یک جفتارز یا هر دارایی دیگر است. از اینرو، اگر از یک ابزار تحلیل تکنیکال که ۶۰ درصد دقت پیشبینی حرکت قیمت را دارد استفاده کنید و سپس یک ابزار غیرهمبسته تحلیل تکنیکال دیگر را برای غربالگری بیشتر بهکار بگیرید، احتمال موفقیت معامله خود را افزایش میدهید. این ایده اصلی پشت معامله فارکس با همپوشانی است و یک معاملهگر فارکس با روشهای بسیاری میتواند مفهوم همپوشانی را در برنامه معاملاتی خود پیادهسازی کند.
معامله فارکس با همپوشانی تحلیل تکنیکال
یک همپوشانی تحلیل تکنیکال زمانی حاصل میشود که یک ستآپ معاملاتی با استفاده از چندین ابزار تحلیل تکنیکال داشته باشید و تمامی این تحلیلهای مستقل، جهت یکسانی برای حرکت قیمت را نشان دهند.
برای مثال اگر از یک اندیکاتور اوسیلاتور مثل استوکستیک استفاده میکنید، میتواند در نزدیکی یک سطح مقاومت اصلی، شرایط اشباع خرید را نشان دهد. این سطح مقاومت میتواند یک عدد رند بزرگ نیز باشد. اگر براساس این عوامل تکنیکال، یک سفارش فروش ثبت کنید، درواقع درحال استفاده از همپوشانی تحلیل تکنیکال هستید.
تصویر ۱: معامله همپوشانی با استفاده از اندیکاتور استوکستیک، خط روند و سطوح حمایت/مقاومت
تصویر بالا، نمودار روزانه جفتارز EUR/AUD را نمایش میدهد. در این مثال مشاهده میکنیم که اندیکاتور استوکستیک، به وضوح بالای سطح ۸۰ قرار دارد. (شماره ۱ در تصویر)
معامله گران فارکس، همچین شرایطی را به عنوان یک بازار اشباع خرید در نظر میگیرند. وقتی بازار در شرایط اشباع خرید باشد، نشان میدهد که قیمت به زودی میتواند در خلاف جهت روند موجود برگردد و احتمالا یک حرکت اصلاحی داشته باشد.
علاوه بر این به محض اینکه قیمت به سطح ۱.۵۵۷۵ رسید، یک خط روند نزولی تشکیل داد (شماره ۲ در تصویر)، که قیمت چندین بار به بالای خط روند نفوذ کرد. با اینحال قیمت قادر نبوده در تایمفریم روزانه بالای آن بسته شود. شکلگیری خط روند نزولی، ضعیف شدن حرکت صعودی در بالای این سطح قیمتی را هشدار میدهد. سپس مشاهده میکنید که قیمت به سطح ۱.۵۲۰۰ به عنوان یک ناحیه برگشتی روانی که قبلا هم به عنوان حمایت و هم مقاومت عمل کرده است، احترام میگذارد. (شماره ۳ در تصویر)
بسیاری از معاملهگران حرفهای فارکس، سطوح قیمتی که روی اعداد رند قرار دارند را به عنوان سطوح روانی مهم در نظر میگیرند، در نتیجه این سطح حمایت و مقاومت، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است.
وقتی همپوشانی قیمت در یک سطح حمایت و مقاومت وجود داشته باشد، معمولا برای معاملهگران سازمانهای بزرگ، بازارسازها و سایر افرادی که این سطوح قیمتی را موقعیتهایی برای ثبت سفارشهای در انتظار میشناسند، جذاب است. بنابراین خریداران و فروشندگان، پیرامون این همپوشانی سطوح اصلی قیمت، روبروی هم قرار میگیرند.
ستآپ معاملاتی در تصویر ۱ ، یک همپوشانی از سه عامل تکنیکال متفاوت را روی نمودار قیمت به تصویر میکشد:
- یک اندیکاتور تکنیکال، احتمال یک تغییر روند قریب الوقوع را نشان میدهد.
- شکلگیری یک خط روند نزولی، از حرکت قیمت EUR/AUD به سمت بالا جلوگیری میکند.
- فشرده شدن قیمت در نزدیکی عدد رند مهم روانی، از حرکت نزولی حمایت میکند.
وقتی قیمت EUR/AUD در تاریخ ۱۵ ژوئن سال ۲۰۱۶، زیر نقطه برگشتی نزدیک ۱.۵۲۰۰ بسته شد، یک حرکت نزولی را هشدار داد. اگر به محض بسته شدن قیمت زیر سطح ۱.۵۲۰۰ ،سفارش فروش خود را باز میکردید و حدضرر خود را بالای خط روند نزولی نزدیک ۱.۵۴۱۵ قرار میدادید، این معامله طی دو هفته آتی قابلیت سودآوری بیش از ۷۰۰ پیپ را داشت.
تصویر ۲: استفاده از اندیکاتورهای متفاوت تحلیل تکنیکال برای یافتن همپوشانی
در تصویر ۲ نمودار روزانه EUR/USD را بررسی میکنیم. اینجا دو اندیکاتور متفاوت تحلیل تکنیکال را برای تشخیص همپوشانیبکار میبریم:
- یک تقاطع میانگین متحرک ساده (SMA)، متشکل از SMA (5) و SMA (21)
- شاخص میانگین جهتدار (ADX) با تنظیمات پیشفرض
ابتدا در تاریخ ۲ اکتبر سال ۲۰۱۶، اندیکاتور شاخص میانگین جهتدار (شماره ۱)، با رد شدن خط D1- به بالای خط DI+، یک سیگنال فروش صادر کرد. در این لحظه میتوانستید فقط برمبنای همین عامل، یک موقعیت فروش ثبت کنید. با اینحال اگر سیگنالهای خرید و فروشی که قبلا توسط شاخص میانگین جهتدار صادر شده بود را با دقت بررسی کنید، مشاهده میکنید که بهدلیل شرایط رنج بودن بازار، اکثر این سیگنالها منجر به حرکت جهتدار قابل توجهی در قیمت نشدهاند. از اینرو اگر سیگنال شاخص میانگین جهتدار را با استفاده از یک ابزار تحلیل روند مانند میانگین متحرک متقاطع ترکیب کنید، این کار احتمال تشخیص یک روند درحال ظهور را افزایش میدهد.
