شکست قیمت چیست؟


شکست بازار چیست؟

شکست بازار یک اصطلاح اقتصادی است و نشان‌دهنده موقعیت و شرایطی در بازار است که کمیت محصول مورد تقاضای مصرف‌کنندگان با مقدار تأمین‌شده از طرف تأمین‌کنندگان برابری ندارد.

به گزارش خبرنگار گروه اقتصاد ، شکست بازار یک اصطلاح اقتصادی است و نشان‌دهنده موقعیت و شرایطی در بازار است که کمیت محصول مورد تقاضای مصرف‌کنندگان با مقدار تأمین‌شده از طرف تأمین‌کنندگان برابری ندارد. درواقع عرضه و تقاضا در تعادل نیست. این اتفاق نتیجه مستقیم کمبود برخی عوامل اقتصادی ایده ال است که از تعادل جلوگیری می‌کند.

شکست بازار یک مفهوم در تشریح نظریهٔ اقتصادی است زمانیکه تخصیص کالاها و خدمات توسط یک بازار آزاد کارآمدنیست، یعنی پیامد قابل تصور دیگری وجود دارد جاییکه سهم یک بازار ممکن است بهتر شود بدون بدتر کردن دیگری.

شکست‌های بازار اغلب با اطلاعات نامتقارن، بازارهای غیر رقابتی، مسائل کارگزار-کارفرما، اثرات برونی یا کالاهای عمومی همگام شده است.

وجود شکست بازار اغلب بعنوان یک تصدیق برای مداخلهٔ دولت در یک بازار خاص استفاده می‌شود. اقتصاددانان مخصوصاً اقتصاد خرددانان اغلب نگران اثرات شکست بازار و راه‌های ممکن برای تصحیح هستند.

چنین تجزیه و تحلیل‌هایی نقش مهمی در بسیاری از تصمیمات و مطالعات سیاست عمومی بازی می‌کنند، هر چند برخی از مداخلات سیاسی دولت مانند مالیات، یارانه‌ها، چتربازی‌ها، کنترل‌های دستمزد و قیمت و مقررات در برگیرندهٔ کوشش‌هایی برای شکست کامل بازار است هم چنین ممکن است به تخصیص ناکارامد منابع منتهی شود.

بنا بر این گاهی اوقات یک انتخاب بین پیامدهای ناتمام وجود دارد، به عبارت دیگر پیامدهای بازاری ناقص با مداخلهٔ دولت یا بدون مداخلهٔ دولت.

دلیل شکستن شیشه گاز صفحه ای

دلیل شکستن شیشه گاز

چرا شیشه گاز صفحه ای دچار شکستگی میشود؟ در این بخش میخواهیم دلایل شکستن شیشه گازها صفحه ای را برای شما به اشتراک بگذاریم تا شاید نگرانی شما از بابت شکستن شیشه گاز کاهش پیدا کنه. با یک داستان این نوشته رو شروع مینماییم. خانواده ای با صدای مهیب شکستن شیشه گاز به سرعت به سمت آشپزخانه میروند و متوجه پودر شدن شیشه اجاق گاز میشوند. این در حالی اتفاق می افتد که حتی اجاق گاز آنها روشن نبوده. در زمان خرید فروشنده به انها اعلام میدارد که شیشه این گاز 10 سال دوام میاورد. سپس صاحب خانه در همان روز با فروشنده اجاق گاز تماس گرفت و ترتیب بررسی لوازم خانگی را داد. ولی تولید کننده نقص محصول را رد کرده و به او گفتند که صفحه شیشه به دلیل مشکلات استفاده و نگهداری از آن شکسته است. پس دلیل شکست شیشه گاز چیست؟ سازنده پس از بررسی مشعل زنگ زده را دلیل این حادثه اعلام میدارد. وی گفت: “به احتمال زیاد خانواده پس از ریختن مواد غذایی بر روی مشعل ، كه به مرور زمان منجر به خوردگی شده بود ، از پاك كردن مشعل كاملاً غفلت كرده اند.” که خوردگی سرشعله در زمان انبساط و انقباض با هر بار استفاده از دستگاه و یا حتی در زمان خاموش بودن میتواند در نهایت شیشه را خرد نماید. البته دلایل دیگری هم میتوان نام برد که در زیر به آن اشاره خواهیم نمود.

دلیل شکست شیشه گاز صفحه ای

قبل از ذکر دلایل دیگر این اتفاق باید خدمت شما عرض کنم شیشه گاز به ندرت میشکنه اگر در زمان خریدن گاز از گازهایی که برند شناخته شده تری دارن خرید کنید این اتفاق بسیار کمتر هم خواهد شد .. همانطور که در بالا اشاره کردین شکستن شیشه گاز میتواند حتی در زمانهایی اتفاق بیافتد که گاز خاموش بوده و حتی از آن استفاده نمیکردید. علاوه بر دلیل بالا میتوان اشاره نمود که گاز در زمان قبل از این اتفاق ضربه محکمی خورده و شیشه دچار ترک های بسیار ریزی شده غیر قابل دیدن که با سرد و گرم شدن هوای داخل آشپزخانه شیشه به یکدفعه پودر میشود.

1 : سر شعله هر قسمت از گاز برای سایز مخصوص خودش طراحی شده است که در صورت گذاشتن ظرف بزرگتر احتمال شکستن شیشه به دلیل برگشت حرارت به سطح شیشه بالاتر میرود.

