تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟


چارلز داو

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در چیست؟

قطعاً سرمایه گذاری در بازارهای سرمایه، بهترین روش برای رسیدن به سودآوری بیشتر است. برخی از افراد ترجیح می‌دهند که در سن بازنشستگی وارد این بازار های مالی شوند و به نوعی هم خود را سرگرم کنند و هم سرمایه خود را بیشتر کنند. البته جوانان زیادی هم وجود دارند که وارد این بازارهای مالی می‌شود و هم‌زمان با کسب و کار خود در این بازارها هم درآمدزایی می‌کنند و ترجیح می دهند بخشی از درآمد خود را وارد سرمایه گذاری کنند.

اگر می‌خواهید در این بازارهای سرمایه رشد خوبی داشته باشید و به موفقیت برسید حتماً باید با روش‌های تحلیل بازار به خوبی آشنا شوید. در غیر این صورت نه تنها سودآوری برای شما نخواهد داشت بلکه متحمل ضرر هم خواهیم شد. تحلیل های بسیار زیادی برای بازارهای سرمایه وجود دارد که از مهمترین آنها می‌توان به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی اشاره کرد.

شما با توجه به این دو تحلیل باید بتوانید استراتژی های خود را به تصمیمات واقعی تبدیل کنید. این تصمیمات همان تصمیم های خرید و فروش در بازارهای سرمایه هستند. در ادامه این مقاله سعی داریم به بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی بپردازیم.

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

آیا تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی باهم متفاوت هستند؟

همیشه برای اینکه بتوانیم دو چیز را با یکدیگر مقایسه کنیم و تفاوت آنها را متوجه شویم حتماً باید در ابتدا آنها را درک کنیم و به خوبی آنها را بشناسیم. در مورد این دو تحلیل هم همین موضوع وجود دارد، بهتر است قبل از هر چیزی به شناخت و تحلیل بپردازید. توجه داشته باشید که هر کدام از این دو نوع تحلیل بر اساس اطلاعات خاصی بنا شده اند.

هر کدام از این تحلیل ها هدف اصلی و نهایی پیش بینی روند تغییر قیمت ها در سهام بورس، ارز دیجیتال و … را دارند. البته عملکرد این دو تحلیل با یکدیگر متفاوت است در ادامه این مقاله سعی داریم در ابتدا به شناخت این دو تحلیل و سپس به تفاوت های آنها بپردازیم.

تحلیل بنیادی چیست؟

نام دیگر تحلیل بنیادی، تحلیل فاندامنتال است که بر پایه ارزش ذاتی یک سهم بنا شده است. در واقع باید بدانید که شرکت‌ها دارای سهام هایی هستند که این سهام ها در هر بازه زمانی دارای ارزش ذاتی مشخصی هستند. به طور کلی در بازار سرمایه، ارزش این سهام ها به زودی مشخص می شوند. اما با کمک از تحلیل بنیادی می‌توانیم این موضوع را خیلی سریع تر متوجه شویم و تصمیم به خرید یا فروش آن سهم در آن بازه زمانی بگیریم.

تحلیل بنیادی سهام های شرکت را بر اساس ارزش‌های بنیادی آن تحلیل می‌کند به این صورت که می توان سود و یا زیان، بدهی ها و دیگر پارامترهای سهام آن شرکت را مورد بررسی قرار داد که تمامی این موارد جزء ارزش آن شرکت به حساب می آیند و می توان ارزش هر سهم را با این پارامترها مشخص کرد. در نتیجه شما می توانید به کمک تحلیل بنیادی با به کارگیری ارزش نسبی دارایی های مختلف به ارزش واقعی سهام شرکت ها بپردازید.

سعی می کنیم این موضوع را با یک مثال ساده بهتر بیان کنیم. تصور کنید که یک شرکتی به ازای هر سهم حدود 20000 تومان سود آوری دارد. در نتیجه می توانیم بگوییم که ارزش سهام این شرکت نسبت به شرکت دیگری که به ازای هر سهم 10000 تومان سود آوری دارد، دو برابر است. این مثالی که برای شما توضیح داده‌ایم تنها یک برداشت سطحی است و اگر بخواهیم آن سهم را از لحاظ بنیادی و اصول بررسی کنیم حتماً باید از تحلیل بنیادی کمک بگیریم.

همان طور که در قسمت بالاتر هم توضیح داده ایم در تحلیل فاندامنتال و یا بنیادی سرمایه‌گذاران حتماً باید اطلاعات مختلفی از سهام یک شرکت و خود آن شرکت به دست آورند. جریان نقدی تنزیل شده، مدل قیمت گذاری دارایی، ارزش نسبی دارایی، سودآوری و زیان سهام آن شرکت و … همگی از جمله مواردی هستند که در پیش بینی رفتار بازار به سرمایه‌گذاران کمک شایانی می‌کنند. در ادامه سعی داریم به بررسی تحلیل تکنیکال و درک آن بپردازیم.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دارای تفاوت های بسیار زیادی هستند اما از اصلی‌ترین این تفاوت ها می توان به این موضوع اشاره کرد که در تحلیل تکنیکال برخلاف تحلیل فاندامنتال بر روی روند تغییرات قیمت دارایی تمرکز می شود. بر طبق این نوع تحلیل تغییرات قیمت بیشتر از الگوهای خاص پیروی می کنند که این الگوها به طور کاملا واضح با تحلیل نمودار قیمت و حجم معاملات مشخص می شوند. در ادامه سعی داریم با توضیح یک مثال اطلاعات بیشتر در مورد معرفی تحلیل تکنیکال به شما بدهیم.

برای مثال تصور کنید که نمودار میانگین متحرک قیمت یک سهم در یک شرکت در دوره ۵۰ روزه مشخص شده است. در این بین نمودار میانگین متحرک قیمت همان سهم در دوره ای طولانی تر مثلاً ۲۰۰ روزه بررسی شده است و مشخص شده است که قیمت آن در دوره ۵۰ روزه پیشی گرفته است. در این صورت می‌توان متوجه شد که بهترین فرصت برای خرید آن سرمایه است و در واقع این فرصت را تحلیل تکنیکال به شما نشان داده است.

البته برعکس این موضوع هم امکان پذیر است و شما تصور کنید اگر میانگین متحرک ۵۰ روزه زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه کاهش پیدا کند در این صورت تحلیل گران تکنیکال آن سهم را هشداری برای فروش می دانند. در تحلیل تکنیکال باید به حجم معاملات هم توجه زیادی کرد.

به طور مثال زمانی که روند میانگین حجم معاملات شکسته می شود می تواند نشانه‌ای برای افزایش یا کاهش قیمت آن باشد. به طور کلی باید بدانید که هدف اصلی در تحلیل تکنیکال تمرکز بر قیمت و حجم معاملات است و تحلیلگران در زمان استفاده از این نوع تحلیل باید تصور کنند که تمامی فاکتورهای بنیادی مانند سلامت مالی شرکت ها و صنایع وضعیت اقتصادی و … قبل از این موضوع در قیمت دارایی ها در نظر گرفته شده است. در ادامه این مقاله می خواهیم اطلاعات تکمیلی مفیدی در مورد تفاوت های بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال به شما بدهیم.

تفاوت اصلی تحلیل تکنیکال و بنیادی

تفاوت اصلی تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟

اگر بخواهیم در مورد تفاوت های تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال صحبت کنیم اندازه یک کتاب حرف برای گفتن وجود دارد. زیرا این بحث بسیار گسترده است اما بهتر است بدانید که کدام یک از این تحلیل ها اهمیت بیشتری دارند؟

در واقع باید بدانید که هر کدام از این دو نوع تحلیل تکنیکال و بنیادی طرفداران خاص خود را دارند. در این بین سرمایه‌گذاران موفق هستند که هر دوی این نوع تحلیل‌ها را درک می کنند و آنها را به خوبی می‌شناسند و هنگام ارزیابی سرمایه هایشان از آنها استفاده می‌کنند تا دچار ضرر و زیان نشوند. در تحلیل بنیادی روند مالی بلند مدت شرکت ها و نوع عملکرد آنها در مقایسه با دیگر رقبا اهمیت ویژه ای دارد به همین علت است که توصیه می شود افرادی که می خواهند یک سهم را برای بلندمدت خریداری کنند حتماً قبل از خرید خود تحلیل بنیادی را برای آن سهم در نظر بگیرند.

