به نظر می رسد که در روز آتی معاملاتی متعادل با تمایلات رو به پایین و با برتری نسبی سمت عرضه را شاهد باشیم. هرچند طبیعتاً برخی صنایع کوچک و تک سهم ها معاملات مثبت و بهتری خواهند داشت.
بازده چیست؟
سود یا پاداش حاصل از هر نوع سرمایهگذاری، بازده نامیده میشود. این مفهوم نیز همانند ریسک برحسب درصد بیان شده و کیفیت آن، معمولاً بر مبنای دوره زمانی حصول، عملکرد سایر داراییها در مدت مشابه و شاخصهای پولی، ارزیابی میگردد. بازدهی سرمایهگذاران بازار سهام، از دو طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه، حاصل میشود. به منظور تعیین درصد بازدهی بهینه، معیار مشخصی وجود ندارد زیرا، همانگونه که در بالا اشاره شد؛ محاسبه بازدهی مطلوب میتواند تابعی از افق سرمایهگذاری، ماهیت دارایی، ریسک، هزینههای معاملاتی، نرخ بهره، درصد تورم و… باشد.
به عبارت دیگر، نحوه ارزیابی بازدهی اوراق دارای درآمد ثابت با سهام موجود در بورس که سود مقرر شدهای برای آنها وجود ندارد؛ کاملاً متفاوت است.
برای مثال اگر نرخ تورم کشور را ۲۰ درصد فرض کنیم، کسانی که در اوراق مشارکت با سود ۲۵ درصد سرمایهگذاری کنند؛ علاوه بر حفظ ارزش پول خود در مقابل تورم، ۵ درصد نیز بازده واقعی داشتهاند. اما زمانی که کارشناسان مالی به ارزیابی عملکرد بازار سرمایه میپردازند، علاوه بر موارد فوق، معمولاً تمرکز اصلی آنها بر مقایسه عملکرد بورس، با سایر بازارهای سرمایهگذاری نظیر ارز و طلا در مدت مشابه میباشد.
بازده در طرف مقابل ریسک بوده و به گونهای، نتیجه تقبل ریسک است. در واقع سرمایه گذاران به منظور دستیابی به بازدهی معقول حاضر میشوند تا درصد ریسک احتمالی مشخصی را تحمل کنند. واژه بازده، الزاماً به کسب سود تعبیر نمیشود و این موضوع به اشتباه در ذهن برخی سرمایه گذاران نقش بسته است. مثبت یا منفی بودن بازدهی، طبیعت سرمایهگذاری است و سود و زیان هر دو، پاداش معاملاتی ما محسوب میشوند. در یک کلام میتوان گفت، کسب بازدهی انگیزه تمام افراد از ورود به دنیای سرمایهگذاری است.
انواع بازده در بازار سهام
در معاملات سهام و بازار مالی، بازده به دو دسته کلی مورد انتظار و واقعی تقسیم میشود.
بازده مورد انتظار؛ پیش از ورود به معامله تعیین شده و بیانگر انتظارات سوددهی، از موقعیت معاملاتی مذکور است. به منظور تعیین بازده مورد انتظار خود از هر موقعیت معاملاتی سهام، باید به متدهای تحلیلی مختلف مسلط باشیم. برحسب تحلیل شرایط بنیادی و گزارشات مالی منتشره از سوی شرکتها، در مورد سود تقسیمی پایان سال، سناریوهایی در نظر میگیریم. سپس وضعیت نموداری سهم را بر اساس اصول و روشهای تکنیکالی بررسی نموده و اهداف قیمتی آینده آن، مشخص خواهند شد. در نهایت بازدهی تقریبی مورد انتظار با توجه به ریسک و حجم معامله، از مجموع پتانسیل سوددهی آتی سهم محاسبه میشود.
بازده واقعی؛ پس از خروج و بر اساس سود قطعی کسب شده از موقعیت معاملاتی، قابل محاسبه میباشد. به بیان ساده، مجموع اختلاف قیمت خرید و فروش سهم، سود نقدی و بعضاً درآمد حاصل از حق تقدمهای سهام، نشان دهنده بازده واقعی شما است. تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار، بیانگر سطح کیفی سرمایهگذاری طی دوره مذکور است.
بسیاری از کارشناسان سرمایهگذاری توصیه میکنند که حین انجام محاسبات تعیین بازده مورد انتظار، رویکرد محافظه کارانهای داشته باشید. زیرا موجب میشود که با داشتن دیدگاهی واقع بینانه، درصد خطا کاهش یافته و از شناسایی سودهای موهومی جلوگیری شود.
نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی
همانگونه که توضیح داده شد؛ برای محاسبه بازده واقعی باید پس از فروش سهام، مجموع سود حاصل شده از این موقعیت معاملاتی را محاسبه نمایید؛ تا درصد بازده نسبت به سرمایه کل مشخص شود. در همین راستا و به منظور درک عمیق مطلب، توجه شما را به یک معامله فرضی جلب میکنیم:
سرمایه گذار الف با دارایی ۵۰ میلیون تومانی خود، در بازار سهام تهران مشغول فعالیت است. وی در ابتدای سال تصمیم میگیرد؛ با افق سرمایهگذاری یکساله، روی سهام شرکت ایران خودرو سرمایهگذاری نماید. طبق تحلیل نموداری، پیش بینی میشود این سهم تا پایان سال، حداقل یک رشد قیمت ۲۰ درصدی را تجربه کند. همچنین نتایج تحلیل بنیادی نشان دهنده این است که شرکت وضعیت سوددهی فوق العادهای داشته و بر اساس سیاستهای مدیریتی فعلی، تقسیم سود نقدی ۲۰۰ تومانی به ازای هر سهم در پایان سال مالی، بسیار محتمل است.