چهار روز پس از سیگنال ADX، متوجه عبور میانگین متحرک ساده (۵) به زیر میانگین متحرک ساده (۲۱) میشوید (عدد ۲). طی سه روزی که کراساوور میانگینهای متحرک انجام گرفت، EUR/USD یک حرکت نزولی را شروع کرده و نزدیک ۳۵۰ پیپ به سمت پایین حرکت کرد.
با اعمال همپوشانی روی یک نمودار قیمتی، قادر بودید در زمان مناسب وارد بازار شوید و از این معامله سود خوبی بدست آورید.
دقت کنید که از چه ابزار تکنیکالی استفاده میکنید
استفاده از یک سیگنال همپوشانی که شامل چندین ابزار تحلیل تکنیکال است، یک استراتژی معاملاتی بسیار قدرتمند محسوب میشود. با اینحال اگر درحال توسعه یک سیستم معاملاتی برمبنای همپوشانی هستید، باید از اندیکاتورهایی که استفاده میکنید، درک کاملی داشته باشید.
برای مثال در تصویر ۲، از دو نوع اندیکاتور استفاده کردیم، ولی دقت کنید که هر دوی این اندیکاتورها، اندیکاتورهای تعقیب روند هستند. اگر درکنار شاخص میانگین جهتدار، از یک اوسیلاتور مثل استوکستیک استفاده میکردیم، ممکن بود هنگام شروع روند نزولی، یک سیگنال اشباع فروش صادر کند. این سیگنالهای متناقض ممکن است باعث سردرگمی و یا حتی مانع از انجام معامله شوند. این امر بهویژه در تایمفریمهای پایینتر که قیمت در بازههای زمانی کوتاه حرکت بسیار سریعی دارد، بیشتر صدق میکند.
بنابراین وقتی از یک استراتژی مبتنی بر همپوشانی در معاملات فارکس استفاده میکنید، باید در انتخاب ابزارهای تحلیل تکنیکال، دقت زیادی به خرج دهید. تا حد امکان، در شرایطی که بازار دارای روند است، به استفاده از اندیکاتورهای تعقیب روند ادامه دهید.
از سوی دیگر اگر بازار در شرایط رنج بود، باید از اندیکاتورهای مناسب بازارهای در فاز تثبیت، مانند اوسیلاتورها بهره برد. ولی از بهکارگیری اندیکاتورهای زیاد خودداری کنید، زیرا اساسا برای یک همپوشانی معتبر، اندیکاتورهای همگرا را ترکیب نمیکنید.
استفاده از پرایس اکشن برای معامله با همپوشانی در فارکس
وقتی با استفاده از همپوشانی در بازار فارکس معامله میکنید، لزوما نیاز به ترکیب اندیکاتورهای پیچیده تکنیکال، یا بهرهگیری از چندین ابزار تحلیل تکنیکال نیست. درعوض میتوانید برای یک معامله موفق، از همپوشانی پرایس اکشن ساده و الگوهای کندلی استفاده کنید. معامله با همپوشانی پرایس اکشن ساده، بیشتر از سایر روشها توصیه میشود.
در بخش بعدی، چگونگی استفاده از همپوشانی پرایس اکشن با سطوح ساده حمایت و مقاومت را شرح میدهیم.
تصویر ۳: استفاده از الگوی پینبار برای معامله با همپوشانی
تصویر ۳، نمودار روزانه AUD/USD را نمایش میدهد. با استفاده از این مثال، چگونگی ترکیب الگوهای ساده کندل پرایس اکشن با سطوح اصلی حمایت و مقاوت را شرح میدهیم.
دقت کنید که دو نقطه برگشتی اصلی را که در نیمه دوم سال ۲۰۱۶ به عنوان حمایت و مقاومت عمل کردهاند را مشخص کردهایم. اولین نقطه برگشتی عدد رند ۰.۷۵۰۰ است. دومین سطح حمایت و مقاومت اصلی که در سطح ۰.۷۵۷۵ قرار دارد، مناسب به نظر میرسد.
اعداد ترکیبی مثل ۰.۷۵۷۵، ۱.۱۱۱۱، ۱.۳۳۶۶، ۰.۸۸۸۸ و غیره به عنوان نواحی ویژه روانی شناخته میشوند، به این دلیل که بهخاطر سپردن این اعداد برای معاملهگران آسان است. از اینرو سفارشات درحال انتظار بزرگی میتواند پیرامون این سطوح وجود داشته باشد. همانطور که مشاهده میکنید برای جفتارز AUD/USD، سطح ۰.۷۵۷۵ مانند یک ناحیه برگشتی مهم عمل کرده و قیمت در زمانهای مختلف به عنوان حمایت و مقاومت به آن واکنش نشان داده است.
وقتی سه پینبار (pinbar) که با شمارههای ۱، ۲ و ۳ مشخص شدهاند را با دقت بررسی میکنیم، مشاهده میشود که هرکدام از این کندلها پس از برخورد به حداقل یکی از سطوح اصلی حمایت و مقاومتی که روی نمودار قیمت مشخص کردهایم، تشکیل شدهاند. پینبار اول از نظر فنی یک پینبار معتبر شناخته میشود، اما سایه بسیار کوتاهی دارد و از اینرو معامله آن توصیه نمیشود. با اینحال پینبارهای شماره ۲ و ۳ ظاهر مناسب با سایههای بلند دارند.
اگر یک دستور شرطی خرید، بالای هرکدام از این دو کندل قرار میگرفت، این دو معامله پتانسیل سودآوری را داشت.
در مثال بعد، از سویینگهای حمایتی و مقاومتی در ترکیب با سطوح مختلف فیبوناچی اصلاحی استفاده میکنیم. در تصویر شماره ۴، نمودار قیمتی GBP/USD را مشاهده میکنید. دقت کنید که چگونه سطح ۱.۴۱۷۵ کاملا با سطح ۵۰ درصد فیبوناچی اصلاحی، همتراز است. این نوع از همپوشانی پرایس اکشن که سطوح حمایت و مقاومت با سطوح فیبوناچی همپوشانی دارند، سیگنالهای بسیار قدرتمندی را ارایه میدهند.