تصور کنید که یک شرکتی پول بسیار زیادی در می آورد. در این صورت با تحلیل بنیادی به‌راحتی می‌توان افزایش قیمت سهام آن شرکت را پیش بینی کرد. البته برعکس این موضوع هم وجود دارد و اگر شرکتی دچار ضرر و زیان شود با تحلیل بنیادی می‌توان سقوط ارزش آن سهام شرکت را بررسی کرد. توجه داشته باشید که در تحلیل بنیادی جنبه های تکنیکی بسیار بیشتری وجود دارد اما هدف اصلی آگاهی از قیمت هدف بر اساس اطلاعات و نتایج مالی شرکت‌ها است.

در تحلیل تکنیکال سهم، قیمت اخیر سهم برای کوتاه مدت مورد بررسی قرار می گیرد. تحلیل تکنیکال بیشتر برای کسانی است که می‌خواهند سرما خود را در کوتاه مدت به فروش برسانند و می خواهند در این مدت زمان سودآوری داشته باشند. در واقع تحلیل گران تکنیکال خیلی نگران سودآوری شرکت ها در چندین سال آینده نیستند و آنها تنها برای رفتار سرد در هفته های آینده اهمیت قائل هستند. حتماً شما هم می خواهید بدانید که کدام تحلیل برای شما مناسب تر است و بهتر است در ابتدا کدام تحویل را فرا بگیرید؟

در ادامه این مقاله به بررسی این موضوع می پردازیم تا اطلاعات کاملی بدست آورید.

کدام یک از دو نوع تحلیل تکنیکال و بنیادی را فرا بگیریم؟

برای اینکه بدانید ابتدا کدام یک از این دو نوع تحلیل را باید فرا بگیرید ابتدا باید هدف خود را از سرمایه گذاری مشخص کنید. گاهی می‌توان از هر دوی این تحلیل ها برای خرید یک سهم کمک گرفت. اگر شما جزء آن دسته از افرادی هستید که می خواهید بر عملکرد کمپانی ها تمرکز داشته باشید حتماً باید با تحلیل بنیادی آشنا باشید. البته اگر هم میخواهید سهم خود را در مدت زمان طولانی تری نگه دارید بازهم باید از تحلیل بنیادی استفاده کنید.

اطمینان داشته باشید که اگر به خوبی بتوانید رفتار یک سهم را با تحلیل بنیادی در نظر بگیرید و آن سهم را در مدت زمان طولانی نگه دارید حتما به سودآوری خیلی خوبی خواهید رسید. در مقابل هم تحلیل تکنیکال وجود دارد که بیشتر برای افرادی که می خواهند از تغییرات قیمت دارایی ها استفاده کنند بهترین گزینه است. البته کسانی هم که می‌خواهند سرمایه‌گذاری کوتاه مدت داشته باشند بر ریسک پذیری بالاتری هم دارند، می توانند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند.

بسیاری از سرمایه گذاران که اطلاعات خوبی در مورد تحلیل های مختلف در بازار دارند معتقد هستند که بهترین روش برای تجزیه و تحلیل قیمت سهام در بورس استفاده از روش ترکیبی است یعنی سرمایه گذار باید بتواند روند گذشته سهم را مورد بررسی قرار دهد و به نتایج حاصل از این تحلیل ها رضایت ندهد و به دنبال عوامل سه‌گانه اثر گذار و قیمت سهام یعنی عوامل مرتبط با صنعت، عوامل محیطی و عوامل درونی هم باشد و به این منظور قیمت سهم را مورد بررسی قرار دهد.

تصور کنید قیمت سهمی در گذشته صعودی بوده است اما بر اثر دخالت برخی از عوامل دیگر ضرر کرده است و تا به سهم زیان ده هم تبدیل شده است البته برعکس این موضوع هم وجود دارد و ممکن است یک سهم از وضعیت نزولی خارج شود و در مسیر رشد قرار بگیرد.

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی علاوه بر تفاوت هایی که دارند کاربردهای بسیار مهمی دارند که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در کاربرد

همانطور که قبلا هم گفته ایم، تحلیل های بسیار زیادی در بازار سرمایه وجود دارد. یکی از محبوب‌ترین این مسئله را می‌توان به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی اشاره کرد. بهترین این نوع تحلیل ها برای تصمیم در سرمایه گذاری است. در واقع تحلیل بنیادی برای سرمایه گذاریهای بلندمدت و تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری های کوتاه مدت مورد استفاده قرار می گیرد. هر کدام از این تحلیل ها بسته به اهدافی که دارند می توانند موثر عمل کنند. البته توجه داشته باشید به بازارهای سرمایه گاهی غیر قابل پیش بینی می شوند و تحلیل های بنیادی و تکنیکال کار هایی برای هدایت سرمایه‌گذاری‌ها هستند.

نکات بسیار مهم در سرمایه گذاری

توجه داشته باشید که اگر شما هیچ گونه اطلاعاتی در مورد تحلیل های بازار از تجربه تحلیل بنیادی و تکنیکال ندارید به هیچ عنوان سرمایه خود را وارد این بازار های مالی نکنید. زیرا در این صورت شما بیشتر با شانس خود وارد شده اید ممکن است دچار سود و یا ضرر شوید.

اگر اطلاعاتی در مورد این تحلیل ها ندارید، می‌توانید از کارشناسانی که در بازارهای بورس ارز دیجیتال فعال هستند کمک بگیرید تا سرمایه‌گذاری موفق تری داشته باشید.
سعی کنید از تحلیل های مختلف به صورت ترکیبی بهره ببرید تا با ریسک کمتری وارد سرمایه گذاری در یک سهم شوید و به سود آوری بسیار خوبی دست یابید.

سخن پایانی

به طور کلی بهتر است هیچ نوع سهمی را بدون تحلیل های صحیح و دقیق خریداری نکنید و حتماً از کارشناسانی که تجربه بالایی دارند مشورت بگیرید تا در مدت زمان بسیار کوتاهی سود چشمگیری به دست آورید. متخصصین که در این حوزه فعالیت می کنند قطعاً از چند تکنیک برای بررسی سهم استفاده می کنند. امیدواریم با مطالعه این مقاله اطلاعات مفیدی در مورد تفاوت تحلیل بنیادی تحلیل تکنیکال به دست آورده باشید.

تجزیه و تحلیل تکنیکال یا فنی چیست؟

technical analysis

تجزیه و تحلیل فنی (TA) ، که اغلب به عنوان نمودار از آن یاد می شود ، نوعی آنالیز است که هدف آن پیش بینی رفتار آینده بازار بر اساس عملکرد قیمت قبلی و داده های حجم است. رویکرد TA بطور گسترده ای برای سهام و سایر دارایی ها در بازارهای مالی سنتی اعمال می شود ، اما همچنین یک مؤلفه جدایی ناپذیر در تجارت ارزهای دیجیتالی در بازار cryptocurrency است.

بر خلاف تحلیل بنیادی (FA) ، که فاکتورهای مختلفی راجع به قیمت یک دارایی در نظر می گیرد ، TA به شدت بر روی عملکرد قیمت تاریخی متمرکز است. بنابراین ، از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت دارایی و داده های حجم استفاده می شود ، و بسیاری از معامله گران آن را در تلاش برای شناسایی روندها و فرصت های تجاری مطلوب استفاده می کنند.

در حالی که اشکال ابتدایی تحلیل تکنیکی در قرن هفدهم آمستردام و ژاپن در قرن هجدهم ظاهر شد ، TA مدرن اغلب به اثبات چارلز داو باز می گردد. یک روزنامه نگار مالی و بنیانگذار وال استریت ژورنال ، داو از اولین کسانی بود که مشاهده کرد که دارایی های شخصی و بازارها اغلب در روندهایی حرکت می کنند که می توانند تقسیم و بررسی شوند. کار او بعداً نظریه داو را به وجود آورد که تحولات بیشتر در تحلیل تکنیکی را تشویق می کرد.

در مراحل اولیه ، رویکرد ابتدایی تجزیه و تحلیل فنی مبتنی بر ورق های دست ساز و محاسبات دستی بود ، اما با پیشرفت فناوری و محاسبات مدرن ، TA رواج یافت و اکنون ابزاری مهم برای بسیاری از سرمایه گذاران و تجار است.