حداکثر ریسک قابل تحمل برای این سرمایه گذار در موقعیت معاملاتی مذکور، ۱۵ درصد نسبت به کل سرمایه میباشد. اگر نقطه ورود مد نظر، در ناحیه قیمتی ۱۰۰۰ تومانی بوده و طبق استراتژی معاملاتی در صورت افت قیمت تا محدوده ۸۰۰ تومان، سرمایه گذار با پذیرش زیان از معامله خارج شود؛ با انجام محاسبات مربوط به تعیین حجم بر اساس مدیریت سرمایه مشخص میشود که این شخص مجاز است حداکثر ۳۷۵۰۰ سهم از این شرکت را خریداری کند.
۵۰/۰۰۰/۰۰۰ × ۱۵% = ۷/۵۰۰/۰۰۰
۱۰۰۰ – ۸۰۰ = ۲۰۰
۷/۵۰۰/۰۰۰ ÷ ۲۰۰ = ۳۷۵۰۰
تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار
طبق تحلیل فوق و با توجه به مقادیر سود مورد انتظار ناشی از رشد قیمت و تقسیم سود نقدی سهام، مجموع بازدهی احتمالی این موقعیت معاملاتی بر اساس حجم حدوداً ۳۰ درصد میباشد، که نشان دهنده شرایط ایدهآل معامله مذکور از لحاظ قوانین مدیریت سرمایه است.
۲۰۰ (سود نقدی احتمالی سهم) + ۲۰۰ (مقدار افزایش قیمت احتمالی سهم) = ۴۰۰ (مجموع بازده مورد انتظار به ازای هر سهم)
۳۷۵۰۰ × ۴۰۰ = ۱۵/۰۰۰/۰۰۰
اما پس از گذشت یک سال، قیمت سهم به ۱۱۰۰ تومان میرسد (افزایش قیمت ۱۰ درصدی). از طرف دیگر، گزارشات مالی شرکت در سامانه کدال نیز بیانگر این است، که سود نقدی شرکت ایران خودرو در پایان سال مالی مذکور، صرفاً ۵۰ تومان است! پس از انجام محاسبات سود و زیان مشخص میشود؛ این سرمایهگذار مجموعاً در این معامله، ۱۱.۱درصد بازدهی کسب کرده است.
۱۰۰ (سود نقدی سهم) + ۵۰ (مقدار افزایش قیمت سهم) = ۱۵۰ (مجموع بازده واقعی به ازای هر سهم)
۳۷۵۰۰ × ۱۵۰ = ۵/۶۲۵/۰۰۰
با توجه به اختلاف قابل ملاحظه بازده واقعی و مورد انتظار (حدوداً یک سوم)، افق زمانی و مقدار ریسک معامله، به این نتیجه میرسیم؛ که مثال فوق موقعیت معاملاتی چندان پرسودی نبوده است! اما در این قسمت ذکر دو مورد ضروری است.
همانطور که خودتان میدانید، خرید و فروش سهام در بازار بورس شامل کارمزد ۱.۵ درصدی میباشد، که جهت سهولت محاسبات، از در نظر گرفتن آن چشم پوشی کردیم. نکته بعدی این است، که معمولاً فرآیند پرداخت سود نقدی سهام شرکتها، به سرعت و عیناً در پایان سال انجام نمیشود و مسلماً طولانیتر شدن دوره پرداخت، تأثیر منفی بر بازدهی معاملات دارد. در نتیجه اگر موارد مذکور انتظارات سرمایهگذار را نیز در نظر بگیریم؛ سرمایه گذار «الف» بازدهی واقعی کمتری خواهد داشت. چنین نتایج معاملاتی، میتواند ناشی از پیش بینیهای بسیار خوشبینانه، ضعف روش تحلیل یا استراتژی معاملاتی، ریسکهای سیستماتیک و… باشد. بسیاری از این عوامل، به مرور زمان و پس از کسب تجربه سرمایهگذاری در بازار، قابل اصلاح و اجتناب خواهند بود. در واقع کسب بازدهی مناسب تا حد زیادی، نتیجه مهارت شما در معاملهگری است، زیرا توانستهاید موقعیتهای معاملاتی خود را در تمام مراحل، از لحظه ورود تا خروج به گونهای مدیریت کنید، که بهترین نتیجه ممکن حاصل شود.
تا اینجا سعی شد، مفاهیم ریسک و بازده در بازار سهام و جزئیات مربوط به آنها شرح داده شوند. در مطالب آتی، رابطه ریسک و بازده و نسبتهای کاربردی در مدیریت سرمایه را توضیح خواهیم داد.
مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه
در امور اقتصادی و کارهایی مانند خرید و فروش اوراق بهادار یا انجام سرمایه گذاری، معمولا درصدی ریسک وجود دارد. طبیعتا هیچ سرمایه گذاری علاقه ندارد که متحمل ریسک زیادی شود یا دچار ضرر و زیان گردد؛ از این رو باید به دنبال روشی بگردیم که میزان این گونه ریسکها را تا حد امکان کاهش داده و کمتر کند.
اگر در بازار بورس و اوراق بهادار مشغول به خدمت شوید، ممکن است گاهی مجبور شوید اوراق پر ریسک را خرید و فروش کنید. برای قیمتگذاری اوراق بهادار پر ریسک و تخمین زیان یا بازده، میتوانید از روشهای مختلفی استفاده کنید.