2 : درست نبودن برش جای اجاق گاز صفحه ای توسط کابینت کار و در آوردن الگوی برش گاز خیلی بزرگتر از حد مجاز

3 : شیشه های گاز چون در کوره حرارت دیده اند به صورت فشرده و نسبت به تغییر سایز سطحی در تغییر دما حساس می باشند فلذا فشار وزن در یک قسمت از گاز و تغییردمای سریع بر اثر ریختن مایعات باعث تغییر سایز سطحی شیشه در حد کمتر از میلیمتر برای شیشه غیر قابل تحمل است و از طرف دیگر چون این شیشه ها از ترکیبات پلاستیکی برای کاهش خطر بریدگی استفاده کرده اند این ترک کوچک بلافاصله به پودر شده کل شیشه ختم می شود . البته این نکته خیلی در شکستن گاز ملاک نیست

4 : شایان ذکر است که استاندارد در نظر گرفته شده برای تحمل این اوضاع نیز تعیین کننده خواهد بود .

5 : اجاق گاز های شیشه ای موجود در بازار ایران عموما از کمترین استاندارد تا بالاترین استاندارد به وفور یافت می شود که در زمان خرید به این مسائل حتما توجه کنید و قیمت مختلف گازهای شیشه ای یکی از دلایلش کیفیت شیشه میباشد.

6 : اگر می خواهید از ظرف بزرگتر از سایز چدنی یک شعله از گاز استفاده کنید و شیشه شما نشکند توصیه می شود از چدنی کمکی استفاده کنید تا فاصله ظرف از شیشه بیشتر شود و حرارت به صورت یکنواخت زیر ظرف پخش شود .

در ضمن این نوع شیشه بر اثر ضربه های معمولی از بالا نمی شکند

شکستن شیشه گاز رومیزی

مهمترین نکته ای که باعث شکستن شیشه گاز شما میشود کیفیت خود شیشه گاز هست که اگر هنگام خرید گازهای با کیفیت خرید کنید احتمال شکستن گاز شما 1 در 1000 تا میباشد پس اگر گاز با کیفیتی خرید کردین نگران شکستن شیشه آن نباشد

مدیریت هزینه در پروژه به چه معناست و چگونه انجام می‌شود؟

مدیریت هزینه (Cost Management) فرآیندی است که طی آن فرد بودجه یک کسب و کار یا پروژه را برنامه‌ریزی و مدیریت می‌کند. این مسئله در مدیریت یک پروژه، به مدیر و رهبر کمک می‌کند تا هزینه پروژه را تخمین بزنند و کنترل‌هایی را تنظیم نمایند که با استفاده از آنها می‌توان استفاده بیش از حد بودجه را کاهش داد.

مروری بر اصول مدیریت هزینه

روند مدیریت هزینه در مرحله برنامه‌ریزی پروژه انجام می‌شود. جایی که هزینه‌ها قبل از اجرا، توسط مدیران تأیید می‌شوند. سپس، هنگام اجرای پروژه، هزینه‌ها با دقت کنترل و ضبط شده تا از همخوانی آنها با برنامه مدیریت هزینه، اطمینان حاصل شود.

محدودیت سه گانه در مدیریت پروژه، به سه معیار اشاره دارد که یک پروژه را تعریف می‌کنند:

گرایش بیش از حد به یکی از این سه معیار، به معنای آسیب دیدن دو جنبه دیگر است. بنابراین، در مدیریت هزینه، محدودیت سه گانه نقش اصلی در کار ما را بازی می‌کنند.

ملاحظات اصلی برای مدیریت هزینه

در یک برنامه مدیریت هزینه، باید متغیرهایی که بر بودجه پروژه تأثیر می‌گذارند، اعم از مواد یا افراد، در نظر گرفته شوند. همچنین هزینه‌های ثابت مانند هزینه اقتصادی در تیم‌ها وجود دارد. همه اینها باید محاسبه شوند تا بدانید تعهد مالی شما به پروژه چقدر خواهد بود.

آخرین اما مهم‌ترین مسئله نیز ذینفعان پروژه هستند. آنها علاقه‌مند به پایین نگه داشتن هزینه‌ها خواهند بود. افزایش هزینه مشکلی است که بسیاری از پروژه‌ها تجربه می‌کنند، اما در شکست قیمت چیست؟ عین حال، مسئله‌ای لاینحل نیست. هنگام تدوین برنامه مدیریت هزینه، افراد ذینفع را در ذهن داشته باشید. آنها باید در جریان تمام کار باشند و گزارش‌های مربوط به پروژه را در زمان مناسب، دریافت کنند.

روند مدیریت هزینه‌های پروژه چگونه است؟

اشاره کردیم که مدیریت هزینه راهی برای صرفه‌جوئی مالی در پروژه است که شامل برآورد هزینه‌های پروژه خواهد بود. بنابراین، اولین کاری که می‌خواهید انجام دهید، برآورد کردن تمام هزینه‌های خود در سطح کلی کار است. هنگامی که این ارقام را در دست داشتید، می‌توانید به مرحله بعدی بروید که تهیه بودجه پروژه معنا شده است.