همانطور که قبلا مطرح کردیم، منطق پشت ترکیب چندین سطوح قیمتی با اهمیتهای متفاوت، این است که بسیاری از معاملهگران این سطوح را تحتنظر دارند و سفارشات درانتظار (شرطی) زیادی را پیرامون این سطوح همپوشانی قیمت ثبت میکنند. از اینرو وقتی بازار این سطوح چندلایهای همپوشانی را به سمت بالا یا پایین میشکند، قیمت با سرعت زیادی در جهت بریکاوت (breakout) حرکت میکند.
از آنجاییکه بازار نوسانات زیادی حوالی این سطوح دارد، معامله با الگوهای کندلی مثل پینبار یا کندل خارجی (outside bar)، در اطراف این سطوح همپوشانی، میتواند برای معاملهگران فارکس بسیار سودآور باشد.
همانطور که در تصویر شماره ۴ مشاهده میکنید، یک شکست به بالای پینبار صعودی (شماره ۲ در تصویر)، به حرکت صعودی GBP/USD سرعت بخشیده و قیمت بهسرعت به سطح ۲۳ درصد فیبوناچی اصلاحی رسیده است. اگر براساس این همپوشانی تکنیکال، یک سفارش در انتظار بای استاپ (pending Buy Stop order) در بالای سقف این پین بار صعودی قرار میدادید، این ستآپ معاملاتی قابلیت سودآوری داشت.
تصویر ۵: استفاده از همپوشانی خط روند و حمایت/مقاومت با پرایس اکشن
تا اینجا مشخص کردیم که چگونه میتوانید از همپوشانی ابزارهای تکنیکال و خطوط روند استفاده کنید. در ادامه نشان میدهیم برای معامله همپوشانی پرایس اکشن، چگونه میتوانید خطوط روند را با سطوح حمایت و مقاومت، ترکیب کنید.
در تصویر شماره ۵ مشاهده میکنید که سطح ۱.۲۹۰۰ نمودار USD/CAD، در تاریخ ۲۱ ژوئیه سال ۲۰۱۶ به عنوان حمایت عمل کرده است (شماره ۱ در تصویر). سپس متعاقبا در ۲۸ ژوئیه سال ۲۰۱۶، همین سطح از حرکت قیمت USD/CAD به سمت پایین جلوگیری کرده است (شماره ۲ در تصویر). روز بعد در تاریخ ۲۹ ژوئیه، USD/CAD به زیر سطح ۱.۲۹۰۰ نفوذ کرد ولی درنهایت یک پینبار صعودی تشکیل داد (شماره ۳ در تصویر)، که نشان از ادامه روند صعودی داشت. اگر براساس این همپوشانی سهعاملی، یک سفارش خرید بالای سقف این پینبار قرار میدادید، این معامله قابلیت سودآوری حداقلی را داشت.
هدف از تمام این مثالهای معاملاتی، آمادهسازی شما برای ترکیب خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت، الگوهای کندلی و سایر روشهای تحلیلی، برای طراحی یک استراتژی معاملاتی برمبنای همپوشانی است. زمانیکه معاملات خود را براساس همپوشانی انجام دهید، در طولانیمدت نتیجه بهتری خواهید داشت.
ترکیب تحلیلهای فاندامنتال با همپوشانی تکنیکال
درکنار استفاده از قدرت همپوشانی تکنیکال، میتوانید از تحلیل فاندامنتال و نمودارهای تکنیکالی برای توسعه یک استراتژی معاملاتی جامع، استفاده کنید.
بسیاری از معاملهگران حرفهای فارکس، رویدادهای تقویم اقتصادی مانند نرخ بهره، نرخ اشتغال، آمار مدعیان بیکاری، شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) و بسیاری از شاخصهای اقتصادی دیگر را دنبال میکنند.
برای درک دادههای بنیادی مرتبط با معاملهگری، نیازی نیست که اقتصاددان باشید. تنها آگاهی از داده قبلی، داده پیشبینی شده و میزان انحراف داده واقعی از داده پیشبینی شده، کمک میکند که تاثیر انتشار اخبار اقتصادی را روی جفتارز مربوطه تشخیص دهیم.
برای مثال اگر برای دلار آمریکا، یک داده ضعیف منتشر شود و شما از قبل به دلیل عوامل تکنیکال یک دیدگاه نزولی داشتید، آنگاه این تحلیل ترکیبی، بیش از پیش تحلیل شما را معتبر میکند. پس در این مثال اگر برنامه فروش دلار را دارید، این معامله براساس یک دیدگاه ترکیبی فاندامنتال و تکنیکال از دلار آمریکا است.
خیلی اوقات با ترکیب دادههای ساده فاندامنتال و تحلیل تکنیکال، میتوانید احتمال موفقیت معاملاتتان را بهشدت افزایش دهید.
در خاتمه
قانون سریع و محکمی برای چگونگی دستیابی به قدرت معامله با همپوشانی وجود ندارد. شما میتوانید چندین اندیکاتور تکنیکال را برای یافتن همپوشانی ترکیب کنید و وقتی تمام این اندیکاتورها همجهت بودند، معامله را انجام دهید. از سوی دیگر میتوانید فقط سطوح حمایت و مقاومت اصلی را تشخیص دهید و صبر کنید تا قیمت یک الگوی کندلی پرایس اکشن را در نزدیکی این سطوح تشکیل دهد و در جهت حرکت قیمت معامله کنید. همچنین میتوانید با درنظر گرفتن عوامل فاندامنتال و ترکیب آن با تحلیل تکنیکال، دقت معاملات خود را افزایش دهید.
درنظر داشته باشید که شکلگیری سطوح حمایت و مقاومت در نزدیکی سطوح کلیدی مانند اعداد رند و سطوح فیبوناچی اصلاحی ، همیشه از اهمیت بالایی برخوردارند چون اینها نقاط برگشتی هستند که اکثر معاملهگران تحتنظر دارند. باید همیشه سعی کنید قبل از معامله در بازار، این نواحی مهم را مشخص کنید.
در نهایت صرفنظر از اینکه کدام روش همپوشانی فارکس را انتخاب میکنید، وقتیکه درحال توسعه استراتژی معاملاتی شخصی خود هستید، همواره باید ابزارهای متنوعی را بهکار بگیرید و عوامل مختلف تکنیکال و فاندامنتال را ترکیب کنید تا بتوانید احتمال موفقیت معاملات خود را افزایش دهید.