یکی از روشهای کاربردی و شناخته شده در این زمینه که به صورت گسترده مورد استفاده افراد زیادی قرار میگیرد، مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه است. CAPM در واقع مخفف Capital Asset Pricing Model است و در این مقاله قصد داریم با این روش قیمت گذاری بیشتر آشنا شویم و نکات مربوط به آن را مورد بررسی بیشتری قرار دهیم.
مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه چیست؟
همان طور که گفتیم CAPM در واقع مخفف Capital Asset Pricing Model است و از این مدل بیشتر برای قیمت گذاری اوراق بهادار پر ریسک استفاده میشود. این مدل نخستین بار توسط شخصی به نام مارکویتز و در سال ۱۹۵۲ میلادی ابداع شد و سپس شخصی به نام ویلیام شارپ آن را توسعه داد و تکمیل کرد.
این مدل بازده مورد انتظار یک دارایی مانند اوراق بهادار را تعیین میکند و طبق آن بازده دارایی به عواملی بستگی دارد. در واقع این مدل برای مشخص کردن رابطه بین میزان ریسک و بازده مورد استفاده قرار میگیرد. منظور از میزان ریسک اختلاف بین بازده مورد انتظار و بازده واقعی به دست آمده است.
طبیعتا هر چقدر که میزان بازده مورد انتظار شما بیشتر باشد مجبور خواهید بود که ریسک بیشتری را تحمل کنید. پس اگر قدرت ریسک بالایی ندارید میزان انتظارات خود را بهتر است کاهش دهید.
سرمایه گذارانی که خواهان بازده بالاتری نسبت به بازده بازارهستند، باید ریسک بیشتری نسبت به ریسک سیستماتیک بازار تحمل کنند؛ در نتیجه این اشخاص بهتر است از مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه استفاده کنند.
مفهوم ریسک سیستماتیک بازار
به طور کلی ریسک کردن به معنی قدم گذاشتن در مسیری است که نمیتوان آن را کاملا پیش بینی کرد. ریسک و ریسک کردن به خصوص در زمینه بازار بورس و اوراق بهادار وجود دارد.
به ریسکی که بر کل بازار بورس و اوراق بهادار حاکم است و هیچ ربطی به شرکت یا سهام به خصوصی ندارد، ریسک سیستماتیک، ریسک بازار یا ریسک غیرقابلحذف میگویند. این ریسک بر کل بازار حاکم بوده و در اکثر مواقع غیر قابل پیشگیری است. علاوه بر این ریسک، هر شرکتی میتواند یک ریسک مختص به خود را نیز تجربه کند.
فرمول CAPM، محاسبه آن و ذکر یک مثال
در ادامه فرمول CAPM یا روش محاسبه قیمت گذاری داراییهای سرمایه را بیان کرده و برای درک بهتر آن یک مثال ذکر میکنیم:
_بازده مورد انتظار کل بازار )×ضریب بتای سهم a + نرخ بازده بدون ریسک = بازده مورد انتظار سهم a نرخ بازده بدون ریسک)
فرمول بالا را طی یک مثال توضیح میدهیم تا درک آن راحتتر شود: فرض کنید بازده اوراق قرضه دولتی ۲% میباشد و میانگین مازاد بازده سالیانه بازار سهام طی سالیان قبل ۷% است، اگر بتای سهم برابر ۱.۲ باشد ( یعنی میانگین بازدهی ۲/۱ برابر بازده بازار بوده است. ) بازده مورد انتظار برای این سهام فرضی از مدل CAPM به این صورت محاسبه خواهد شد:
(۷% ×۱٫۲ )+۲% =نرخ بازده مورد انتظار
مفهوم و محاسبه بتا در فرمول CAPM یا قیمت گذاری داراییها
متغیر بتا در فرمول CAPM یا قیمت گذاری داراییها در واقع تعیین میکند که قیمت یک سهم خاص با نوسانات کلی بازار چگونه تغییر خواهد کرد. در صورتی که تغییرات سهام یک شرکت کاملا با تغییرات بازار هماهنگ بوده و بر آن منطبق باشد میزان بتا را با عدد یک مشخص میکنیم.
برای درک مفهوم بتا باید گفت که یک بازه زمانی خاص مثلا یک ماه را در نظر میگیریم و در آن بازه زمانی خاص بازدهی روزانه یک سهم را با بازدهی روزانه بازار مقایسه میکنیم. در اصل مقدار بتا میزان پاداشی برای سرمایه گذاران را نشان میدهد که برای رسیدن به این پاداش ریسک اضافیتر از ریسک سیستماتیک را متحمل شدهاند.
سهامی که بتای بالاتری دارد در اکثر انتظارات سرمایهگذار موارد بازدهی بالاتری را نیز خواهد داشت اما با این حال لازم است توجه کنید که در شرایط رکود و در طولانی مدت سهام با بتای بالا، عملکرد به مراتب بدتری خواهد داشت.
عوامل موثر بر بازده مورد انتظار برای یک دارایی
میزان بازدهی که یک سرمایه گذار از دارایی خود دارد، طبق مدل CAPM به عوامل زیر ربط دارد:
- در شرایط بدون ریسک و خطر ارزش زمانی پول چقدر است؟ بر اساس نرخ بازده بدون ریسک، میتوانید این مورد را محاسبه کنید. همان طور که از نام آن مشخص است این مورد هیچ ریسکی نداشته و بر اساس گذر زمان پاداش آن دریافت خواهد شد.
- پاداش پذیرش ریسک سیستماتیک: مفهوم ریسک سیستماتیک توضیح داده شد، این ریسک یعنی ریسکی که بر کل بازار حاکم است و غیر قابل اجتناب میباشد.