نحوه پیگیری هزینه‌ها

تمام این مراحل اولیه برای کنترل هزینه‌های پروژه برداشته شده است. برای پیگیری هزینه‌های پروژه در طول فعالیت، ساخت الگویی مناسب را در نظر بگیرید. برای داشتن الگوی مشخص، با جمع آوری نیروی کار لازم، مدت زمان انجام هر کار، نرخ ساعتی که هر یک از اعضای تیم برای اتمام کار لازم دارد، مواد و منابع، اندازه‌گیری هزینه‌ها را شروع کنید.

سایر هزینه‌های اندازه‌گیری شامل هزینه‌های سفر کاری افراد، تجهیزات و مکان است. البته هزینه‌های ثابت و متفرقه دیگری نیز وجود دارد که لازم است آنها را دوباره در سطح کار یادداشت کنید. هنگامی که مبلغ بودجه خود را بدست آوردید، می‌توانید با پیشرفت پروژه آن را پیگیری کنید.

هزینه‌های مهم برای پیگیری

جمع‌آوری برخی هزینه‌های پروژه نسبت به بقیه آسان‌تر است. نمودارهای قابل ترسیم، شروع کار، هزینه مشاوره، مواد اولیه، نرم‌افزار و سفرهای کاری، به طور قابل توجهی ساده‌تر از هزینه‌های دیگر است که ممکن است تغییر کنند. هزینه‎‌های دشوارتر شامل مواردی مانند هزینه‌های تلفن، فضای اداری، تجهیزات اداری، هزینه‌های عمومی و بیمه شرکت است.

طرح کلی برنامه مدیریت هزینه

یک طرح مدیریت هزینه ساده به نظر می‌رسد. در بهترین حالت ما گمان می‌کنیم که این مسئله یک طرح کلی از برآورد هزینه برای پروژه است. اما این مهم شامل تمام تخصیص‌ها و نحوه کنترل مدیر پروژه برای انجام آن به عنوان بودجه، برای کنترل این هزینه‌ها است.

موارد زیادی وجود دارد که باید در برنامه مدیریت هزینه گنجانده شود:

  • دقت و صحت مهم است. خصوصا اگر در حال گرد کردن اعداد باشید، که ممکن است ناچیز به نظر برسد، اما منجر به انحراف برآورد هزینه در پروژه‌های بزرگ و کوچک شود. بسیار مهم است که ارقام شما تا حد ممکن دقیق باشند.
  • واحدهای اندازه‌گیری را تعریف کنید. زیرا اندازه مهم است و می‌تواند تفاوت زیادی در برآورد هزینه شما ایجاد کند.
  • از تمامی تغییرات مطلع شوید. به این مهم به این آستانه‌های کنترل یا control thresholds می‌گویند.
  • نحوه سنجش عملکرد پروژه را تعیین کنید تا ببینید آیا اهداف و انتظارات پروژه را برآورده می‌کنید.
  • هنگام نظارت بر پیشرفت پروژه و ارائه این داده‌ها به ذینفعان، باید گزارشی از یافته‌های خود داشته باشید.

چرا مدیریت هزینه پروژه مهم است؟

هنگامی که شما از مدیریت هزینه پروژه استفاده می‌کنید، این مسئله یک پایه برای هزینه‌های پروژه تعیین می‌کند. این بدان معناست که بر تصمیمات و دستورالعمل‌هایی که هنگام مدیریت هزینه‌‌ای پروژه خود اتخاذ می‌کنید، نظارت کافی خواهید داشت. در اصل به شما کمک می‌کند تا پروژه را بدون هزینه بیش از حد، در مسیر خود نگه دارید.

بدون مدیریت هزینه پروژه، سازمان می‌تواند ضرر کند. زیرا هزینه‌ها بیش از سود خواهند بود. مسئله دیگر این است که شما ممکن است به اشتباه مشتریان شکست قیمت چیست؟ خود را فاکتور کنید. همه اینها منجر به بودجه‌ای ناچیز و ناتوانی خطرناکی در یادداشت‌برداری می‌شود که در هنگام خرج کردن هزینه با آن رو به رو خواهید شد.

برخی آمارها

اشاره کردیم که مدیریت هزینه با در نظر گرفتن هر سه پارامتر موجود در محدودیت سه گانه، اعمال می‌شود. داده‌های آماری نشان می‌دهد که “هزینه” مهمترین عامل در تعیین شکست‌ها و موفقیت پروژه است.

طبق مطالعه مک کینزی-آکسفورد در مورد عملکرد بخش IT، هزینه‌های زیاد در پروژه‌های نرم‌افزاری به طور متوسط ​​می‌تواند به ۶۶٪ و در پروژه‌هایی که به نرم‌افزار مربوط نیستند ۴۳٪ بیشتر باشند. با این حال، شرکت‌های فناوری اطلاعات تنها کسانی نیستند که پس از صرف بودجه در پروژه‌های خود، ریسک مالی را متحمل می‌شوند.

بررسی اخیر شواهد مربوط به صنایع بین‌المللی ساختمانی نشان داد که متوسط ​​هزینه بیش از حد در پروژه‌های متوسط ​​به ۳۲٫۵٪ می‌رسد، در حالی که در پروژه‌های بزرگ، این تعداد ممکن است به ۸۸٪ برسد. این آمار نشان می‌دهد که صرف نظر از تمام پیشرفت‌های انجام شده در تئوری و مدیریت هزینه پروژه در طول دهه‌های گذشته، بسیاری از پروژه‌ها هنوز از عواقب پیش‌بینی و کنترل ناکافی هزینه‌ها رنج می‌برند.