تجزیه و تحلیل فنی چگونه کار میکند؟

همانطور که گفته شد TA در اصل مطالعه قیمتهای فعلی و قبلی دارایی است. فرض اصلی اصلی تجزیه و تحلیل فنی این است که نوسانات قیمت دارایی تصادفی نیست و به طور کلی در طول زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل می شوند.

در اصل آن ، تجزیه و تحلیل نیروهای بازار عرضه و تقاضا ، که نمایانگر احساسات کلی بازار است. به عبارت دیگر ، قیمت دارایی بازتابی از نیروهای مخالف خرید و فروش است و این نیروها با احساسات تجار و سرمایه گذاران (اساساً ترس و حرص و طمع) ارتباط نزدیکی دارند.

نکته قابل توجه ، TA در بازارهایی که در شرایط عادی فعالیت می کنند ، دارای حجم و نقدینگی بالا ، قابل اطمینان تر و مؤثرتر است. بازارهای با حجم بالا نسبت به دستکاری قیمت ها و تأثیرات غیرطبیعی خارجی که می توانند سیگنالهای کاذب ایجاد کرده و TA را بی فایده کنند ، کمتر مستعد هستند.

به منظور بررسی قیمتها و درنهایت یافتن فرصتهای مطلوب ، معامله گران از انواع ابزارهای نمودار سازی به عنوان شاخص استفاده می کنند. شاخص های تحلیل تکنیکی می توانند به معامله گران کمک کنند تا روندهای موجود را شناسایی کنند و همچنین اطلاعات روشنگری را در مورد روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند ، فراهم کند. از آنجا که شاخص های TA قابل پذیرش هستند ، برخی از معامله گران از چندین شاخص به عنوان راهی برای کاهش خطرات استفاده می کنند.

شاخص های معمول TA

به طور معمول ، معامله گرانی که از TA استفاده می کنند ، شاخص ها و معیارهای مختلفی را برای آزمایش و تعیین روند بازار ، بر اساس نمودارها و اقدامات تاریخی قیمت ، به کار می گیرند. در بین بسیاری از شاخص های تحلیل تکنیکی ، میانگین های متحرک ساده (SMA) یکی از نمونه های پرکاربرد و شناخته شده است. همانطور که از نام این محصول پیداست ، SMA براساس قیمت های بسته شدن یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص محاسبه می شود. میانگین متحرک نمایی (EMA) یک نسخه اصلاح شده از SMA است که وزن بسته شدن اخیر را سنگین تر از نسخه های قدیمی تر نشان می دهد.

یکی دیگر از شاخصهای متداول ، شاخص مقاومت نسبی (RSI) است که بخشی از کلاس شاخصهای شناخته شده به عنوان نوسان ساز است. برخلاف میانگین های متحرک ساده که تغییرات ساده قیمت را با گذشت زمان ردیابی می کنند ، نوسان ساز ها فرمول های ریاضی را برای داده های قیمت گذاری اعمال می کنند و سپس قرائت هایی را تولید می کنند که در محدوده های از پیش تعریف شده قرار می گیرند. در مورد RSI ، این دامنه از ۰ تا ۱۰۰ می رود.

شاخص Bollinger Bands (BB) نوعی نوسان ساز دیگر است که بسیار محبوب در بین معامله گران است. شاخص BB از دو باند جانبی تشکیل شده است که به دور یک خط متوسط ​​در حال حرکت است. این ماده برای مشخص کردن شرایط احتمالی بازارهای فرابورس و غوطه ور و همچنین برای اندازه گیری ناپایداری بازار استفاده می شود.

علاوه بر ابزارهای اساسی تر و ساده تر TA ، برخی از شاخص ها وجود دارند که برای تولید داده به شاخص های دیگر متکی هستند. به عنوان مثال ، Stochastic RSI با استفاده از فرمول ریاضی به RSI معمولی محاسبه می شود. مثال محبوب دیگر نشانگر واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD) است. MACD با کم کردن دو EMA برای ایجاد خط اصلی (خط MACD) ایجاد می شود. سپس خط اول برای تولید EMA دیگر مورد استفاده قرار می گیرد و در نتیجه خط دوم (معروف به خط سیگنال) است. علاوه بر این ، هیستوگرام MACD وجود دارد ، که بر اساس تفاوت بین آن دو خط محاسبه می شود.

سیگنال های معاملاتی

در حالی که شاخص ها برای شناسایی روندهای کلی مفید هستند ، می توان از آنها برای ارائه بینش در نقاط ورود و خروج بالقوه (خرید یا فروش سیگنال) نیز استفاده کرد. این سیگنالها ممکن است هنگام وقوع وقایع خاص در نمودار شاخص ایجاد شوند. به عنوان مثال ، هنگامی که RSI 70 یا بیشتر قرائت تولید می کند ، می تواند نشان دهد که بازار تحت شرایط خریداری شده فعالیت می کند. همان منطق وقتی RSI به ۳۰ یا کمتر کاهش می یابد ، که عموماً به عنوان یک سیگنال برای شرایط بازار فرآورده تلقی می شود ، صدق می کند.

همانطور که قبلاً بحث شد ، همیشه سیگنال های معاملاتی ارائه شده توسط آنالیز فنی دقیق نیستند ، و مقدار قابل توجهی از سر و صدا (سیگنال های کاذب) تولید شده توسط شاخص های TA وجود دارد. این امر به ویژه در بازارهای رمزنگاری ، که از نظر سنتی نسبت به بازارهای سنتی کوچکتر هستند و به همین ترتیب ، بی ثبات تر است ، نگران کننده است.

انتقادات

اگرچه بطور گسترده در انواع بازارها مورد استفاده قرار می گیرد ، بسیاری از متخصصان به عنوان روشی بحث برانگیز و غیرقابل اعتماد به نظر می رسند ، و اغلب از آن به عنوان “پیشگویی خود تحقق بخش” یاد می شود. تعداد افراد تصور می کردند که این اتفاق می افتد.

منتقدین معتقدند ، در شرایط بازارهای مالی ، اگر تعداد زیادی از معامله گران و سرمایه گذاران به همان نوع شاخص ها مانند خطوط پشتیبانی یا مقاومت اعتماد کنند ، شانس کار این شاخص ها افزایش می یابد.

از سوی دیگر ، بسیاری از حامیان TA معتقدند که هر فهرست ساز برای تجزیه و تحلیل نمودارها و استفاده از بسیاری از شاخص های موجود روش خاصی دارد. این بدان معناست که برای تعداد زیادی از معامله گران استفاده از همان استراتژی خاص تقریباً غیرممکن است.

تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل تکنیکی

فرض اصلی تجزیه و تحلیل فنی این است که قیمت های بازار از قبل منعکس کننده همه عوامل اساسی مربوط به یک دارایی خاص است. اما برخلاف رویکرد TA ، که عمدتاً به داده ها و حجم قیمت های تاریخی متمرکز است (نمودارهای بازار) ، تجزیه و تحلیل بنیادی (FA) یک استراتژی تحقیق گسترده تر اتخاذ می کند که تأکید بیشتری بر عوامل کیفی می کند.

تجزیه و تحلیل اساسی معتقد است عملکرد آینده یک دارایی به اطلاعاتی تاریخی وابسته است. در اصل ، FA روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی شرکت ، تجارت یا دارایی مبتنی بر طیف گسترده ای از شرایط خرد و کلان اقتصادی مانند مدیریت شرکت و شهرت ، رقابت در بازار ، نرخ رشد و سلامت صنعت استفاده می شود.

بنابراین ، ممکن است در نظر بگیریم که بر خلاف TA که عمدتا به عنوان ابزاری پیش بینی عمل و رفتار در بازار مورد استفاده قرار می گیرد ، FA روشی با توجه به متن و پتانسیل خود تعیین می کند که آیا یک دارایی بیش از حد ارزیابی شده است یا نه. در حالی که تجزیه و تحلیل فنی بیشتر توسط معامله گران کوتاه مدت بکار گرفته می شود ، تجزیه و تحلیل بنیادی تمایل به مدیران صندوق ها و سرمایه گذاران بلند مدت دارد.