چگونه از اندیکاتورها برای ایجاد استراتژی معاملاتی استفاده کنیم؟
اندیکاتورهایی همچون میانگینهای متحرک (Moving averages) و باندهای بولینگر (Bollinger Bands) ابزارهای تحلیل تکنیکالی مبتنی بر ریاضیات هستند که معاملهگران و سرمایهگذاران برای تحلیل گذشته و آینده الگو و روند قیمتها از آنها استفاده میکنند.
درحالیکه تحلیلگران بنیادی، اخبار اقتصادی و گزارشهای سالیانه را دنبال میکنند، معاملهگران در تحلیل تکنیکال بر اندیکاتورهایی که میتوان با کمک آنها روند بازار را تفسیر کرد تکیه میکنند.
هدف استفاده از این اندیکاتورها تشخیص فرصتهای معاملاتی و کسب سود است.
به عنوان مثال، یک تقاطع در میانگینهای متحرک معمولا پیش بینی کننده تغییر روند است و معاملهگران میتوانند نقاطی که روند قیمتها ممکن است دچار تغییر شوند را با به کارگیری اندیکاتورهای میانگین متحرک در یک نمودار قیمت شناسایی کنند.
استراتژیهای معاملاتی نیز معمولا به شکلی عینی از اندیکاتورها برای تعیین قوانین ورود و خروج و یا مدیریت معاملات استفاده میکنند.
یک استراتژی مجموعهای مشخص از قوانین است که به طور دقیق مشخص میکند معاملات تحت چه شرایطی باید انجام، مدیریت، و یا بسته شوند.
استراتژیها معمولا بر اساس اطلاعات جزء به جزء یک یا اغلب چند اندیکاتور بنا میشوند و تعیین میکنند که معاملات در چه زمانی باید صورت بپذیرند.
هدف این مقاله تمرکز بر استراتژی معاملاتی خاصی نیست، بلکه این مقاله سعی دارد توضیح دهد که اندیکاتورها و استراتژیها تا چه میزان متفاوت هستند و در کنار یکدیگر چطور به تحلیلگران تکنیکال برای افزایش سوددهی معاملات کمک میکنند.
اندیکاتورها
هرروزه، اندیکاتورهای تکنیکال بیشتری برای مطالعه بازار در دسترس معاملهگران قرار میگیرد، از جمله اندیکاتورهایی که در دسترس عوام قرار دارند، میتوان به میانگین متحرک یا اسیلاتور استوکاستیک (stochastic oscillator) اشاره کرد.
همچنین اندیکاتورهای اختصاصی تجاری نیز به تعداد زیاد در بازار موجود است.
علاوه بر این، بسیاری از معامله گران اندیکاتورهای مختص خود را ایجاد میکنند، و در این بین گاهی از همکاری یک برنامهنویس که به حوزه اقتصاد نیز اشراف داشته باشد بهره مند میشوند.
اکثر اندیکاتورها متغیرهایی دارند که توسط کاربران تعیین شدهاند و به معاملهگران اجازه میدهند تا دادههای کلیدی، از جمله “دوره بازگشت” (lookback period) (یا چه میزان اطلاعات تاریخی باید برای محاسبات مورد استفاده قرار گیرد) را طبق نیازهای خود تنظیم کنند.
به عنوان مثال، یک میانگین متحرک فقط میانگین قیمت یک سهم در طول زمانی مشخص است.
هر میانگین متحرک همراه با یک بازه زمانی تعیین میشود؛ مثلا، یک میانگین متحرک 50 روزه میانگین فعالیت قیمت در 50 روز گذشته را محاسبه میکند.
این محاسبه معمولا با استفاده از قیمت بسته شدن (closing price) در محاسبات انجام میشود گرچه دیگر نقاط قیمت مانند قیمت باز (open price)، قیمت بالا (high price)، یا قیمت پایین (low price) نیز میتوان استفاده کرد.
پس کاربر میتواند طول میانگین متحرک و همچنین نقطه قیمتی که در محاسبات استفاده خواهد شد را تعیین میکند.
استراتژیها
یک استراتژی معاملاتی مجموعهای از قوانین عینی و مطلق است که تعیین میکنند یک معاملهگر چه زمان باید دست به کار شود.
معمولا استراتژیها شامل فیلترها (trade filter) و محرکهای معاملاتی (trade trigger) میشوند، که هر دو مبتنی بر اندیکاتورها هستند.
فیلترهای معاملاتی شرایط شروع را مشخص میکنند و محرکهای معاملاتی نیز مشخص میکنند که یک عمل خاص دقیقا باید در چه زمانی اتفاق بیفتد.
به عنوان مثال، یک فیلتر معاملاتی میتواند فیلترکننده داراییهایی باشد که قیمتشان بالاتر از میانگین متحرک 200 روزهاش بسته شده است.
فیلتر معاملاتی زمینهساز اعمال محرک معاملاتی است، یا درواقع همان موقعیتی که معاملهگر باید وارد عمل شود. یک محرک معاملاتی احتمالا موقعیتی است که نمودار قیمت به اندکی بالاتر از میانگین متحرک 200 روزه رسیده است.
روشن تر بگوییم، یک استراتژی فقط این نیست که “وقتی قیمت از میانگین متحرک بالاتر رفت بخرید.” این تعریف بسیار سادهلوحانه است و جزئیات مشخصی در جهت اقدامات عملی فراهم نمیکند.
در ادامه به چند پرسش که باید برای تدوین یک استراتژی عینی به آنها پاسخ داد اشاره میکنیم:
- در محاسبه میانگین متحرک، از نظر دوره زمانی و نقطه قیمت چه تنظیماتی باید استفاده شود؟
- قیمت باید تا حد چه بالاتر از میانگین متحرک برود؟
- آیا به محض اینکه قیمت به میزانی مشخص بالاتر از میانگین متحرک رسید باید وارد معامله شد؟ در پایان میله یا در آغاز میله بعدی؟
- از چه نوع سفارشی باید برای انجام معامله استفاده کرد؟ سفارش محدود (limit order)؟ یا سفارش به قیمت بازار (market order)؟
- چند قرارداد یا سهم معامله خواهد شد؟
- قوانین مدیریت پول چه هستند؟
- قوانین خروج چه هستند؟
پاسخ تمام این پرسشها باید داده شود تا بتوان مجموعهای مختصر از قوانین تهیه و یک استراتژی را شکل داد.