تا حدی، افزایش بیش از حد هزینه‌های پروژه را می‌توان در عدم وجود یک برنامه استراتژیک مشخص و عدم توانایی مدیران برای در نظر گرفتن خطرات احتمالی و تغییرات محیطی دانست. با این حال، کم ارزش بودن هزینه‌های پروژه را باید به عنوان دلیل معتبر و اصلی پیشروی بیش از حد انتظارات بودجه خود معنا کنیم.

نکاتی برای مدیریت هزینه پروژه

موارد زیر چند نکته است که باید در هنگام مدیریت هزینه‌های پروژه خود به خاطر بسپارید.

برنامه تورم:

هر بودجه‌بندی خوبی با در نظر گرفتن طیف وسیعی از هزینه‌ها، این مهم را در کنار قیمت‌گذاری، در نظر خواهد گرفت.

حساب برای بلایای طبیعی یا رویدادهای احتمالی:

انتظار داشته باشید که اتفاق غیرمنتظره کار را متوقف کند. شما باید در بودجه خود جایی برای یک رویداد با منبعی نامشخص، مسئله شخصی یا ناشناخته دیگری، برنامه‌ریزی کرده باشید.

سایر هزینه‌های غیر منتظره:

همه هزینه‌های غیرمنتظره تصادفی نیستند. این مهم می‌تواند شامل مواردی باشد که شما فراموش کرده‌اید. مانند مسائل حقوقی، مجازات‌های مرتبط با پروژه که باید بخشی از بودجه خود را برای آنها آماده کنید.

ردیابی در زمان واقعی:

داشتن نرم‌افزاری برای نظارت بر بودجه هنگام اجرای پروژه برای مدیریت هزینه‌ها، امری کلیدی است. با این حال، اگر به داده‌های فعلی نگاه نکنید، نمی‌توانید برای حل مشکلات به اندازه کافی سریع عمل کنید. بنابراین، شما می‌خواهید نرم‌افزاری با ردیابی داده در زمان واقعی داشته باشید، پس باید داده‌های واقعی را نیز در دسترس قرار دهید.

نتیجه سخن

اگرچه کنترل هزینه هرگز بدون درد نیست، اما با نزدیک شدن به آن به طور سیستماتیک و با دقت، موفقیت پروژه را تا حد قابل توجهی افزایش می‌دهید. هنگام تهیه برنامه پروژه، محدودیت سه گانه را به یاد داشته باشید و روند مدیریت هزینه ۴ مرحله‌ای توضیح داده شده در این مقاله را دنبال کنید. آن را متناسب با نیازهای کسب و کار و ایده‌های پروژه خود تنظیم کنید تا حتی نتایج بهتری کسب کنید. هرچه در این زمینه تجربه و تخصص بیشتری داشته باشید، انجام هر پروژه در بودجه مناسب و به موقع برای شما آسان‌تر خواهد بود.

کاروکسب دوره‌های آموزشی متنوعی را در حوزه‌های تحلیل کسب‌وکار، هوش تجاری، مدیریت فرایند، مدیریت پروژه، مدیریت چابک و . برگزار می‌کند. جهت آشنایی با دوره‌های آموزشی کاروکسب از تقویم دوره‌های آموزشی بازدید نمایید.

پولبک چیست (pullback)؟ پیش بینی قیمت سهام به کمک پولبک

دو نوع پول بک که هر معامله‌گر باید آن ها را بشناسد و چهار مرحله برای تائید آن جهت ورود به معامله در آن ها

تمام هدف هر معامله‌گری در هر نوع بازار سرمایه‌ای یک چیز بیشتر نیست. این که او می‌خواهد از معامله خود سودآوری داشته باشد. در بازارهای مختلف دو روش کلی برای سودآوری وجود دارد. اول این که از طریق افزایش / قیمت دست به خرید و فروش بزنیم و این‌گونه سودآوری خود را تضمین کنیم. روش دوم که بسیار مهم‌تر است ولی کمتر معامله‌گری به آن توجه می‌کند، مسئله شکست قیمت چیست؟ کاهش ریسک است. پولبک یک ابزار اساسی برای کاهش ریسک معاملات محسوب می شود.

همان‌طور که گفتیم بسیاری از معامله گران هنگام معامله خود تنها به روند مثبت سهم فکر می‌کنند و هیچ درصد ریسکی را برای آن در نظر نمی‌گیرند. معمولاً این افراد بسیار هیجانی عمل می‌کنند و فکر می‌کنند که اگر الان سهم را نخرند دیگر هیچ‌وقت سودآوری نخواهند داشت و تمام فرصت‌های بازار تمام‌شده است؛ اما این تفکر یک نوع فریب بازار محسوب می شود. همین‌جا با قدرت می‌گوییم که هیچ‌گاه فرصت‌های بازار تمام نمی‌شود. پولبک یکی از نشانه‌های فرصت دوباره در بازار است.

مفهوم و فلسفه پولبک در واقع بر اساس شکست یک روند است. در ساده‌ترین انواع پولبک وقتی یک روند مقاومتی یا حمایتی با قدرت شکسته می شود بنا به دلایل مختلفی که در ادامه از آن خواهیم گفت قیمت برای آخرین بار به سطح شکسته شده باز می‌گردد و اصطلاحا “بوسه خداحافظی” رخ می‌دهد.