یکی از مزایای قابل توجه تجزیه و تحلیل فنی این واقعیت است که به داده های کمی اعتماد دارد. به این ترتیب ، چارچوبی را برای بررسی عینی تاریخ قیمت فراهم می کند و برخی از حدس های حاصل از رویکرد کیفی تر تحلیل بنیادی را حذف می کند.

با این حال ، علیرغم برخورد با داده های تجربی ، TA هنوز تحت تأثیر تعصب و ذهنیت شخصی است. به عنوان مثال ، معامله گر که به شدت مستعد دستیابی به نتیجه گیری خاص در مورد یک دارایی است ، احتمالاً می تواند ابزارهای TA خود را برای پشتیبانی از تعصب خود دستکاری کند و نظرات خود را از قبل تصور کند و در بسیاری از موارد ، این امر بدون اطلاع آنها اتفاق می افتد. علاوه بر این ، تجزیه و تحلیل فنی همچنین می تواند در دوره هایی که بازارها الگوی یا روند روشنی را ارائه نمی دهند ، شکست بخورد.

بستن افکار

علاوه بر این انتقادات و بحث برانگیز طولانی مدت درباره اینکه کدام روش بهتر است ، ترکیبی از رویکردهای TA و FA برای بسیاری به عنوان گزینه ای منطقی تر مورد توجه قرار گرفته است. در حالیکه FA معمولاً به استراتژی های سرمایه گذاری بلند مدت مربوط می شود ، TA ممکن است اطلاعات بصیرتی را در مورد شرایط بازار کوتاه مدت ارائه دهد ، که ممکن است برای معامله گران و سرمایه گذاران مفید باشد (برای مثال ، هنگام تلاش برای تعیین نقاط ورود و خروج مطلوب).

ما را دنبال کنید
بایننس‌ایکس

به بایننس‌ایکس خوش آمدید، بایننس هم اکنون دومین صرافی مبادلات رمز ارز از لحاظ حجم معاملات روزانه است ، این صرافی امکانات بی شماری دارد که ما میخواهیم شما را با آنها آشنا کنیم.

آخرین مطالب
  • ❇️ پشتیبانی صرافی بایننس از بروزرسانی و هاردفورک شبکه CELO ❇️
  • ❇️ فعال شدن قراردادهای دایمی فیوچرز ارز ICP با حداکثر اهرم ۲۵X ❇️
  • ❇️ فعال شدن قراردادهای دایمی فیوچرز ارز ۱۰۰۰SHIB با حداکثر اهرم ۲۵X ❇️
  • ❇️اضافه شدن ارز جدید SHIBA INU (SHIB) به صرافی بایننس❇️
  • ❇️اضافه شدن ارز جدید Internet Computer (ICP) به صرافی بایننس❇️
آخرین نطرات:
  • mohammad در پرسش و پاسخ
  • mohammad در پرسش و پاسخ
  • mohammad در استخراج بیت کوین با کریپتو تب(cryptotab)
  • mohammad در پرسش و پاسخ
  • mohammad در پرسش و پاسخ
  • mohammad در پرسش و پاسخ
  • mohammad در پرسش و پاسخ
  • mohammad در پرسش و پاسخ
  • mohammad در پرسش و پاسخ
  • mohammad در پرسش و پاسخ
  • mohammad در پرسش و پاسخ
  • mohammad در پرسش و پاسخ
  • mohammad در استخراج بیت کوین با کریپتو تب(cryptotab)
  • mohammad در کسب درآمد از ایردراپ ها(Airdrops)
  • mohammad در استخراج بیت کوین با کریپتو تب(cryptotab)
  • mohammad در استخراج بیت کوین با کریپتو تب(cryptotab)
برچسب ها
آمار سایت:
  • کاربران حاضر: 1
  • بازدیدهای امروز: 4
  • بازدیدکنندگان امروز: 4
  • بازدید دیروز: 35
  • بازدید کننده دیروز: 25
  • بازدیدهای این هفته: 538
  • بازدیدهای این ماه: 2,568
  • بازدیدهای امسال: 34,229
  • کل بازدید ها: 601,086
  • کل بازدیدکنند‌گان: 193,590
  • بازدید این صفحه: 793
  • ورودی‌ موتور های جستجو: 0
  • کل نوشته‌ها: 175
  • کل برگه‌ها: 19
  • کل دیدگاه‌ها: 963
  • کل جفنگ‌ها: 1,210
  • کل کاربرها: 4
  • میانگین نوشته: 0
  • میانگین دیدگاه: 1
  • میانگین کاربر: 0
  • تاریخ به‌روزشدن سایت: اردیبهشت ۲۱, ۱۴۰۰

کلیه حقوق این سایت نزد بایننس‌ایکس محفوظ بوده و بازنشر محتوا با ذکر منبع بلامانع است. 1399-1400

تحلیل تکنیکال چیست؟

آموزش تخصصی بورس در مشهد | کلاس بورس در مشهد | آموزش تحلیل بنیادی در مشهد | آموزش تحلیل تکنیکال در مشهد | ثبت نام کد بورسی رایگان | پارسیان بورس

حتماً می‌دانید یکی از ابزارهای مهم برای تحلیل در بازارهای مالی و معاملاتی « تحلیل تکنیکال » است، در این مقاله که توسط تیم تولید محتوای پارسیان بورس گردآوری شده. می‌خواهیم مقدمه‌ای برای یادگیری تحلیل تکنیکال را مرور کنیم. در مقالات بعدی آموزش تحلیل تکنیکال را از 0 تا 100 به شما عزیزان ارائه دهیم.

تحلیل تکنیکال یا تحلیل تکنیکی (Technical Analysis) روشی برای پیش بینی قیمت در تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟ بازارها، بر اساس مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات در آن بازار است. تحلیل تکنیکال در بازار بورس اوراق بهادار، بازار ارز و فارکس و نیز بازارهای بورس کالا مورد استفاده قرار می‌گیرد. در تحلیل تکنیکال با استفاده از تاریخچه حجم و قیمت می‌توان وضعیت یک سهام را سنجید و در مورد آن تصمیم‌گیری کرد.

حتما بازدید کنید: دوره جامع آموزش تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال

تاریخچه تحلیل تکنیکال

اشکال اولیه تحلیل تکنیکال در قرن ۱۷ در آمستردام هلند و در قرن ۱۸ در ژاپن مورد استفاده قرار می‌گرفت. اما شکل مدرن این تحلیل از فعالیت‌های چارلز داو، خالق شاخص اقتصادی میانگین صنعتی داو جونز، آغاز شد. شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو انجام داده است. چارلز داو که بنیان گذار وال استریت ژورنال است، شاخص میانگین صنعتی داو جونز را نیز طراحی کرد . هنوز با وجود نواقص این شاخص و نقدهایی که بر آن وارد است، از جمله شاخص‌های مهم اقتصادی محسوب می‌شود.

آموزش تخصصی بورس در مشهد | کلاس بورس در مشهد | آموزش تحلیل بنیادی در مشهد | آموزش تحلیل تکنیکال در مشهد | ثبت نام کد بورسی رایگان | پارسیان بورس

چارلز داو

تکنیکال رفتار اعداد یا احساس

با وجود آن که در تحلیل تکنیکال با شاخص‌ها، اعداد و نمودارها سروکار دارید، این تحلیل به نوعی مطالعه رفتار انسان‌ها در بازارهای مالی محسوب می‌شود. رفتارهایی که با احساسات انسانی عجین شده و گاهی خود را در قالب ترس و طمع در شرایط مختلف نشان می‌دهد.

باید توجه داشت تمام معامله‌گرانی که یک سهام در بازار بورس یا یک ارز دیجیتال در صرافی‌ها را خرید و فروش می‌کنند، در واقع «بازار» را برای آن ارز دیجیتال یا سهام شکل می‌دهند و «احساسات» این معامله‌گران و سرمایه‌گذاران است که قیمت را تعیین می‌کند.

به عبارتی دیگر نیروهای «عرضه» (Supply) و «تقاضا» (Demand) که هسته بازارهای مالی را شکل می‌دهند. به نوعی از احساسات معامله‌گران ناشی می‌شوند که بر اساس آن‌ها حرکات قیمتی شکل می‌گیرد. پس تحلیل تکنیکال را می‌توان به نوعی تحلیل رفتارهای انسانی نیز تعریف کرد.