- میزان ریسک سیستماتیک: این عامل میزان ریسک سیستماتیک یک دارایی به خصوص را نسبت به ریسک سیستماتیک پرتفوی بازار نشان میدهد و از فرمول بالا ضریب بتای سهام آن را نشان میدهد.
مفروضات مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه
- بازده مورد انتظار در ریسکهای بازده مبنایی برای تصمیمات بعدی سرمایه گذار است.
- لازم است همه سرمایه گذاران در یک دوره زمانی همسان سرمایه گذاری کنند.
- لازم است سرمایه گذاران تصمیمات خود را بر اساس منطق بگیرند و حداق ریسک را در برنامه خود داشته باشند.
- حداقل اختلاف نظر بین سرمایه گذاران وجود داشته باشد و بازار کاملا به صورت رقابتی باشد.
- انتظارات تمامی افراد سرمایه گذار در مورد ریسک داراییها و بازده مورد انتظار آنها مشابه هم باشد.
- نرخ بازده مورد انتظار حمایت کنندگان مالی شرکت به علت شروع پروژههای جدید تغییر چندانی نداشته باشد.
- اندازه شرکت نسبت به اندازه پروژه مورد نظر سرمایه گذاران بزرگ و عظیم باشد.
بررسی مفروضات این مدل
- یکی از مفروضات این مدل این است که افق سرمایه گذاری یکسان در نظر گرفته میشود؛ یعنی طبق این فرض سرمایه گذاران باید سرمایه گذاری خود را در یک بازه زمانی یکسان انجام دهند مثلا این بازه زمانی برای تمامی سرمایه گذاران ۶ ماه یا ۱۲ ماه باشد؛ البته این فرض خیلی با واقعیتهای موجود در بازار هماهنگی و هم خوانی ندارد.
- از دیگر مفروضات این مدل این است که لازم است بازار سرمایه مورد نظر ما یک بازار کامل باشد. مفهوم این گفته آن است که تمامی اوراق بهادار در چنین بازاری به صورت کاملا صحیح ارزش گذاری شده باشند، چیزی تحت عنوان مالیات یا هزینه معاملات در میان نباشد، تمامی سرمایهگذاران به صورت آزادانه و کامل به اطلاعات موجود دسترسی داشته باشند انتظارات سرمایهگذار و در نتیجه انتظارات همه آنها یکسان باشد، تعداد سرمایه گذاران در بازار بسیار زیاد باشد و همه آنها افرادی کاملا منطقی باشند که خرید و فروش آنها کاملا بر پایه منطق باشد و از اصول پیروی کند.
- همان طور که مشاهده میکنید مفروضات مدل CAPM یا قیمت گذاری داراییها، زیاد و غیر قابل دسترسی است. یعنی چنین مفروضاتی نیازمند یک شرایط ایدهآل و غیر واقعی است و همین موضوع را کارشناسان جزو مشکلات و نقایص این مدل به حساب میآورند.
چرا باید از مدل CAPM استفاده کنیم؟
اگر چه امروزه کارشناسان اعتقاد دارند که این مدل یک مدل کامل و بدون عیب و نقص نیست و در ضمن به عیوب و مشکلات آن اشاراتی نیز کردهاند؛ اما با این حال باز هم مشاهده میکنیم که این مدل توسط سرمایه گذاران به صورت گسترده مورد استفاده قرار میگیرد و همچنان محبوبی و کاربرد خود را از دست نداده است.
شاید بتوان گفت مهمترین دلیل این امر آن است که استفاده و کار کردن با مدل CAPM راحت است و نیز به سرمایه گذاران دید جامع و خوبی نسبت به اوراق بهادار یا وضعیت بازار بورس میدهد. سرمایه گذاران همیشه تمایل دارند آینده سهام و سرمایه خود را پیش بینی کنند تا متوجه شوند که آیا در مسیر درست گام برمیدارند انتظارات سرمایهگذار یا خیر.
در اصل این اشخاص برای رسیدن به چنین هدفی و پیش بینی تقریبی آینده سهامشان میتوانند از مدل مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه استفاده کنند.
مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه چه مشکلاتی دارد؟
سوال مهمی که در این زمینه ممکن است به ذهن شما رسیده باشد این است که آیا مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه یک مدل مطمئن است و آیا نواقص و مشکلاتی دارد؟ در واقع این مدل مشکلات و عیوبی هم دارد اما با این حال در مجموع مدل خوبی برای قیمت گذاری داراییها به حساب میآید.
طی آزمایشهایی که در طول زمان روی این مدل انجام گرفته است، کارشناسان به این نتیجه دست یافتهاند که این مدل کاملا صحیح نیست و گاهی در نتایج حاصل از آن خطاهایی هم دیده میشود.
مثلا یکی از نقدهای وارد شده به این مدل در مورد متغیر بتا است. این متغیر تعیین میکند که با نوسانات سهام میزان ریسک چقدر است؛ اما کارشناسان اعتقاد دارند که دورهای که برای محاسبه نوسانات در نظر گرفته شده است نیست. همچنین گفته شده است که مفروضات این مدل زیاد بوده و فاصله آن با وضعیت بازار واقعی غیر قابل چشم پوشی است.
مزایا و نقاط مثبت مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری دارایی ها چیست؟
در حدود نیم قرن یا ۵۰ سال است که سرمایه گذاران در سراسر دنیا از مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییها استفاده میکنند و اکثر آنها هم از آن رضایت دارند.