در این حالت می توان نسبت به ورود یا خروج سهم اقدام کرد. انواع پولبک به ما کمک می‌کند که نقطه ورود یا خروج مناسبی در سهم پیدا کنیم؛ اما یادتان باشد که پولبک به تنهایی کارایی ندارد و باید آن را در اندیکاتورها و سایر شاخص‌های تکنیکال مورد بررسی قرار دهیم. این موضوع را در ادامه مورد بررسی قرار خواهیم داد. با ما همراه باشید.

فلسفه پولبک چیست؟

فلسفه پولبک چیست؟

بیایید فارغ از هر مبحث سخت اقتصادی و از دید روانی و رفتاری به بازار پولبک را نگاه کنیم. فلسفه پولبک بسیار نزدیک به فلسفه مقاومت و حمایت دارد.
حمایت و مقاومت خط‌های فرضی هستند که بر اساس روند قبلی نمودار قیمتی سهم ایجاد می شود؛ اما فلسفه این مسئله، ریشه روانی دارد.

قیمت از نظر معامله گران حد و ضرر خاصی دارد و این نوع حد و ضرر ذهنی یک جو روانی در بازار ایجاد می‌کند به طور مثال قیمت ۳۰ هزار تومانی دلار در بازار ایران یک قیمت روانی و یک خط مقاومت روانی محسوب می‌شد. در این قیمت‌ها معامله گران از حد سود خود راضی می‌شوند و کم‌کم دست به فروش می‌زنند.(در ادامه مقاله حمایت و مقاومت در فارکس را هم بخوانید)

از طرفی دیگر خریدارها دیگر متقاعد نمی‌شوند که قیمت افزایش داشته باشد و کمتر دست به خرید می‌زنند. این گونه در یک خط مقاومت با افزایش عرضه و کاهش تقاضا و در نهایت با کاهش قیمت روبه‌رو می‌شویم. همین موضوع درباره خط حمایت و تغییر روند قیمتی شاهد هستیم؛ اما در برخی مواقع شاهدیم که جو هیجانی یا به هر علتی دیگر خط مقاومت یا خط حمایت شکسته می شود. مثلاً در همان مثال ارزی خط مقاومت ۲۵ هزار تومانی به راحتی با حجم بالا و قاطعیت شکسته شد و تبدیل به یک خط حمایتی برای قیمت ارز شد که امروز شاهد این هستیم که در این قیمت ارز رنج می‌خورد.

خط حمایت و یا مقاومت

بنابراین یک خط حمایت و یا مقاومت بر اثر تفکر ذهنی و جو روانی شکل می‌گیرد، گرچه روند گذشته سهم نیز بر این خط حمایت و مقاومت تأکید می‌کند اما عامل اصلی تعیین کننده همان تفکر و رفتار عمومی معامله گران است. همین فلسفه در پولبک نیز به وضوح قابل مشاهده است.

وقتی یک سهم خط مقاومتی خود را می‌شکند، از آنجایی که برخی سهامداران نسبت به حد سود خود راضی هستند شروع به خروج از شکست قیمت چیست؟ سهم می‌کنند. این گونه عرضه بیشتر و تقاضا کمتر می شود؛ بنابراین قیمت سیر کاهشی پیدا می‌کند؛ اما شکسته شدن خط مقاومت خریداران را دلگرم به ادامه مسیر می‌کند.

از این رو کم‌کم عرضه و تقاضا در حوالی خط مقاومت شکست شده یا همان خط حمایتی جدید متعادل می شود. سپس با افزایش تقاضا قیمت دوباره به روند صعودی خود ادامه می‌دهد. این روند برگشت به خط شکسته شده و ادامه مسیر قبلی را پولبک می‌گویند. همین مثال را می توان در سیر نزولی نیز زد.

پولبک و چند نکته بسیار مهم

پولبک و چند نکته بسیار مهم

اولین نکته مهمی که در پول بک می توان آن را مورد بررسی قرار داد این است که آیا پولبک همیشه اتفاق می‌افتد؟ پولبک یک روند یا یک اندیکاتور نیست که همیشه حضور داشته باشد. به هر حال شرایط سهم و سهامداران و بازی نهنگ ها و حقوقی‌های آن می‌تواند تأثیر مستقیم در این موضوع داشته باشد؛ بنابراین عملاً نمی‌توان انتظار داشت که پولبک در تمامی روندهای شکست صعودی یا نزولی اتفاق بیفتد.

طبق یک آمار می توان گفت که به صورت تجربی در بیش از ۵۰ درصد روندها ما شاهد پولبک هستیم؛ یعنی تقریباً می‌توانیم هنگام ورودهای خود در سهام‌های مختلف منتظر پولبک باشیم؛ اما در مورد خروج باید سایر موارد و اندیکاتورها را مورد بررسی قرار دهیم. در این صورت پولبک به تنهایی کارایی ندارد.