آموزش تخصصی بورس در مشهد | کلاس بورس در مشهد | آموزش تحلیل بنیادی در مشهد | آموزش تحلیل تکنیکال در مشهد | ثبت نام کد بورسی رایگان | پارسیان بورس

لازم به اشاره است که از تحلیل تکنیکال در بازارهای تحت شرایط عادی با حجم معاملات و نقدینگی بالا می‌توان پاسخ مناسب‌تری دریافت کرد.

پیشنهاد ویژه: دوره آموزش صفر تا صد پرایس اکشن

تعریف تحلیل تکنیکال را می‌توان به سه صورت مطرح کرد:

  • تحلیل نوسان‌های گذشته قیمت با انگیزه پیش بینی تغییرات آینده قیمت
  • تحلیل مبتنی بر رفتارهای بازار از طریق مطالعه نمودار قیمت، میانگین متحرک قیمت‌ها، حجم معاملات، حجم معاملات باز، شکل گیری الگوها و سایر شاخص های تکنیکال
  • روشی برای پیش بینی قیمت کالاها بر اساس الگوی تغییرات قیمت و تغییرات حجم معاملات بدون در نظر گرفتن عوامل بنیادین بازار

آموزش تخصصی بورس در مشهد | کلاس بورس در مشهد | آموزش تحلیل بنیادی در مشهد | آموزش تحلیل تکنیکال در مشهد | ثبت نام کد بورسی رایگان | پارسیان بورس

تحلیل نوسان‌های گذشته قیمت با انگیزه پیش بینی تغییرات آینده قیمت

شاید بتوان ادعا کرد جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» پایه و تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟ اساس تحلیل تکنیکال است. تا زمانی که به درک درستی از این جمله نرسیده باشیم شاید پیشروی در یادگیری تحلیل تکنیکال کار بیهوده‌ای باشد.
یک تحلیل‌گر تکنیکال در ابتدا به این باور رسیده است که هر چیزی که بتواند در قیمت تأثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، فاندامنتال، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است. پس از درک و پذیرش جمله فوق به عنوان مقدمه تحلیل تکنیکال به این نتیجه می‌رسیم که تحلیل قیمت ها تمام آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.

این اصل بدان معنیست که هر پارامتر، هر خبر و هر شاخصه تاثیرگذار در اقتصاد و به خصوص بازارهای مالی نظیر بورس، اثر خود را در قیمت آن کالا یا سهام خلاصه می‌کند. با درک واقعی این مفهوم از سوی معامله گر، وی را از تعقیب اخبار و بمباران های خبری بی وقفه و استرس ناشی از آن مصون می‌دارد.

باورهای تکنیکالی

همه تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست. چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت.

اکثر تحلیل گران تکنیکال معتقدند که نیرویی که فشارهای خرید و فروش به عبارت دیگر متقاضیان خرید و یا فروش عوض می‌کند. برآیند تغییرات بنیاد، عملکرد شرکت و همچنین مربوط به اقتصاد بازار می‌باشد و همین نیرو بر قیمت ها تاثیر می‌گذارد. نمودارها در برگیرنده علت‌های رشد و سقوط قیمت سهم نیستند، بلکه نشان‌دهنده تاثیر آن‌ها بر ارزش سهام شرکت ها هستند.

پس تحلیلگر تکنیکال در باز بورس و هر بازار مالی دیگری فقط تمرکز خود را بر نمودار قیمتی سهم معطوف داشته، روندها را شناسایی می‌کند و با سوار شدن بر موج‌ها از آن سود دریافت می‌کند.

آموزش تخصصی بورس در مشهد | کلاس بورس در مشهد | آموزش تحلیل بنیادی در مشهد | آموزش تحلیل تکنیکال در مشهد | ثبت نام کد بورسی رایگان | پارسیان بورس

تحلیل مبتنی بر رفتارهای بازار از طریق مطالعه نمودار قیمت، میانگین متحرک قیمت‌ها، حجم معاملات، حجم معاملات باز، شکل گیری الگوها و سایر شاخص های تکنیکال

نظریه‌ی ثابت شده‌ای نیز وجود دارد که می‌گوید قیمت ها براساس روندها حرکت می‌کنند. به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را به جای تغییر جهت حفظ کنند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره‌ی حرکت است. شاید بتوان آن را این گونه نیز مطرح کرد که قیمت سهم به روند فعلی خود ادامه می‌دهد تا زمانی که عوامل بازدارنده‌ی حرکت، آن را متوقف کند. این قانون یکی از ادعاهای محکم تحلیل گران می‌باشد. آن‌ها معتقدند که روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تاثیر نگذاشته جهت خود را حفظ می‌کنند.

استفاده از علم ریاضیات در تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال بر اساس ریاضیات و آمار و احتمالات بنا شده است، یعنی این تحلیل از احتمالات کمک می‌گیرد. به کمک احتمال می‌توان وضعیت بازار سهام را پیش‌بینی کرد، با این نوع تحلیل دید خوبی نسبت به آینده و روندها به‌دست می‌آید و برآورد تغییر قیمت‌ها منعکس می‌شود. سرعت و دقت این روش در کوتاه مدت بسیار بیشتر از تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) است.

لازم به ذکر است تمامی ابزارهای کمکی نظیر اندیکاتورها (نوسانگر نماها، روندها و حجم‌ها) جملگی بر مبنای فرمول‌های ریاضیات و آمار استوار هستند. نموداری که به ما نمایش می‌دهند حاصل انجام معادلاتی روی نمودار قیمتی سهم هستند.

آموزش تخصصی بورس در مشهد | کلاس بورس در مشهد | آموزش تحلیل بنیادی در مشهد | آموزش تحلیل تکنیکال در مشهد | ثبت نام کد بورسی رایگان | پارسیان بورس

نتیجه گیری

آخرین باری که هواشناسی پیش‌بینی دقیقی ارائه‌داد را به یاد می‌آورید؟ احتمالا برخی از این پیش‌بینی‌ها درست از آب درنیامده باشند. حتی در بسیاری از موارد پیش‌بینی کردن کار بیهوده‌ای به نظر می‌رسد چرا که بسیاری از آن‌ها نتیجه اشتباهی را پیش‌بینی می‌کنند. با این حال چرا باز هم به پیش‌بینی‌های هواشناسی گوش می‌دهیم؟

پیش‌بینی‌ها در کل مفید هستند. چراکه ما را برای اتفاقی که احتمال وقوع آن‌ها وجود دارد، آماده می‌کنند. مثلا اگر هواشناسی هوا را بارانی پیش‌بینی کرده باشد، ما برای اطمینان با خودمان چتر می‌بریم و اگر آفتابی پیش‌بینی کند، عینک‌ آفتابی خود را می‌زنیم. می‌دانیم که احتمال دارد به وسایل همراهمان نیاز پیدا نکنیم اما به هر حال برای این اتفاق‌ها آماده خواهیم بود.

تحلیل تکنیکال هم شباهت زیادی با پیش‌بینی هواشناسی دارد. تحلیلگران تکنیکال می‌دانند برای چه اتفاقی آماده شوند، اما این را نیز به خاطر دارند، که قیمت‌ها همیشه موافق نظر آن‌ها حرکت نمی‌کند.

تحلیل تکنیکال چیست و چه مزایایی نسبت به تحلیل بنیادی دارد؟

تحلیل تکنیکال سریع

حتما درباره تحلیل نمودارهای قیمت یا به اصطلاح تحلیل تکنیکال چیزهایی شنیده‌اید. در این مطلب قصد داریم در مورد این نوع تحلیل، مطالب جامع‌تری ارائه کنیم و مزایای آن را نیز بررسی نماییم. اگر بخواهیم تعریف تحلیل تکنیکال (یا تکنیکی) را در یک جمله و بصورت خلاصه بگوییم، تحلیل تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیش‌بینی آینده روند قیمت‌ها می‌باشد.
رفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل می‌باشند. رفتار قیمت و رفتار بازار در خیلی موارد معنای مشابهی دارند و به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می‌گیرند.

سه مبحث ابتدایی به عنوان پایه های مباحث منطقی تحلیل تکنیکال به شرح ذیل می‌باشند :
1ـ همه چیز در قیمت لحاظ شده است .
2ـ قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند .
3ـ تاریخ تکرار می شود .