استفاده از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال برای تدوین استراتژیها
یک اندیکاتور همان استراتژی معاملاتی نیست.
اندیکاتور میتواند به معاملهگران برای تعیین شرایط بازار کمک کند، درحالیکه استراتژی را میتوان کتاب قانون معاملهگران دانست.
یک استراتژی معاملاتی تعیین میکند که اندیکاتورها چطور تفسیر و اعمال شوند تا بتوان بر پایه اطلاعات فعلی، آینده بازار را پیش بینی کرد.
گروههای مختلفی از ابزارهای معاملاتی در تحلیل تکنیکال وجود دارند، از جمله روند (trend)، حجم (volume)، نوسانات (volatility)، و اندیکاتورهای مومنتوم یا شتابسنج.
معاملهگران اغلب از چندین اندیکاتور برای ایجاد یک استراتژی استفاده میکنند، گرچه انواع مختلفی از اندیکاتورها به هنگام استفاده از بیش از یک اندیکاتور پیشنهاد میشود.
استفاده از سه اندیکاتور مختلف از یک نوع – مثلا مومنتوم – منتج به محاسبات چندگانه از اطلاعاتی یکسان میشود، که در علم آمار به همخطی چندگانه (multicollinearity) معروف است.
از همخطی چندگانه باید اجتناب کرد زیرا باعث ایجاد نتایج مازاد شده و دیگر متغیرها را بیاهمیت جلوه میدهد.مزایای استفاده از ADX
در عوض، معاملهگران باید از اندیکاتورهایی از گروههای مختلف استفاده کنند، مثلا یک اندیکاتور مومنتوم به همراه یک اندیکاتور دنبالکننده روند.
غالبا، یکی از اندیکاتورها برای تائید استفاده میشود، به این معنی که صحت سیگنالهای ارائه شده توسط اندیکاتور دیگر را تائید میکند.
به عنوان مثال، یک استراتژی میانگین متحرک ممکن است از یک اندیکاتور مومنتوم برای تائید صحت سیگنال معاملاتی استفاده کند.
یکی از اندیکاتورهای مومنتوم اندیکاتور قدرت نسبی (به اختصار RSI) است که تغیرات میانگین قیمت دورههای رشد را با تغییرات میانگین قیمت دورههای افت مقایسه میکند.
مانند دیگر اندیکاتورهای تکنیکی، اندیکاتور قدرت نسبی دادههای ورودی متغیری دارد که کاربر آنها را معین میکند، از جمله تعیین شرایط بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold).
از این رو، اندیکاتور قدرت نسبی را میتوان برای تائید هر سیگنالی که توسط میانگین متحرک ایجاد میشود به کار گرفت. سیگنالهای متضاد ممکن است نشانگر این نکته باشند که سیگنال اولیه غیرقابل اعتماد است و باید از انجام این معامله پرهیز کرد.
برای تعیین مناسبترین کاربرد یک اندیکاتور و یا ترکیب چند اندیکاتور باید مطالعات لازم با توجه به سبک و تحمل زیان معاملهگر انجام گیرد.
یکی از مزایای ارزیابی و تعیین کارایی و کیفیت قوانین معاملاتیِ یک استراتژی این است که میتوان از این استراتژی برای دادههای تاریخی نیز استفاده کرد.
هدف تعیین عملکرد احتمالی این استراتژی در گذشته است، فرآیندی که آزمون گذشته (backtesting) نامیده میشود.
البته، با این کار نمیتوان نتایج مثبت آینده را تضمین کرد اما این شیوه قطعا در تدوین یک استراتژی معاملاتی پربازده تر موثر خواهد بود.
فارغ از اینکه چه اندیکاتورهایی مورد استفاده قرار میگیرند، یک استراتژی باید روشن و معین مشخص کند که اندیکاتورها چگونه تفسیر خواهند شد و دقیقا چه اقداماتی باید انجام شوند.
اندیکاتورها ابزارهایی هستند که معاملهگران برای تدوین استراتژیهای خود به کار میگیرند؛ اندیکاتورها به تنهایی نمیتوانند سیگنالهای معاملاتی ایجاد کنند. هر گونه ابهامی در مورد نحوه عملکرد اندیکاتورها و استراتژیها میتواند منجر به ایجاد مشکل شود.
انتخاب اندیکاتورها جهت تدوین یک استراتژی
نوع اندیکاتوری که یک معاملهگر برای ایجاد یک استراتژی استفاده میکند بستگی به نوع استراتژیای دارد که او قصد دارد به کار گیرد.
این مسئله مرتبط با سبک معاملات و تحمل زیان معامله گر است.
معاملهگری که به دنبال یک معامله طولانی مدت با سودهای کلان است ممکن است استراتژی دنبال کردن روندها را به کار بگیرد و از این رو از مزایای استفاده از ADX اندیکاتوری مانند یک میانگین متحرک در جهت دنبال کردن روندها استفاده کند.
از طرف دیگر، معاملهگری که تصمیم به انجام معاملات کوتاه مدت با سود مکرر اما اندک گرفته احتمالا مشتاق به استفاده از یک استراتژی مبتنی بر نوسانات قیمت باشد. انواع مختلف اندیکاتور ها میتوانند در جهت تائید نتایج به کار گرفته شوند.
سخن آخر
اندیکاتورها به تنهایی نباید به ابزاری برای گرفتن تصمیمات معاملاتی تبدیل شوند.
بلکه هر معاملهگر باید از اندیکاتورها برای دریافت سیگنال معاملاتی و تدوین استراتژیهای معاملاتی استفاده کرده و روش دقیق خود را تعیین کند.
قطعا میتوان بدون در نظر گرفتن استراتژیها نیز از اندیکاتورها استفاده کرد؛ با این حال، استراتژیهای معاملاتی معمولا حداقل شامل یک نوع اندیکاتور میشوند.
تعیین مجموعهای دقیق از قوانین، در قالب یک استراتژی، به معاملهگر اجازه میدهد تا آن قوانین را با اتفاقات گذشته بازار نیز آزمایش کند تا مشخص شود که یک استراتژی خاص تا چه حد قابل اتکاست.
این کار همچنین به معامله گر کمک میکند تا آینده به کارگیری این قوانین و اینکه یک استراتژی احتمالا چه عملکردی در آینده خواهد داشت را پیشبینی کند. این مسئله برای معاملهگران تکنیکال بسیار حیاتی است زیرا به آنها در ارزیابی مستمر عملکرد استراتژی و همچنین تعیین زمان بستن یک موقعیت (اگر اصلا باید بسته شود) کمک میکند.