نکته مهم دیگر در مورد پولبک، تفاوت آن با اصلاح است. برخی پولبک را اصلاح یا استراحت سهم می‌دانند و فکر می‌کنند که یک نمودار با زدن پولبک وارد فاز اصلاحی خود شده و آن را به اتمام رسانده است؛ اما واقعیت این است که اولاً پول بک بسیار سریع‌تر از اصلاح رخ می‌دهد. معمولاً پولبک در ۳ تا ۵ روز کاری کارش را تمام می‌کند اما اصلاح از نظر زمانی و قیمتی طولانی‌تر می‌باشد. به جز این، اصلاح جز امواجی است که یک سهم ایجاد می‌کند و در موج شماری را مورد محاسبه قرار می‌گیرد در حالی که پولبک جز امواج نیست و نهایتاً بتوان از آن به عنوان ریزموج نام برد.

نکته مهم دیگر در مورد تفاوت پولبک با اصلاح سهم این است که در یک روند شکست خطوط حمایتی و یا مقاومتی، ممکن است پولبک های ناموفقی ایجاد شود، یعنی به جای این که پولبک نقش بوسه خداحافظی را داشته باشد دوباره به زیر خط مقاومتی یا روی خط حمایتی خودش برگردد.

از این رو معمولاً گفته می شود بهترین حالت و کم ریسک ترین نقطه ورود در یک سهم زمانی اتفاق می‌افتد که شما بگذارید پولبک تمام شود و حرکت جدید شروع شود. بعد از شروع حرکت جدید اقدام به ورود کنید. البته شکست قوی که یکی از نشانه‌های آن شکست با حجم بالای معامله است از نیازهای اطمینان به پولبک است.

عرضه و تقاضا چیست و چه رابطه‌ای با هم دارد؟

عرضه و تقاضا

عرضه و تقاضا شاید یکی از اساسی‌ترین مفاهیم اقتصاد و رکن مهم اقتصاد بازار محسوب می‌شود. تقاضا به مقدار محصول یا خدمتی اطلاق می‌شود که برای خریداران مطلوب باشد. مقدار تقاضا، مقداری از محصول یا خدمت است که مردم مایل به خریدن آن با قیمتی مشخص هستند؛ رابطه‌ی میان قیمت و مقدار تقاضا به رابطه‌ی تقاضا معروف است. عرضه نشان‌دهنده‌ی مقدار آورده‌ی بازار است. مقدار عرضه به مقدار محصول یا خدمتی گفته می‌شود که تولیدکننده مایل به تأمین آن با قیمت مشخص است. ارتباط میان قیمت و مقدار محصول یا خدمت عرضه‌شده به بازار را رابطه‌ی عرضه می‌گویند؛ بنابراین، قیمت بازتابی از عرضه و تقاضاست.

رابطه‌ی بین عرضه و تقاضا ریشه در نیروهای پشت پرده‌ی تخصیص منابع دارد. در تئوری‌های اقتصاد بازار، تئوری عرضه و تقاضا بر تخصیص منابع به کاراترین شکل ممکن تأکید دارد. اما چگونه؟ برای پاسخ به این سؤال نگاهی به قانون عرضه و تقاضا می‌اندازیم.

قانون تقاضا

قانون تقاضا بیان می‌کند در صورت برابر بودن سایر عوامل، هر چه قیمت یک کالا بالاتر باشد، افراد کمتری متقاضی آن کالا خواهند بود. مقداری از کالا که خریداران با قیمتی بالاتر می‌خرند کمتر است، زیرا با بالا رفتن قیمت یک کالا، هزینه‌ی فرصت خرید آن کالا نیز بالا می‌رود. در نتیجه، مردم به‌طور طبیعی از خرید محصول چشم‌پوشی می‌کنند. نمودار زیر نشان می‌دهد که شیب منحنی به سمت پایین حرکت می‌کند.

رابطه تقاضا - عرضه و تقاضا

هر نقطه روی منحنیِ تقاضا نشان‌دهنده‌ی ارتباط مستقیمِ مقدار تقاضا (Q) و قیمت (P) است؛ بنابراین در نقطه‌ی A، مقدار تقاضا Q1 و قیمت آن P1 خواهد بود و به همین ترتیب برای سایر نقاط روی منحنی. منحنی رابطه‌ی تقاضا ارتباط معکوس میان قیمت و مقدار تقاضا را نشان می‌دهد. هر چه قیمت یک کالا بالاتر باشد، مقدار تقاضای آن پایین می‌آید (نقطه‌ی A) و هرچه قیمت پایین‌تر باشد، مقدار تقاضای کالا بیشتر می‌شود (نقطه‌ی C).

قانون عرضه

همانند قانون تقاضا، قانون عرضه نشان‌دهنده‌ی مقادیری است که با قیمتی مشخص به فروش می‌رسد، اما بر خلاف قانون تقاضا، رابطه‌ی عرضه یک شیب رو به بالا را به نمایش می‌گذارد، یعنی هر چه قیمت بالاتر برود، مقدار عرضه بیشتر می‌شود. تولیدکنندگان در قیمت‌های بالاتر عرضه را بیشتر می‌کنند، زیرا فروش تعداد زیاد محصول در قیمتی بالاتر درآمد آنها را بیشتر می‌کند.

رابطه عرضه - عرضه و تقاضا

هر نقطه روی منحنی منعکس‌کننده‌ی ارتباط میان مقدار عرضه (Q) و قیمت (P) است. در نقطه‌ی B، مقدار عرضه Q2 و قیمت P2 است و به همین ترتیب برای سایر نقاط روی منحنی.