دلیل این امر میتواند این موضوع باشد که این مدل در کنار نواقص و مشکلاتی که دارد ( فرض کردن یک بازار ایدهآل و کامل و سایر مفروضات این مدل) نقاط مثبت و مزایایی نیز دارد که باعث شده است مورد استقبال افراد زیادی واقع شود. برخی از مزایا و نقاط مثبت مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییها در ادامه آورده شده است:
- این مدل نسبت به سایر مدلها سختی زیادی ندارد و در نتیجه کار کردن با این مدل راحت است.
- در این مدل عملا ریسک غیر سیستماتیک بطور موثری از بین رفته است؛ زیرا در این روش فقط ریسک سیستماتیک را در نظر میگیرند. انتظارات سرمایهگذار
- موضوعات مورد بحث در این مدل؛ یعنی ریسک سیستماتیک و رخ بازده مورد انتظار برای آزمایشات تجربی و انجام تحقیقات مناسب و کاربردی هستند.
- از آنجایی که این مدل سطح ریسک سیستماتیک یک شرکت خاص را با کل بازار سهام در نظر گرفته و میسنجد، روش بسیار خوب و کارآمدی نسبت به سایر مدلها ارائه میدهد.
- این مدل به سرمایه گذاران در بیشتر مواقع یک دید کلی و تقریبی از آینده سهامشان ارائه میدهد.
نظریه پولی اروینگ فیشر چیست؟
کمترین بازدهی که یک سرمایه گذار برای سرمایه گذاری خود در نظر دارد نرخ بهره بدون ریسک است. البته عملا چیزی به نام نرخ بهره بدون ریسک وجود ندارد؛ زیرا کمابیش در هر سرمایه گذاری، حتی اگر بسیار امن و مطمئن باشد، مقداری ریسک وجود دارد. هنگام محاسبات برای نرخ بهره بدون ریسک از نرخ بهره سهماهه اوراق خزانه آمریکا استفاده میشود.
همچنین بخوانید : قیمت گذاری چیست؟
حال کمترین نرخ بازدهی که از سرمایههای بدون ریسک دریافت میشود ﻧﺮخ ﺑﺎزده ﺑﺪون رﻳسک نام دارد. در عمل در یک دوره مشخص مقداری پول یا هزینه صرف فعالیتهای اقتصادی میشود که همان نرخ بازده بدون ریسک است. عامل موثر روی نرخ بازده بدون ریسک میزان تورم است و مقدار نرخ بازده بدون ریسک با تغییرات میزان تورم تغییر میکند.
مفهوم دیگر در این زمینه صرف ریسک بازار است که این مفهوم به اختلاف بین شاخص بازار و بازده بدون ریسک اطلاق میشود.
تفاوت بازار سرمایه در دنیای واقعی با بازار سرمایه در مدل CAPM چیست؟
اولین و بزرگترین تفاوتی که بین بازار سرمایه در مدل CAPM یا قیمت گذاری داراییها با بازار سرمایه واقعی وجود دارد، این است که یک بازار سرمایه واقعی بازاری کامل و ایدهآل نیست در حالی که مفروضات مدل CAPM یا قیمت گذاری داراییها بر اساس یک بازار کامل بیان میشوند.
مثلا در یک بازار واقعی برخی از اوراق بهدار اشتباه قیمت گذاری میشوند یا بازارهای واقعی کاملا توسعه یافته و با کارایی بسیار بالا نیستند.
اگرچه طبق نظر کارشناسان اقتصادی احتمال اینکه در یک بازار واقعی ارز و اوراق بهادار رابطهای خطی بین بازده مورد انتظار سرمایه گذاران و ریسک سیستماتیک یا ریسک کلی حاکم بر بازار وجود داشته باشد زیاد است؛ اما باز هم مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه، مدلی کاملا ایدهـآل است که معمولا فاصله قابل توجهی با واقعیت و بازارهای واقعی دارد.
مدل قیمت گذاری آربیتراژ و تفاوت آن با مدل CAPM
یکی از مدلهایی که برای ایجاد یک رابطه تعادلی بین ریسک و بازده و نیز قیمت گذاری داراییها مورد استفاده قرار میگیرد، مدل آربیتراژ است که کارشناسان مسائل اقتصادی برای آن مزیتهایی انتظارات سرمایهگذار شمردهاند. در ادامه به بررسی برخی از تفاوت هایی که بین مدل قیمت گذاری آربیتراژ و مدل CAPM وجود دارد میپردازیم:
- این مدل نسبت به مدل CAPM مفروضات کمتری دارد و بیشتر به بازارهای سرمایه گذاری واقعی نزدیک است.
- پس مقایسه بازارهای مد نظر این مدل با بازارهای سرمایه گذاری واقعی کاری راحتتر و عملیتر است.
- این مدل از نظر کارشناسان این حوزه آزمون پذیری بیشتری دارد انتظارات سرمایهگذار و همچنین از مقبولیت تجربی بیشتری نیز برخوردار است.
- یکی از مزایای این مدل این است که نتیجه آن به رفتار میانگین واریانس و نیز پرتفوی بازار متکی نیست.
- همچنین این مدل چند فاکتوری است؛ این در حالی است که مدل CAPM بر یک فاکتور تاکید داشت یا به عبارتی مدل CAPM مدلی تک فاکتوری است.
خلاصه مقاله و نتیجه گیری
افرادی که در بازارهایی مانند بازار بورس یا اوراق بهادار سرمایه گذاری میکنند، تمایل زیادی دارند که میزان ریسک سرمایه گذاری خود را مشخص کرده و به این ترتیب به سرمایه گذاری مطمئنتری دست پیدا کنند. مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه، روشی محبوب و پر کاربرد است که در حدود نیم قرن توسط سرمایه گذاران مختلف در سراسر دنیا استفاده میشود.