معاملهگران اغلب در مورد فوت کوزهگری صحبت میکنند – یک راز که آنها را به سمت کسب سود فوری سوق میدهد.
اما واقعیت اینجاست که شوربختانه چنین استراتژی کاملی که موفقیت را برای تمام سرمایهگذاران تضمین کند وجود ندارد.
هر معاملهگر سبک، اخلاق، تحمل زیان و شخصیتی منحصربه فرد دارد. از این رو، هر معامله گر باید خود انواع ابزارهای موجود برای تحلیل تکنیکال را فرا بگیرد و در مورد نحوه عملکرد آنها تحقیق کند تا بتواند استراتژی معاملاتی ویژهای بر اساس نیازهای شخصی خود و با تکیه بر نتایج این تجزیه و تحلیلها تدوین کند.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال در ایران را دارید؟ در این سایت میتوانید با اطمینان و با چند کلیک خرید کنید:
چگونه بورس اوراق بهادار را تجزیه و تحلیل کنیم؟ (تحلیل تکنیکال)
در ادامه ی مقاله با تحلیل تکنیکال بورس اوراق بهادار در بازار بورس با شما هستیم. همینطور ابزار مورد نیاز تحلیلگران تکنیکال بازار بورس را با هم بررسی می کنیم.
تجزیه و تحلیل تکنیکال
قیمت ها در بازارها با توجه به شرایط عرضه و تقاضا در نوسان است. تحلیل تکنیکال نوعی تحلیل است که در آن پیش بینی های آینده نگرانه بر اساس این فرض انجام می شود که حرکت های قیمتی گذشته نیز، در آینده رخ خواهد داد.
در بررسی های مزایای استفاده از ADX تجزیه و تحلیل تکنیکال؛ از نمودارهای قیمت / زمان استفاده می شود. این نمودارها نشان دهنده واکنش خریداران و فروشندگان به قیمت های مختلف در طول زمان است. هیچ اطلاعاتی در مورد آینده نمی دهد. پیش بینی آینده تنها با ابزارهای تجزیه و تحلیل تکنیکال امکان پذیر است.
نتایج، که شامل عواملی است که بر شکل گیری قیمت در بازارها تأثیر می گذارد، با کمک روش های آماری به صورت نمودار به سرمایه گذاران ارائه می شود.
تحلیلگران فنی و تکنیکال؛ با استفاده از :
نظریه های مبتنی بر تشکیلات قیمت/ عرضه/تقاضای گذشته و
تکرارهای آینده در شرایط مشابه، پیش بینی هایی در مورد قیمت های آینده، عرضه می کنند.
در حالی که می توان با استفاده از ابزارهای تحلیل بنیادی پیش بینی های بازار میان مدت و بلند مدت را انجام داد. اما بدون در نظر گرفتن روانشناسی بازار در کوتاه مدت و میان مدت نمی توان از قبل خرید و فروش داده مزایای استفاده از ADX را در نظر گرفت. در تجزیه و تحلیل تکنیکال، سعی می شود با در نظر گرفتن تجزیه و تحلیل اساسی و داده های ساختاری، نتایج کارآمد بدست آید.
هنگام ارزیابی یک اوراق بهادار با توجه به تجزیه و تحلیل تکنیکال، بررسی داده های اقتصادی ضروری نیست. حوزه تحلیلگر فنی مستقیماً به:
قیمت اوراق بهادار
حرکات مقدار معامله
مربوط می شود. به تعبیر بیشتر، تحلیلگران تکنیکال، نگران عملکرد سهام این شرکت در بازار سهام هستند. نه کاری که شرکت ها انجام می دهند. تمرکز تحلیلگر تکنیکال و فنی بر عرضه و تقاضا است.
پرکاربردترین ابزار تجزیه و تحلیل گرافیک است. با کمک بسیاری از روش های تحلیلی و ریاضیاتی که در نمودارها ارائه شده است، تحلیلگران فنی و تکنیکال پیش بینی هایی در مورد روند سهام یا قیمت های بازار و جهت روند بازار بورس در آینده، ارائه می دهند.
ابزار تجزیه و تحلیل تکنیکال
تجزیه و تحلیل فنی یا تکنیکال، که به منظور تخمین ارزش آینده اوراق در بورس اوراق بهادار انجام می شود، با ابزارهای مختلف انجام می شود. در اینجا ابزارهای مورد استفاده در تجزیه و تحلیل فنی را بررسی می کنیم..
مفهوم حمایت و مقاومت
نقطه پشتیبانی سطحی است که در آن قیمت ها در حال سقوط هستند. جایی که سقوط متوقف می شود و روند صعودی با تقاضای ورودی آغاز می شود. از طرف دیگر، نقطه مقاومت به سطحی اطلاق می شود که در آن عرضه ای که مانع صعود می شود اتفاق می افتد و در حالی که قیمت ها در حال افزایش هستند، افزایش متوقف می شود.
حجم معاملات نیز در نقاط پشتیبانی و مقاومت زیاد است. حمایت ها و مقاومت ها روند صعودی را در بازارهای نوظهور دنبال می کنند. شکستن نقاط پشتیبانی یا مقاومت نقش آن نقاط را تغییر می دهد.
خطوط ترند همچنین به عنوان پشتیبانی یا مقاومت عمل می کنند. شکستن نقاط به دو عامل بستگی دارد. اولین عامل: حجم مزایای استفاده از ADX معامله است. دوم، بازه زمانی است که در این سطح قیمت معامله می شود.
قیمت ها در بازار مطابق با یک روند حرکت می کنند. عرضه و تقاضا عواملی هستند که جهت این روند را تعیین می کنند. طبیعتاً جهت این روند به سمت بالا، پایین یا افقی خواهد بود. در نتیجه این وضعیت، روند صعودی بازار (روند گاو نر)، نزولی (روند خرس) و بازار افقی (روند ماهی) ظهور خواهد کرد.
روندها از نظر مدت زمان؛
روند اصلی (روند طولانی مدت) اگر ۱ سال یا بیشتر طول بکشد
روند میان مدت برای ۱ – ۳ ماه
اگر کوتاه تر از ۱ ماه باشد، به عنوان روند کوتاه مدت به سه تقسیم می شود.