زمان و عرضه

بر خلاف رابطه‌ی تقاضا، رابطه‌ی عرضه عنصری از زمان به حساب می‌آید. زمان در عرضه اهمیت دارد، زیرا تأمین‌کنندگان باید به سرعت به تغییر در عرضه یا قیمت واکنش نشان بدهند اما نه همیشه؛ بنابراین فهم این موضوع مهم است که آیا یک تغییر قیمتی در نتیجه‌ی تغییر در تقاضا، موقتی است یا دائم.

فرض کنیم به دلیل شدت باران در فصل بهار، بازار شاهد افزایش تقاضا و قیمت برای محصول چتر است. تأمین‌کنندگان ممکن است خیلی ساده با شدت دادن به سرعت و زمان استفاده از تجهیزات خود، پاسخگوی تقاضا باشند، اما اگر این باران‌های مداوم در نتیجه‌ی تغییرات آب و هوا باشد، مردم برای کل سال به چتر نیاز خواهند داشت، در نتیجه انتظار می‌رود تغییر در تقاضا و قیمت طولانی‌مدت باشد؛ در نتیجه تأمین‌کنندگان، تجهیزات و زیرساخت‌های تولیدی خود را به منظور برآوردن این تقاضای طولانی‌مدت تغییر خواهند داد.

رابطه‌ی عرضه و تقاضا

حال که با قوانین عرضه و تقاضا آشنا شدیم، با یک مثال تأثیر عرضه و تقاضا را بر قیمت مورد بررسی قرار می‌دهیم.

فرض کنید که یک آلبوم موسیقی با قیمت ۲۰ هزار تومان عرضه شده است. از آنجا که در تحلیل‌های پیشینِ شرکتِ تهیه‌کننده‌ی آلبوم مشخص شده بود که مشتریان آلبوم را با قیمتی بالاتر از ۲۰ هزار تومان خرید نمی‌کنند، تنها ۱۰ سی‌دی آلبوم عرضه شد، چرا که هزینه‌ی فرصت آن برای تهیه‌کننده در تولید بیشتر بسیار بالاست. با این حال، اگر این ۱۰ سی‌دی آلبوم مورد تقاضای ۲۰ نفر باشد، قیمت متعاقبا بالا خواهد رفت، زیرا بر اساس رابطه‌ی تقاضا، با افزایش تقاضا، قیمت نیز بالا می‌رود. در پی آن، با توجه به رابطه‌ی عرضه افزایش قیمت باعث خواهد شد تا سی‌دی بیشتر عرضه شود، چرا که هر چه قیمت بالاتر باشد، مقدار عرضه بیشتر خواهد شد.

در مقابل، اگر ۳۰ سی‌دی تولید شود و تقاضا هنوز همان ۲۰ باشد، قیمت بالا نخواهد رفت، زیرا عرضه بیش از تقاضاست. در حقیقت، بعد از اینکه نیاز ۲۰ مصرف‌کننده با خرید سی‌دی‌ها رفع شود، در نتیجه ممکن است تهیه‌کنندگان برای فروش آنها اقدام به پایین آوردن قیمت کنند. قیمت پایین‌تر باعث می‌شود افرادی که به نظر آنها هزینه‌ی فرصت خرید سی‌دی با قیمت ۲۰ هزار تومان بسیار بالا بوده است، نظرشان به خرید سی‌دی‌ها جلب شود.

تعادل

وقتی عرضه و تقاضا برابر باشند (یعنی زمانی که تابع عرضه و تابع تقاضا یکدیگر را قطع می‌کنند) به نقطه‌ی برخورد دو منحنی در اقتصاد تعادل می‌گویند. در این نقطه، تخصیص کالاها در کارامدترین حالت خود قرار دارد، زیرا مقدار کالاهای عرضه‌شده دقیقا برابر با مقدار کالای مورد تقاضاست؛ بنابراین، همه در این شرایط اقتصادی خشنود هستند. در یک قیمت مشخص، عرضه‌کنندگان همه‌ی کالاهای تولیدشده را به فروش می‌رسانند و مصرف‌کنندگان همه‌ی کالای مورد تقاضای خود را به دست می‌آورند.

تعادل عرضه و تقاضا

همان‌طور که در نمودار می‌بینید، تعادل در نقطه‌ی تقاطع منحنی‌های عرضه و تقاضا رخ می‌دهد که نشان می‌دهد در این نقطه هیچ نوع کمبودی در تخصیص وجود ندارد. در نقطه‌ی تعادل، قیمت کالاها P* و مقدار آن Q* خواهد بود. این اعداد به قیمت و مقدار تعادلی معروف هستند. این تعادل تنها در تئوری قابل حصول است؛ بنابراین در دنیای واقعی قیمت‌های کالاها و خدمات بسته به نوسانات عرضه و تقاضا دائما در حال تغییر هستند.

عدم تعادل

عدم تعادل زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت یا مقدار برابر با P* یا Q* نباشد.

۱. مازاد عرضه

اگر قیمتی بالاتر از قیمت تعادلی تعیین شود، مازاد عرضه در اقتصاد رخ می‌دهد و بازار با ناکارامدی تخصیصی مواجه خواهد شد.