CAPM در واقع مخفف Capital Asset Pricing Model بوده و برای مشخص کردن رابطه بین میزان ریسک و بازده، توسط سرمایه گذاران مورد استفاده قرار میگیرد.
اگر چه کارشناسان عیوب و مشکلاتی برای این مدل در نظر گرفتهاند برای مثال مفروضات این روش را بیش از اندازه دانسته و بازار مورد استفاده در این مدل را با بازارهای واقعی بسیار متفاوت میدانند؛ اما باز هم با این حال این روش مزایایی دارد که باعث شده برای مدت طولانی همچنان مورد استفاده قرار بگیرد.
برای مثال کار کردن با این مدل به نسبت بسیاری از مدلهای دیگر راحت است و نیز این مدل میتواند یک دید کلی از آینده به سرمایه گذاران بدهد. در مدل CAPM یا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه از مفاهیمی مانند نرخ بازده بدون ریسک و ریسک سیستماتیک استفاده میشود که توضیحات مربوط آن را در این مقاله بیان کردیم.
چارچوب ابزار سرمایه گذاری مبتنی بر درآمد(بر اساس مطالعه موردی لایترکپیتال)
سرمایه گذاری مبتنی بر درآمد نوعی ابزار تامین مالی شبه وام است که ضمانت بازپرداخت ندارد اما به دلیل پذیرفتن ریسک نکول، نرخ بازگشت سرمایه بیشتری را نسبت به وام طلب می کند. محل بازپرداخت این تامین مالی درآمد شرکت سرمایه پذیر است. معمولا درصدی از درآمد به صورت ماهانه به عنوان بازپرداخت در نظر گرفته می شود و تا تامین سود مورد انتظار شرکت سرمایه گذار ادامه می یابد.
سرمایه گذار در این ابزار سرمایه گذاری برای اینکه معامله را به معامله ای جذابتر تبدیل کند، معمولا امتیازات دیگری را نیز درخواست می کند. امتیاز اختیار خرید درصدی از سهام با قیمتی مشخص، امتیاز موفقیت[۱] برای مشارکت در رویدادهای نقدشوندگی، امتیاز مشارکت در جذب سرمایه بعدی از نوع سهامی و در نظر گرفتن تخفیف برای تیم سرمایه پذیر برای تسویه زودتر از موعد، از جمله این امتیازات است.
در مستندات شرکت لایترکپیتال مثال زیر به عنوان نمونه آمده است.
در این مثال مقدار سرمایه گذاری برابر با ۱۰۰ هزار دلار و نرخ رویالتی برابر با ۵ درصد و سقف بازپرداخت تا ۱.۶ برابر سرمایه برای بازپرداخت ۱۶۰ هزار دلار است.
این یک نمونه ساده از مشخصات یک تامین مالی مبتنی بر درآمد با واحد پولی دلار است. طبعا با در نظر گرفتن واحد پول ریال و انتظارات سرمایه گذارانی که با این واحد پول کار می کنند، این اعداد و ارقام متفاوت خواهد بود. در ادامه به بررسی ابعاد مختلف چارچوب ابزار سرمایه گذاری مبتنی بر درآمد پرداخته می شود.
مقدار سرمایه گذاری
این پارامتر بیان کننده سرمایه ای است که به شرکت سرمایه پذیر تزریق می شود. در ابزار سرمایه گذاری مبتنی بر درآمد معمولا این سرمایه به صورت یکجا و در یک قسط به شرکت تزریق می شود.
یک نکته مهم در مقدار سرمایه گذاری، تناسب آن با درآمد ماهانه شرکت است به گونه ای که بازپرداخت اصل و سود مورد انتظار از محل درآمد شرکت ممکن باشد.
یک قاعده سرانگشتی وجود دارد که در مستندات شرکت لایترکپیتال نیز بدان اشاره شده که میزان بدهی یک شرکت در طی یک سال نباید از ۳۳ درصد درآمد آن بیشتر باشد. در واقع این یک شاخص سرانگشتی سنجش سلامت یک کسب و کار است. بنابراین توصیه می شود مقداری که برای یک شرکت بدهی ایجاد می شود از این قاعده تبعیت کند.
نرخ رویالتی
این نرخ بیانگر درصدی از درآمد شرکت است که برای بازپرداخت مورد استفاده قرار می گیرد. این عدد معمولا مقداری اندک است و میزان آن در مستندات شرکت لایترکپیتال عددی بین ۱ تا ۹ درصد است. طبعا این برداشت سرمایه نمی بایست در عملیات شرکت و در رشد شرکت خللی ایجاد کند. بنابراین شرکت باید از حاشیه سود ناخالص قابل توجهی برخوردار باشد که با برداشت مستقیم از درآمد شرکت، امکان هزینه کرد برای عملیات و رشد شرکت میسر باشد.
یک مثال ذکر شده در مستندات شرکت لایترکپیتال به این شکل است که اگر نرخ رویالتی برای شرکتی ۴ درصد از درآمد آن باشد و حاشیه سود ناخالص شرکت ۸۰ درصد باشد، کافی است شرکت درآمد خود را ۵ درصد رشد دهد تا بتواند هزینه رویالتی را پرداخت کند و نقدینگی کافی برای عملیات و رشد شرکت نیز در اختیار داشته باشد. در این شرایط شرکت در یک موقعیت با جریان نقدی مثبت[۲] قرار گرفته است. لذا با استفاده از این مثال می توان این قاعده را نیز بیان کرد که ابزار تامین مالی مبتنی بر درآمد، اثر مثبت قابل توجهی خواهد داشت وقتی که نرخ رویالتی از حاصلضرب رشد درآمد در حاشیه سود ناخالص شرکت کمتر باشد.