1 – همه چیز در قیمت لحاظ شده است

شاید بتوان ادعا کرد جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. تا زمانی که به درک درستی از این جمله نرسیده باشیم شاید پیشروی در یادگیری تحلیل تکنیکال کار بیهوده‌ای باشد.
یک تحلیل‌گر تکنیکال در ابتدا به این باور رسیده است که هر چیزی که بتواند در قیمت تأثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، فاندامنتال، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است. پس از درک و پذیرش جمله فوق به عنوان مقدمه تحلیل تکنیکال به این نتیجه می رسیم که تحلیل قیمت ها تمام آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
برای اثبات عدم صحت این ادعا (که برخی تحلیلگرها نیز به آن مغرور هستند)، زمان زیادی صرف شده و نتیجه ای حاصل نشده است. همه تحلیل‌گران تکنیکال بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست.

چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت. این تغییرات پایه و اساس تمام پیش بینی‌های اقتصادی و بنیادی می‌باشد. برداشت تکنسین‌ها از این اصل به این صورت است که اگر قیمت به هر دلیلی بالا رفت پس باید تقاضا بر عرضه غلبه کرده و علل فاندامتنالی تأثیر خود را گذاشته باشند و چنانچه قیمت سقوط کرد دلایل فاندامنتالی و بنیادی بی اثر شده‌اند.

پس در این مبحث ما به این نتیجه می‌رسیم که یک تحلیل‌گر تکنیکال نیز به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می دهد.
قریب به اتفاق تحلیل‌گران تکنیکال بر این باورند که نیرویی که جهت عرضه و تقاضا را تغییر می دهد برآیند تغییرات فاندامنتال و مربوط به اقتصاد بازار می باشد و همین نیرو بر قیمت ها تأثیر می گذارد. نمودارها هرگز به تنهایی علت بالا یا پایین آمدن قیمت نیستند.
این یک قانون است که تحلیل‌گر تکنیکال به هیچ وجه به دنبال یافتن دلیل تغییر جهت قیمت‌ها نیست. بیشتر اوقات در آغاز یک روند و یا در نقطه تغییر جهت قیمت از افزایش به کاهش و یا برعکس هیچ کس به طور قطع دلیل این تغییر جهت را نمی داند. (در واقع برای تحلیلگر تکنیکال مهم نیست که چیست و فقط بر قیمت و حجم تمرکز دارد) تحلیل‌گر تکنیکال به سادگی و با استفاده از الگوها می تواند این تغییر را به موقع شناسایی کند و پایداری آن را بسنجد.

باید در خاطر داشت، مادامی که یک تحلیل‌گر تکنیکی بر این عقیده باقی بماند که همه چیز در قیمت لحاظ شده است موفق خواهد شد که از بسیاری از افراد باتجربه بازار (که از این ابزار استفاده نمی‌کنند) سود بیشتری کسب کند.
پذیرش جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» به عنوان اولین قدم مساوی است با پذیرش اهمیت بررسی قیمت.

یک تحلیل‌گر لزوماً نیاز نیست از بازار باهوش‌تر باشد و یا قادر باشد که پیش بینی‌های متحیرانه‌ای درباره تغییرات قیمت انجام دهد. با استفاده از بررسی روند قیمت به کمک ابزارهای تکنیکی مختلف مانند اندیکاتورها، یک تحلیل گر تکنیکال می‌تواند بهترین زمان برای خرید و فروش سهم را تشخیص دهد و انتخاب کند.

2 – قیمت ها براساس روندها حرکت می‌کنند

ضروری است که این مفهوم را بپذیریم که قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند. در اینجا نیز تا زمانی که به باور این اصل نرسیده باشیم تلاش برای یادگیری تحلیل تکنیکال بی‌فایده است .
هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است، پیش از آنکه قیمت‌های آتی، روند آینده را مشخص کنند.
نظریه ثابت شده‌ای نیز وجود دارد که می‌گوید قیمت‌ها بر اساس روندها حرکت می کنند و یا به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت بدهند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است. شاید بتوان آن را این گونه نیز مطرح کرد که قیمت‌ها به روند فعلی خود را ادامه می‌دهند تا زمانی که عوامل بازدارنده حرکت، آنها را متوقف کند.
این قانون یکی از ادعاهای محکم تحلیل‌گران تکنیکال می‌باشد. آنها معتقدند که روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تأثیر نگذاشته جهت خود را حفظ می‌کنند.

3 – تاریخ تکرار می‌شود

بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسان‌ها می‌باشد .
به عنوان مثال الگوهای نمودارهایی که چندسال پیش ترسیم شده‌اند دقیقاً منعکس کننده تأثیر مسائل آن دوره از نظر روانشناسی در روند قیمت‌ها هستند.
نمودارها به وضوح روانشناسی بازار را آشکار می کنند. از زمانی که الگوها به خوبی در گذشته عمل کرده‌اند فرض شده که در آینده نیز به همان خوبی جوابگو خواهند بود. پایه و اساس آنها اصول روانشناسی است که این امر باعث می‌شود که آنها را به عنوان اصل ثابت بپذیریم و بتوانیم به آنها اعتماد کنیم.
بیان دیگری از این موضوع این است که بگوییم : تاریخ تکرار می شود و این کلیدی است برای پیش بینی آینده از طریق تحلیل گذشته و یا اینکه بگوییم آینده چیزی نیست جز تکرار گذشته …

مزایای تحلیل تکنیکال در برابر فاندامنتال چیست و چرا باید تحلیل تکنیکال را بیاموزیم؟

مزیت اول- انعطاف‌پذیری و سازگاری با همه بازارها

یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل‌ تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می باشد. تقریباً هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به کار برد.

چارتیست به راحتی می‌تواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد. در حالی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال به علت اینکه همواره مقادیر زیادی اطلاعات و صورت‌های تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟ مالی برای بررسی وجود دارد که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، چندان نمی‌توانند از جایی که هستند دور شوند.

به طور مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، می‌توانید هرزمان که خواستید بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیل‌گر بنیادی باید ابتدا صورت‌های مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید. تحلیل‌گر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست می‌دهد ولی این تحلیل‌گر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با ابزاری سریع و انعطاف‌پذیر مانند تحلیل‌ تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.

مزیت دوم- قابل استفاده برای بازه‌های زمانی مختلف

یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازه‌های زمانی مختلف کاربرد دارد. چه معامله‌گران روزانه چه معامله‌گران چند روزه و کوتاه‌مدت و چه خریداران میان‌مدت و چه افرادی که در بازه‌های زمانی طولانی مشغول به خرید و فروش می‌باشند، می‌توانند از تحلیل تکنیکال بهره ببرند در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمی‌شود و این سلیقه و روش کار معامله‌گر می‌باشد که در چه بازه‌ای به تحلیل بپردازد.

تحلیل‌گر تکنیکی با تعیین بازه زمانی موردنظرش این را مشخص می‌کند که قصد پیش‌بینی برای چه مدت زمانی را دارد. این عقیده که برخی از افراد می‌گویند تحلیل تکنیکال صرفاً در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت کاربرد دارد اصلاً درست نیست.

این ادعا شاید ناشی از این نظریه باشد که تحلیل فاندامنتال برای پیش بینی بلندمدت کاربرد دارد و فاکتورهای تحلیل تکنیکی فاکتورهایی کوتاه‌مدت هستند در واقع تحلیل‌گر تکنیکال برای پیش‌بینی بازه‌های زمانی بلندمدت از نمودارهای هفتگی ماهیانه و سالیانه بسته به سلیقه خودش استفاده می‌کند و به دلیل همین تکنیک‌ها می‌باشد که این نوع تحلیل را تکنیکال می نامند.

مزیت سوم- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام

همان طور که در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند. یک تحلیل‌گر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت سهام بررسی می‌کند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی آن را محاسبه کند.
ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیل‌گر فاندامنتال به وسیله آن نشان می‌دهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعاً با آن قیمت ارزش دارد یا خیر. اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیل‌گر فاندامنتال می‌گوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و برعکس.

هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیش‌بینی اینکه قیمت‌ها تمایل دارند در چه جهتی حرکت کنند. در واقع آنها از دو راه متفاوت به یک مسئله واحد می‌پردازند. یک تحلیل فاندامنتال علت‌های تغییر قیمت را بررسی می‌کند حال آنکه یک تحلیل‌گر تکنیکال تأثیرات آن را به چالش می‌کشاند. تحلیل‌گر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت‌ها و دلایل این تغییرات لازم نیستند و در مقابل تحلیل‌گر فاندامنتال همواره به علت‌ها و دلایل تغییر قیمت می‌پردازد.

بیشتر معامله‌گران خود را در یکی از دو دسته تحلیل‌گران فاندامنتال و یا تکنیکال طبقه‌بندی می‌کنند. در حقیقت این دو دسته نقاط مشترک زیادی دارند. خیلی از تحلیل‌گران فاندامنتال سعی دارند مقدماتی از تکنیکال را فرابگیرند و همین طور بسیاری از تحلیل‌گران تکنیکی نیز تلاش می‌کنند حداقل اطلاعاتی از مسائل فاندامنتال داشته باشند.

مشکل اصلی اینجاست که خیلی از اوقات علت‌ها و نمودارها با یکدیگر درگیر هستند. در بیشتر مواقع در ابتدای حرکت‌های مهم بازار، یک تحلیل گر فاندامنتال نمی تواند تعریف درستی برای تغییرات بازار ارایه دهد. در چنین لحظات بحرانی است که هر دو تحلیل‌گر تفاوت‌های زیادی را در برداشت‌هایشان و روند قیمت مشاهده می‌کنند و اغلب نیز همزمان با هم دلیل تغییرات را درک می‌کنند ولی گاهاً برای انجام هر گونه عکس العمل خیلی دیر شده است.

این اختلافات ظاهری را شاید بتوان این‌گونه تشریح کرد که در واقع تغییرات قیمت باعث ایجاد دلایل پایه‌ای جدیدی می‌شود یعنی اینکه تغییر قیمت باعث می‌شود تا تحلیل‌گر فاندامنتال و فاکتورهای سنجش او حساس شوند و در حقیقت بازار دلایل جدیدی برای این تغییرات پیدا کند. در حالی که دلایل پایه‌ای قبلاً تأثیر خود را بر قیمت گذاشته‌اند و هم اکنون در بازار وجود دارند و در واقع قیمت‌ها در حال نشان دادن واکنش به دلایل پایه‌ای جدید هستند. خیلی از بازارها در گذشته با تغییرات بسیار کم و یا اصلاً هیچ تغییری در فاندامنتال شروع شده است و به مرور زمان وقتی که تغییرات دیده شده است روند جدید کاملاً در مسیرش قرار گرفته است.

تحلیل‌گر تکنیکال موفق

بعد از مدتی تحلیل‌گر تکنیکال با اعتماد به نفس بیشتری تغییرات را در نمودارها درک می‌کند و می‌خواند. یک تحلیل گر تکنیکال شاید تنها کسی باشد که در شرایطی که تغییرات بازار با خرد عمومی در تناقض است احساس آرامش می کند و حتی از چنین موقعیتی لذت می‌برد. او می‌داند که معامله‌گران بازار به زودی با اطلاعات جدیدی که همان دلایل فاندامنتال جدید می‌باشد مواجه می‌شوند و شاید تنها او باشد که برای تصدیق محاسباتش منتظر چیزی نبوده است.

در تأیید تحلیل تکنیکال می‌توان به وضوح دید که اعتقاد یک تحلیل‌گر تکنیکال به تحلیل‌هایش به مراتب بیشتر از یک تحلیل‌گر فاندامنتال می‌باشد. اگر یک معامله‌گر مجبور باشد یکی از این دو را به عنوان روش کار انتخاب کند منطق می‌گوید که با تحلیل تکنیکال امکان رسیدن به موفقیتش بیشتر است. برای آنکه تحلیل تکنیکال در حقیقت تأثیر عوامل فاندامنتال را بررسی می‌کند و چون همیشه تأثیر فاندامنتال در روی قیمت لحاظ شده، به طور حتم بررسی فاندامنتال کاری غیرضروری است.

در واقع بررسی نمودار، میانبری است به بررسی عوامل فاندامنتال. ولی حالت عکس آن ممکن نیست. این امکان وجوددارد که بتوان در یک بازار مالی صرفاً با دانش تکنیکال خرید و فروش انجام داد ولی تقریباً بعید به نظر می‌آید که شخصی بتواند صرفاً بر اساس مسائلی فاندامنتالی و عدم بررسی قسمت تکنیکی بازار، خرید و فروش خیلی موفقی انجام دهد.

حتما در بورس تهران مشاهده کرده‌اید که گاهی اوقات بیشتر معامله‌گران از گروهی خاصی به گروهی دیگر سوئیچ می‌کنند و اصطلاحا نقدینگی به سمت گروهی دیگر هدایت می‌شود. حال در این وضعیت آیا تحلیل‌گر بنیادی می‌تواند به سرعت در گروه پیشرو بازار وارد شود؟ مسلم است که خیر، چون تحلیل ‌بنیادی غیر از اینکه به اطلاعات زیادی در زمینه صنعت مربوطه، حسابداری و بررسی صورت‌های مالی و… نیاز دارد، بسیار وقت‌گیرتر از تحلیل تکنیکال نیز می‌باشد.

ولی برای تحلیل‌گر تکنیکال هیچ فرقی نمی‌کند سهامی که می‌خواهد وارد آن شود در چه صنعتی قرار دارد. تحلیل‌گر تکنیکال فقط به نمودار قیمت توجه می‌کند و با استفاده از دانش نوینی که در اختیار دارد، در زمان بسیار کمتری سهم برتر گروه پیشرو را شناسایی می‌کند و وارد آن می‌شود.

با یادگیری تحلیل تکنیکال می‌توانید هرزمان که خواستید بر فرض مثال بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیل‌گر بنیادی باید ابتدا صورت‌های مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید.

تحلیل‌گر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست می‌دهد ولی این تحلیل‌گر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با علمی سریع و انعطاف‌پذیر مانند تحلیل‌ تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.

چگونه تحلیل تکنیکال را بیاموزیم؟

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:

تحلیل تکنیکال در بورس چیست؟

تحلیل تکنیکال چیست

سرمایه گذاری در بورس یکی از راه های مناسب برای کسب سود است. ورود به بورس از دو روش (سرمایه گذاری مستقیم و غیرمستقیم) امکان پذیر است. در روش اول یا سرمایه گذاری مستقیم، شخص سرمایه گذار باید اقدام به خرید و فروش سهام کند. روش دوم یا سرمایه گذاری غیرمستقیم به دو شکل صندوق های سرمایه گذاری و سبدگردانی اختصاصی انجام می شود و برای افرادی مناسب است که وقت و دانش کافی برای انجام معاملات مستقیم در بازار بورس ندارند.

همان طور که گفته شد ورود به بازار بورس مستلزم داشتن اطلاعات کافی در حوزه‌های مرتبط با بورس و سرمایه‌گذاری است. این اطلاعات در کنار دانش بورسی می تواند موفقیت در بورس را ممکن کند. اطلاعات کافی باید به همراه استفاده از تحلیل‌های مورد نیاز برای بررسی وضعیت بازار سهام و همچنین پیگیری اخبار مرتبط باشد تا سرمایه‌گذاری به صورت هوشمندانه انجام شود و ریسک‌های موجود را کاهش دهد. تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال مهم‌ترین روش‌های مورد استفاده فعالان بازار بورس برای شناخت و انتخاب بهتر گزینه‌های سرمایه‌گذاری در بورس هستند. در این مطلب قصد داریم به بررسی تحلیل تکنیکال بپردازیم.

برای رسیدن به این هدف ابتدا باید بتوان به دو سؤال مهم پاسخ داد!

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال

به طور کلی می توان گفت تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار و اطلاعات مرتبط مانند قیمت و حجم، و همچنین تکنیک‌ها و ابزارهای مختلف به ارزیابی وضعیت کلی بازار و سهام مختلف می‌پردازد. در ادامه به تعریف کاملی از تحلیل تکنیکال در بورس می‌پردازیم.

تحلیل تکنیکال در واقع یک استراتژی معاملاتی برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و تعیین فرصت‌های معامله با تجزیه و تحلیل روندهای آماری است که از فعالیت‌های معاملاتی مانند تحرکات قیمتی و حجم معاملات استفاده می‌کند.