مازاد عرضه - عرضه و تقاضا

در قیمت P1، مقدار کالاهایی که تولیدکنندگان در صدد عرضه‌ی آن هستند با Q2 نشان داده شده است. در قیمت P1، مقداری که مصرف‌کنندگان می‌خواهند مصرف کنند Q1 است، مقداری که بسیار کمتر از Q2 است. از آنجا که Q2 بیشتر از Q1 است، مقدار بسیار زیادی تولید و مقدار بسیار کمی مصرف می‌شود. عرضه‌کنندگان در تلاش هستند تا محصول بیشتری تولید کنند با این هدف که با فروش محصولات سود بیشتری کسب نمایند، اما در نظر مصرف‌کنندگان، محصول جذابیت کمتری دارد و در نتیجه کمتر می‌خرند، زیرا قیمت آن بسیار بالاست.

۲. مازاد تقاضا

مازاد تقاضا زمانی به وجود می‌آید که قیمتی کمتر از قیمت تعادلی تعیین شود. از آنجا که قیمت بسیار پایین است، مصرف‌کنندگان بسیار زیادی خواهان آن محصول هستند، در حالی که تولیدکنندگان به اندازه‌ی کافی تولید نکرده‌اند.

مازاد تقاضا - عرضه و تقاضا

در این وضعیت، در قیمت P1، مقدار کالاهای مورد تقاضا توسط مصرف‌کنندگان در این قیمت Q2 است. در مقابل، مقدار کالایی که تولیدکنندگان با این قیمت مایل به تولید هستند Q1 است؛ بنابراین، بازار برای برآوردن تقاضای مصرف‌کنندگان با کمبود کالا مواجه خواهد شد. همچنان که مصرف‌کنندگان باید با سایرین برای خرید محصولات با قیمتی مناسب رقابت کنند، این تقاضا قیمت را بالا می‌کشد و باعث می‌شود عرضه‌کنندگان بخواهند محصول بیشتری عرضه و قیمت را به نقطه‌ی تعادل نزدیک‌تر کنند.

انتقال و حرکت

در اقتصاد، حرکت و انتقال در ارتباط با منحنی‌های عرضه و تقاضا نشان‌گر پدیده‌های بازاری بسیار متفاوتی هستند:

۱. حرکت

حرکت به معنای تغییر در طول منحنی است. در منحنی تقاضا، حرکت نشان‌دهنده‌ی تغییر در قیمت و تعداد مورد تقاضا از یک نقطه به نقطه‌ی دیگر منحنی است. این حرکت دلالت بر این دارد که رابطه‌ی تقاضا پایدار خواهد ماند؛ بنابراین، حرکت در طول منحنیِ تقاضا زمانی اتفاق خواهد افتاد که قیمت کالا تغییر کند و مقدار تقاضا نیز بر طبق رابطه‌ی تقاضای اصلی دچار تغییر شود. به عبارت دیگر، حرکت زمانی رخ می‌دهد که تغییر در مقدار تقاضا تنها به علت تغییر در قیمت اتفاق بیفتد و بالعکس.

حرکت در منحنی تقاضا - عرضه و تقاضا

همانند حرکت در طول منحنی تقاضا، حرکت در طول منحنی عرضه به این معناست که رابطه‌ی عرضه پایدار می‌‌ماند؛ بنابراین، حرکت در طول منحنی عرضه زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت کالا و مقدار عرضه نیز بر اساس رابطه‌ی اصلی عرضه تغییر کند. به عبارت دیگر، حرکت زمانی اتفاق می‌افتد که تغییر در مقدار عرضه تنها به علت تغییر در قیمت رخ دهد و بالعکس.

حرکت در منحنی عرضه - عرضه و تقاضا

۲. انتقال

انتقال در منحنی عرضه یا تقاضا زمانی رخ می‌دهد که مقدار تقاضا یا عرضه‌ی یک کالا تغییر کند، هر چند قیمت دستخوش تغییر نشود. برای نمونه، اگر قیمت یک بطری آب معدنی ۵۰۰ تومان باشد و مقدار تقاضای آن از Q1 به Q2 تغییر کند، آنگاه در تقاضای آب معدنی انتقال رخ می‌دهد. انتقال در منحنی عرضه اشاره دارد که رابطه‌ی اصلی تقاضا تغییر کرده است، یعنی مقدار تقاضا تحت تأثیر عاملی غیر از قیمت است. برای مثال مطرح‌شده، انتقال در رابطه‌ی تقاضا در صورتی رخ می‌دهد که آب معدنی تنها نوشیدنی موجود برای مصرف باشد.

انتقال منحنی تقاضا - عرضه و تقاضا

در مقابل، اگر قیمت یک بطری آب معدنی ۵۰۰ تومان باشد و مقدار عرضه‌ی آن از مقدار Q1 به مقدار Q2 کاهش یابد، آنگاه یک انتقال در عرضه‌ی آب معدنی رخ خواهد داد. همانند انتقال در منحنی تقاضا، انتقال در منحنی عرضه به این نکته اشاره دارد که منحنی اصلی عرضه تغییر کرده است، یعنی مقدار عرضه تحت تأثیر عاملی غیر از قیمت قرار دارد. انتقال در منحنی عرضه در صورتی رخ خواهد داد که مثلا بلایای طبیعی باعث کمبود آب معدنی شود؛ در نتیجه تولیدکنندگان آب معدنی مجبور خواهند شد تا آب معدنی کمتری با همان قیمت عرضه کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.