سقف بازپرداخت
این پارامتر بیانگر ضریبی است که سرمایه گذار در مدتی معین (که به آن زمان بلوغ[۳] گفته می شود) تا سقف این ضریب از مقدار سرمایه گذاری خود می تواند از محل درآمد شرکت برداشت نماید. در مستندات شرکت لایترکپیتال برای دوره بلوغ ۳ تا ۵ ساله این ضریب برابر با ۱.۳ تا ۲.۵ در نظر گرفته شده است. این ضرایب با واحد پولی دلار در نظر گرفته شده اند. با در نظر گرفتن واحد پولی ریال، نرخ تورم و بازده مورد انتظار سرمایه گذاری، ضرایب متفاوتی برای بازگشت سرمایه به دست می آید که در جدول زیر آمده است.
ضریب سقف بازپرداخت برای نرخ های بازدهی سالانه و دوره های بلوغ مختلف
همانطور که در جدول بالا مشاهده می شود با در نظر گرفتن نرخ بازده مورد انتظار از ۳۰ تا ۸۰ درصد، برای بازه های یک تا پنج ساله، سقف بازپرداخت از اعداد ۱.۳ تا ۱۸.۹ به دست آمده است. البته با توجه به اینکه در این مدل سرمایه گذاری، ریسک سرمایه گذاری مشابه سرمایه گذاری سهامی نیست و کمتر است، پیشنهاد می شود سرمایه گذاران با بازدهی مورد انتظار حداکثر ۶۰ درصد سالانه از این ابزار سرمایه گذاری استفاده کنند.
مدت زمان بازپرداخت
این پارامتر بیانگر مدت زمانی است که برای برداشت از درآمد به میزان نرخ رویالتی در نظر گرفته می شود. در مستندات شرکت لایترکپیتال، این پارامتر که اصطلاحا به آن دوره بلوغ نیز گفته می شود، عددی بین ۳ تا ۵ سال در نظر گرفته شده است. پس از گذشت این مدت زمان یا برداشت از درآمد به میزان سقف بازپرداخت صورت گرفته است و یا این اتفاق نیفتاده است. در مستندات شرکت لایترکپیتال آمده که در صورتی که شرکت تا تاریخ بلوغ نتواند مطابق با سقف بازپرداخت، بازپرداخت را انجام دهد، شرکت به سرمایه گذار به میزان مبالغ پرداخت نشده تا سقف بازپرداخت بدهکار می ماند.
مجموع بازپرداخت
این پارامتر از حاصلضرب ضریب سقف بازپرداخت در مقدار سرمایه گذاری به دست می آید و بیانگر مقدار کل سرمایه ای است که سرمایه گذار با برداشت آن به اصل و سود حاصل از سرمایه گذاری خود دست پیدا می کند.
امتیازات مالی
ابزار تامین مالی مبتنی بر درآمد عمدتا بازدهی کمی بالاتر از نرخ بدون ریسک را با پذیرفتن ریسک کمتر نسبت به سرمایه گذاری سهامی به دست می دهد. لذا برای استفاده سرمایه گذاران خطرپذیر از این ابزار تامین مالی، امتیازات مالی بیشتری را می توان در نظر گرفت که به جذابیت استفاده از این ابزار بیافزاید.
در این بخش به چهار مورد از امتیازاتی که می توان در پیشنهاد سرمایه گذاری به روش مبتنی بر درآمد گنجاند اشاره می شود. این چهار امتیاز عبارتند از وارانت، امتیاز موفقیت، مشارکت در جذب سرمایه بعدی و تخفیف تسویه زودتر از موعد.
وارانت
وارانت عبارت است از اختیار خرید سهام به قیمتی مشخص. طبعا شرکت سرمایه پذیر در هنگام جذب سرمایه به روش مبتنی بر درآمد، ارزشی را برای سهام خود متصور است. اما شرکت سرمایه گذار لزوما در حال حاضر ایده ای برای اینکه چگونه می تواند با سهامدار شدن روزی سهام خود را به فروش برساند ندارد ولی می خواهد این امتیاز را داشته باشد تا اگر روزی سهامدار شدن در شرکت امتیازی برایش ایجاد می کرد، بتواند تا درصد مشخصی از سهام را به قیمتی که مورد توافق طرفین باشد خریداری کند. سرمایه گذار با استفاده از گرفتن وارانت این اطمینان را حاصل می کند تا بتواند تا زمانی مشخص به میزانی مشخص از سهام شرکت را با قیمتی مشخص خریداری کند.
امتیاز موفقیت[۴]
این امتیاز بیانگر این است که درصدی از معامله ای که منجر به رویداد نقدشوندگی در شرکت شود متعلق به سرمایه گذار باشد.