روش های تجزیه و تحلیل تکنیکال
این نوع تحلیل که با روش های مختلف انجام می شود، تخمین قیمت اوراق در بازار سهام را آسان می کند. روشهای تجزیه و تحلیل فنی را می توان به شرح زیر ذکر کرد.
تشکیلات قیمت
الگوهای تغییر روند
الگوهای تداوم
میانگین متحرک
پاکت / نوار
گروههای بولینگر
شاخص های قیمت
MACD (میانگین همگرایی / واگرایی متحرک)
حرکت
نوسان ساز تصادفی
شاخص مقاومت نسبی (RSI)
حرکت جهت دار (ADX)
امواج الیوت
اعداد فیبوناچی
گرافیک ترکیبی
شاخص MACD
باندهای بولینگر
میانگین متحرک
شکل گیری مثلث و فیبوناچی
به عنوان متداول ترین روش های تجزیه و تحلیل تکنیکال برجسته و شناخته شده هستند.
مزایای تحلیل اوراق در بورس اوراق بهادار چیست؟
هنگام معامله سهام در بورس اوراق بهادار، مهمترین ابزاری است که سرنوشت معاملات شما را تعیین می کند. عملکرد گذشته و اخیر شرکتهای معامله شده در بورس اوراق بهادار است. که باید مورد توجه قرار گرفته و هرگونه تحلیل بنیادی یا فنی مناسب باید در مورد شرکت مورد نظر صورت گیرد.
تجزیه و تحلیل هایی که مزایای زیادی برای سرمایه گذار دارد، سیگنال هایی را درباره پتانسیل درآمد اوراق در بورس اوراق بهادار ارائه می دهد. سهام که یکی از ابزارهای برگزیده در بورس اوراق بهادار است، حداقل به اندازه سایر ابزارهای سرمایه گذاری به تجزیه و تحلیل نیاز دارد.
سرمایه گذاری در شرکت
اگر در اوراق بهادار سهام شرکت سرمایه گذاری کرده باشید، می دانید که ممکن است هر از چندگاهی افزایش یا کاهش داشته باشد. در اینجا، به اندازه صحیح حدس خود در مورد موضوع، درآمد کسب می کنید.
با تجزیه و تحلیل درست بازار، سرمایه گذاران می توانند به روش عملی تر در سهام سرمایه گذاری کنند. به هر حال، شما به همان اندازه موفق هستید که می توانید بدون در نظر گرفتن اینکه چه ابزاری برای سرمایه گذاری دارید، به طور دقیق پیش بینی کنید که این نوع روند قیمت در آینده ادامه خواهد داشت یا نه.
پیش بینی آینده، که اساسی ترین شرط کسب درآمد در بازارهای مالی است، با تجزیه و تحلیل امکان پذیر است. در این مرحله، ابزارهای مورد استفاده سرمایه گذاران به ما امکان می دهد تا اثرات هر رویداد یا داده اقتصادی منتشر شده بر سهام را بررسی کنیم.مزایای استفاده از ADX
اگرچه تجزیه و تحلیل بنیادی و تجزیه و تحلیل تکنیکال اساساً زمینه های مختلف را بررسی می کند، هر دو برای دستیابی به یک نتیجه کار می کنند. فقط روشی که آنها استفاده می کنند متفاوت است. گاهی ادعا می شود که این دو تکنیک رقبای یکدیگر هستند و گاهی مکمل یکدیگرند.
گرچه تصور می شود فردی که به تازگی با بورس آشنا شده است، در استفاده از تجزیه و تحلیل کاملا موفق نخواهد بود. اما در واقع روش های ساده ای هستند. به عنوان مثال:
تجزیه و تحلیل تکنیکال به توانایی تفکر تحلیلی شخص مربوط می شود.
تحلیل بنیادی در مورد پیش بینی جهت بازار است.
تحلیل اوراق معامله شده در بورس اوراق بهادار شاخص مهمی برای بازده احتمالی است. این تضمین می کند که سرمایه گذاری های سالم تری انجام می شود تا از خطرات بازار جلوگیری شود.
سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار
قبل از سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار، موسساتی که اوراق به آنها تعلق دارد باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. مثلا؛ اگر قرار است در سهامی سرمایه گذاری شود، ابتدا باید شرکتی که سهام به آن تعلق دارد بررسی شود.
این هدف مشترک همه است که از طریق سرمایه گذاری در اوراق بهادار که در بورس سهام ارزش کسب می کنند، سود کسب کنند. موسساتی که اوراق به آنها تعلق دارند باید در تاریخ بعدی ارزش خود را افزایش دهند تا سهام نیز ارزش گذاری شود.
سرمایه گذارانی که در سهام سرمایه گذاری می کنند باید شناخت خوبی از شرکت داشته باشند. باید در مورد شرکت و بخشی که شرکت به آن تعلق دارد تحقیق کرد و نمودار فعالیت شرکت مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین، می توان ایده ای در مورد سرمایه گذاری در آن سهم داشت.
اگر این شرکت از گذشته تا به امروز تحولات مثبتی داشته باشد، می توان در اوراق آن شرکت سرمایه گذاری کرد. علاوه بر این، علاقه به سهام و شرکت اطلاعاتی را در مورد سرمایه گذاری یا عدم ارائه فراهم می کند.
تحلیل بنیادی، نوعی تحلیل مورد استفاده در بازارهای مالی؛ در حالی که بیشتر مبتنی بر پیگیری بازار، بخش و شرکت است. تجزیه و تحلیل فنی، تحلیلی است که شامل داده های ریاضی بیشتری است. هر دو روش مورد استفاده در تحلیل اوراق بهادار در بازار بورس هستند. هر سرمایه گذاری بسته به علاقه و توانایی خود می تواند از دو نوع تحلیل استفاده کند.
اندیکاتور پارابولیک سار (Parabolic SAR) و نقاط ورود و خروج معامله
پارابولیک SAR، یک اندیکاتور است که توسط جی ولز وایلدر(J. Welles Wilder) جهت تعیین مسیر قیمت یک دارایی ایجاد شده است. هدف اندیکاتور، شناسایی بازگشت های بالقوه در حرکت قیمت یک دارایی است. همچنین از پارابولیک SAR در تعیین نقاط ورود و خروج معامله، استفاده می شود.