تجزیه و تحلیل تکنیکال می‌تواند بر روی هر نوع اوراق بهاداری که دارای سوابق تاریخی معاملاتی است مورد استفاده قرار گیرد. این موارد می‌توانند شامل اوراق سهم، آتی، کالا، ، و سایر اوراق بهادار باشند. اما ابزار تحلیل تکنیکال بیشتر برای تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس استفاده می‌شود.

  • تجزیه و تحلیل تکنیکال یک استراتژی معاملاتی است که سرمایه‌گذاری‌ها را ارزیابی و فرصت‌های معاملاتی را با روندهای قیمتی و الگوهای دیده شده بر روی نمودارها مشخص می‌کند.
  • تجزیه و تحلیل تکنیکال بیان می‌کند که فعالیت‌های معاملاتی گذشته و تغییرات قیمتی یک سهم می‌تواند نشانه‌های ارزشمندی از تحرکات آتی قیمت سهم باشد.

طی سالیان متمادی از زمان پیدایش تحلیل تکنیکال تا امروزه هزاران الگو و تکنیک مورد استفاده در تحلیل تکنیکال گسترش یافته است. تحلیلگران تکنیکال بسیاری از این الگوها و تکنیک‌ها را باهم ترکیب می‌کنند تا به استراتژی بهینه معاملاتی خود دست یابند و با استفاده از استرانژی خود به خرید و فروش سهام بپردازند.

فرضیات اصلی تحلیل تکنیکال چیست؟

همان طور که چارلز داو هم عنوان کرده است، اولین و مهم‌ترین فرض در تحلیل تکنیکال این است که قیمت، همه اطلاعات را نشان می‌دهد. در حقیقت تحلیل تکنیکال بر تحلیل آماری نوسانات قیمت تکیه می‌کند و تلاش می‌کند تا با دیدن الگوها و روندهای قیمتی گذشته و حال، روند قیمت آینده را پیش‌بینی کند. داو همچنین معتقد است که در بازارهای کارا عواملی که بر تحلیل فنی یا تکنیکی چیست؟ قیمت سهام تاثیرگذارند مشخص است و در هر نقطه از زمان قیمت همه اطلاعات مورد نیاز معامله‌گران را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد. با این که ممکن است این فرضیه در حالت کلی درست باشد اما امکان نوسان قیمت سهم در کوتاه‌مدت یا بلندمدت توسط اخبار یا اطلاعیه‌ها وجود دارد. در حالتی که کارایی بازار تا حد کمی وجود داشته باشد تحلیل تکنیکال به خوبی قابل استفاده است.

یکی دیگر از فرضیات تحلیل تکنیکال که توسط داو بیان شده است این است که نوسانات قیمتی بازار تصادفی نیستند و الگوها و روندها طی زمان تکرار می‌شوند. این فرضیه نشان می‌دهد که روندها در کوتاه‌مدت و بلندمدت به وجود می‌آیند و معامله‌گران را قادر می‌سازند تا با استفاده از تحلیل این روندها کسب سود کنند.

امروزه تحلیل تکنیکال در بورس بر ۳ اصل استوار است:

۱.قیمت همه چیز را نشان می دهد:

بسیاری از منتقدان تحلیل تکنیکال این موضوع را که تنها در نظر گرفتن تحرکات قیمتی برای پیش‌بینی رفتار سهم کافی است و عوامل بنیادی مورد توجه قرار نمی‌گیرند را قبول ندارند. تحلیل تکنیکال معتقد است که همه چیز از جمله اصول بنیادی نیز در قیمت سهم مشخص است و توجه به آن سبب حذف سایر عوامل قبل از تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری است. تنها چیزی که مهم است تحرکات قیمتی است که میزان عرضه و تقاضای بازار را نشان می‌دهد.

۲.قیمت در روند نمودار حرکت می‌کند:

تحلیلگران تکنیکالی معتقدند که قیمت‌ها در روندهای کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت، حرکت و روندهای گذشته را تکرار می‌کنند.

۳.گذشته تمایل دارد تا تکرار شود:

طبیعت روند قیمت بدین گونه است که تکرار شود. در واقع براساس روانشناسی بازار و احساساتی مانند ترس و هیجان، چرخه های قیمتی گذشته تکرار می‌شود. تحلیلگر تکنیکال با استفاده از نمودارها احساسات را تحلیل می‌کند و متعاقب آن به تحلیل روند قیمتی نمودار سهام می‌پردازد. برخی از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای روندهای ۱۰۰ ساله است که مورد استفاده قرار گرفته‌اند؛ زیرا تحلیلگران بر این باورند که نمودار سهام، روندهای قیمتی خود را تکرار می‌کنند.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال چگونه مورد استفاده قرار می‌گیرد؟

تحلیلگر تکنیکال تلاش می‌کند تا برای هر نوع اوراق بهادار تحرکات قیمتی را پیش‌بینی کند. او می‌تواند در کنار استفاده از قیمت سهم، حجم معاملات سهم را نیز برای تحلیل خود به کار برد. در هر صنعتی از بازار، هزاران الگو و سیگنال وجود دارد که در تحلیل تکنیکال به کار می‌رود. برخی از ابزارها و اندیکاتورها بر تعیین وضعیت فعلی بازار تمرکز می‌کنند و برخی دیگر بر وضعیت آینده بازار. برای مثال حدود حمایت و مقاومت بر تعیین قدرت یک روند و جهت احتمالی حرکت آن استفاده می‌شود.

محدودیت‌های تحلیل تکنیکال

با توجه به اینکه فرضیه بازار کارا از فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال در بورس است، یکی از محدودیت های آن نیز می تواند باشد. طبق این فرضیه قیمت‌های بازار، همه اطلاعات گذشته و حال را منعکس می‌کند و بنابراین هیچ راهی برای کسب منفعت از روندهای بازار نیست مگر اینکه بازار کارایی کامل نداشته باشد. تحلیلگران بنیادی معتقدند که بازار می‌تواند کارا باشد، اما همه اطلاعات در قیمت گذشته و حال وجود ندارد و قیمت‌ها تصادفی حرکت می‌کنند.

دومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که این روش در برخی از اوقات کاربرد دارد. برای مثال اگر معامله‌گران حد ضرر مشابهی برای یک سهم خاص در نظر بگیرند، با رسیدن سهم به قیمت نزدیک حد ضرر بسیاری از سهامداران شروع به فروش می‌کنند و این موضوع سبب می‌شود که قیمت سهم پایین بیاید و پیش‌بینی‌ها را تایید کند و اینگونه برداشت شود که روند پیش‌بینی شده تحلیل تکنیکال درست بوده است.

مهم ترین تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی پرکاربردترین روش‌های معاملاتی هستند. هر دوی این روش‌ها برای جستجو، تحلیل، پیش‌بینی و انتخاب اوراق بهادار و سهام هستند و مانند هر روش سرمایه‌گذاری دیگری حامیان و منتقدان خود را دارند.

تحلیل بنیادی روشی است که ارزش ذاتی سهام را ارزیابی می‌کند. این تحلیل دارای نگاه کلی از شرایط اقتصاد، صنایع، شرایط مالی و مدیریتی شرکت‌ها است و همه موارد مالی شرکت از جمله دارایی ها، بدهی ها، درآمد و مخارج برای تحلیل بنیادی مهم است.

تحلیل تکنیکال از این حیث با تحلیل بنیادی متفاوت است که قیمت و حجم سهام را تنها ورودی‌های این روش می‌توان برشمرد. در تحلیل تکنیکال تلاش نمی‌شود تا ارزش ذاتی سهام تعیین شود و به جای آن از نمودار سهام استفاده می‌شود تا با مشخص کردن الگوها و نمودار، رفتار سهم در آینده نشان داده شود.

سخن آخر:

با توجه به مطالب عنوان شده در این مطلب می‌توان نتیجه‌گیری کرد تحلیل تکنیکال می‌تواند یکی از کاربردی‌ترین روش‌های مورد استفاده برای ارزیابی وضعیت بازار و سهام باشد. با توجه به وجود ابزارها و تکنیک‌های مختلف موجود در این روش همه افراد می‌توانند برای انتخاب گزینه‌های سرمایه‌گذاری خود از آن استفاده کنند و به پیش‌بینی روند قیمت‌ها بپردازند. این نوع %D



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.