بطور کلی، این اندیکاتور در بازارهای دارای روند، خوب عمل می کند. وایلدر به معامله گران پیشنهاد می کند که ابتدا روند بازار را از طریق پارابولیک SAR شناسایی کرده و سپس قدرت روند را با استفاده از دیگر اندیکاتورها اندازه گیری کنند.
زمانیکه اندیکاتور پارابولیک SAR را بر روی نمودار اعمال می کنیم بصورت نقاط متناوبی بر روی نمودار ظاهر می گردد. اگر این نقاط در زیر قیمتهای جاری باشند مسیر بازار، صعودی و اگر در بالای قیمتهای جاری باشند مسیر بازار، نزولی مزایای استفاده از ADX تفسیر می شود.
پارابولیک SAR چگونه عمل می کند؟
اندیکاتور پارابولیک SRA، قیمت و زمان را با هم ترکیب می کند تا سیگنال های خرید و فروش بالقوه را به معامله گر ارائه دهد. پارابولیک SAR به عنوان یک ابزار موثر جهت تعیین محل حد زیان در معاملات شناخته می شود.
نمودار زیرمربوط به قرارداد فیوچرز اونس طلا می باشد که سیگنال های خرید و فروش صادر شده با اندیکاتور پارابولیک SAR را بخوبی نشان می دهد.
سیگنال خرید پارابولیک SAR
زمانیکه قیمت بالاتر از پارابولیک SAR بسته شد یک معامله گر می تواند وارد موقعیت خرید شود. وقتی جایگاه پارابولیک SAR از بالای قیمت یا کندل به زیر کندل، تغییر می کند معامله گر می تواند موقعیت های فروش خود را ببندد و با توجه به تغییر روند، وارد موقعیت خرید شود.
سیگنال فروش پارابولیک SAR
یک سیگنال فروش، زمانی صادر می شود که قیمت یا کندل در زیر پارابولیک SAR بسته شود. در این زمان، جایگاه اندیکاتور از پایین قیمت به بالای قیمت تغییر می کند. در این حالت، معامله گر می تواند موقعیت های باز خرید را بسته و وارد موقعیت فروش شود.
تعیین حد زیان با اندیکاتور پارابولیک SAR
یک معامله گر می تواند جهت محافظت از سودهای کسب شده یا حداقل کردن زیان معامله از اندیکاتور پارابولیک SAR استفاده کند. نمودار زیر، محل قرار گرفتن حد زیان با استفاده از اندیکاتور پارابولیک SAR را نشان می دهد.
این اندیکاتور به دلایل زیر می تواند برای معامله گر مفید باشد.
1-عمل کردن به عنوان تریل استاپ (حد زیان دنباله رو). یک معامله گر می تواند به جای قرار دادن حد زیان ثابت در موقعیت های معاملاتی خرید و فروش، از اندیکاتور پارابولیک SAR به عنوان راهنما استفاده کند. بدین ترتیب همانند نمودار بالا، جایگاه حد زیان در موقعیت های خرید به تدریج بالا می رود و در موقعیت های فروش به تدریج پایین می آید. بنابراین، معامله گر نسبت به از دست ندادن سودهای کسب شده، اطمینان حاصل می گردد.
2- عمل کردن به عنوان حد زیان زمانی. یک تریدر با انتظارات و پیش بینی بخصوصی وارد یک معامله می شود. اگر حرکت مورد انتظار معامله گر، هیچگاه رخ ندهد و دلیلی که تریدر، معامله را شروع کرده است دیگر وجود نداشته باشد، تریدر از معامله خود خارج خواهد شد. به همین ترتیب، اندیکاتور پارابولیک SAR، فاکتور زمان را در محاسبات خود گنجانده است تا اطمینان یابد که یک معامله سهام، قرارداد آتی یا جفت ارز به نفع معامله گر عمل می کند. بنابراین، اگر معامله در جهت مورد نظر حرکت نکند، این اندیکاتور، پیشنهاد خروج از معامله را می دهد.
اندیکاتورهای مکمل پارابولیک SAR
وایلدر توصیه می کند که جهت تایید قدرت روند فعلی از اندیکاتورهای دیگری مانند اندیکاتور ADX استفاده شود. سایر ابزارهای مکمل که می توان با پارابولیک SAR مورد استفاده قرار داد شامل الگوهای کندل استیک و اندیکاتور میانگین متحرک می باشد.
برای مثال، زمانیکه نمودار، پایین تر از میانگین متحرک بلندمدت قرار دارد می توان به سیگنال های فروش که توسط پارابولیک SAR صادر می شود توجه کرد. همچنین اگر قیمت بالاتر از خط میانگین باشد بر روی سیگنال های خرید پارابولیک SAR تمرکز کنید.
مزایا و معایب اندیکاتور پارابولیک SAR
مزیت استفاده از پارابولیک SAR، شناسایی روند قیمت است. این اندیکاتور در بازارهای جهت دار و قوی، نتایج خوبی را ارائه می دهد. همچنین در زمانیکه حرکتی در جهت خلاف روند مشاهده شود و احتمال بازگشت قیمت وجود داشته باشد سینگال خروج توسط اندیکاتور صادر می شود.
اما در زمان هایی که قیمت در یک محدوده، شروع به نوسان می کند پارابولیک SAR نیز سیگنال های اشتباه صادر می کند. بنابراین، با توجه به عدم وجود یک روند مشخص، اندیکاتور در بالا و پایین قیمت ظاهر می شود و این موجب صدور سیگنال های اشتباه می گردد. اگر معامله گر در بازار بدون روند، فقط با استفاده از پارابولیک SAR معامله کند دچار زیان خواهد شد.
برای اینکه معامله گر به دام این شرایط نیفتد بایستی صرفا در جهت روند غالب بازار معامله کرده و از معامله در شرایط عدم وجود رونداجتناب کند. همچنین استفاده از دیگر اندیکاتورها به همراه اندیکاتور پارابولیک SAR می تواند از بروز چنین زیانهایی جلوگیری کند.
اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!
برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید
امتیاز 3.9 / 5. تعداد آرا 11
شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!
خط بازار سرمایه (CML) و فرمول محاسبه آن
خودپرداز بیت کوین (Bitcoin ATM) و خودپرداز ارز دیجیتال چیست؟
ساسان پرهون
کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار
دیدگاه شما