مشارکت در جذب سرمایه بعدی
گاها شرکت ها از ابزار تامین مالی مبتنی بر درآمد برای رسیدن به شرایطی استفاده می کنند تا تامین مالی سهامی را برایشان ساده تر کند و قدرت مذاکره آنها در سرمایه گذاری سهامی به عنوان مثال از نظر ارزشگذاری افزایش یابد. یکی از امتیازاتی که می توان برای سرمایه گذار یا سرمایه پذیر در نظر گرفت این است که سرمایه گذار مبتنی بر درآمد بتواند تا درصدی از هر معامله جذب سرمایه سهامی را مشارکت کند. این مشارکت می تواند به این صورت نیز باشد که سرمایه گذار مبتنی بر درآمد بتواند تمام سرمایه مورد نیاز در مرحله جذب سرمایه سهامی را تامین کند.[۵]
تخفیف تسویه زودتر از موعد
سرمایه پذیر به صورت ماه به ماه درصدی از درآمد خود را صرف بازپرداخت سرمایه مبتنی بر درآمد می کند. می توان امتیازی برای شرکت سرمایه پذیر در نظر گرفت که در صورتی که تسویه خود را زودتر از موعد انجام دهد، به اندازه نرخ تورم تخفیف در میزان بازپرداخت در نظر گرفت. یا اینکه ارزش آتی بازپرداخت زودتر از موعد را با احتساب نرخ تورم در انتهای دوره بازگشت سرمایه به دست آورد و این ارزش آتی را مبنای رسیدن به سقف بازپرداخت قرار داد.
آشنایی با انواع استراتژی سرمایه گذاری
استراتژی سرمایه گذاری مجموعهای از قوانین، ضوابط، روشها یا رفتارهایی است که سرمایهگذار را در انتخاب پرتفولیوی سرمایهگذاری خود راهنمایی میکند. به معنای دیگر برنامه استراتژیک، برنامه سرمایهگذار از توزیع داراییها است انتظارات سرمایهگذار که با در نظر گرفتن عوامل مختلفی همانند اهداف فردی، تحمل ریسک و افق زمانی در میان سرمایهگذاریهای مختلف انجام میگیرد.
افق زمانی در سرمایهگذاری به معنای چارچوب زمانی شما است تا به اهداف مالی مشخص خود برسید.
برای استراتژی سرمایه گذاری ردهبندیهای مختلفی انجام شده است. برخی سرمایه گذاران که ریسک پذیر هستند، حداکثر کردن بازگشت سرمایه خود را با سرمایهگذاری در داراییهای ریسکی ترجیح میدهند؛ اما دیگر افراد که کمتر ریسک پذیرند، حداقل کردن ریسکشان را ترجیح میدهند. البته اکثریت بین این دو استراتژی را میپسندند و عمل میکنند.
استراتژی سرمایه گذاری در کسب و کار به چه صورت است؟
یک سرمایه گذار معمولا مایل است تا سریعتر از هر مورد و هر بخشی بفهمد دادههای کلیدی طرح کسب و کار از جمله پیش بینیهای مالی و بازده احتمالی مالی آن کسب و کار چیست؟
بنابراین در این مقاله برای راحت پیش رفتن کار و به نتیجه رسیدن آن، به موضوعات کلیدی که باید در طرح یک کسب و کار به آن اهمیت دهید، میپردازیم تا شما استراتژی سرمایه گذاری خود را بچینید:
- طرح نیاز، خواسته یا مشکل موجود در بازار و ارزش پیشنهادی کسب و کار
ارزش پیشنهادی ممکن است با تکیه بر قیمت، محصول، کیفیت، نحوه ارائه و حل مشکل موجود برای مصرف کنندگان باشد.
بیان ارزش پیشنهادی و اثرگذاری محصول در بازار و یک تشریح مختصر از محصول یکی از مهم ترین مواردی است که باید به شما به عنوان یک سرمایهگذار ارائه شود.
در حقیقت با معرفی ارزش پیشنهادی، شما متوجه موضوع کسب و کار و صنف مربوط به آن خواهید شد.
- نمایش فرصت و سهم بازار و نیز سهم رشد کسب و کار
شما به عنوان یک سرمایه گذار انتظار دارید که شواهد معتبری را انتظارات سرمایهگذار از ماتریس سهم رشد و سهم بازار کسب و کار مشاهده کنید. در حقیقت سرمایهگذاران بیش از تماشای شور و اشتیاق زیاد یک کسب و کار به بررسی سهم بازار و سهم رشد یک کسب و کار نگاه میکنند. برای دین این دو سهم میتوانید ازآنها درخواست ماتریس BCG یا همان ماتریس نمایید.
شما از درک خود نسبت به موضوع پیشنهادی کسب و کار به این فکر میکنید که این پیشنهاد، انتظارات سرمایهگذار ایده یا طرح چه تفاوتهایی با کارهای فعال کنونی دارد؟ این تفاوتها و مزیتهای رقابتی چیست؟
مزیت رقابتی یک کسب و کار، آن مواردی است که یک کسب و کار را با دیگر کسب و کارهای فعال متمایز ساخته و به نوعی انگیزه خرید مشتری از یک کسب و کار به حساب میآید. مزیت رقابتی میتواند در قیمت، نحوه ارائه ارزش پیشنهادی، کیفیت، تنوع و … باشد.
امروزه مدل کسب و کارها برای نمایش کامل از مختصات مهم یک کسب و کار است. از صاحبان آن کسب و کار درخواست نمایید یک تقسیم بندی از بخشهای مختلف کسب و کارشان راجع به تمام آنچه درباره آن کسب و کار برای شما مهم است را در بوم به نمایش درآورند.
یکی از مواردی که باید به آن بسیار اهمیت دهید، نیروی انسانی و در واقع مجری یک ایده کسب و کار است. توجه داشته باشید که ایدههای غیر جذاب بسیاری وجود دارند که اگر به دست مجریان توانمند سپرده شوند موفق شده و همچنین ایدههای جذابی هستند که به دست تیمهای غیرمتخصص از بین میروند.
- ساختار هزینه و درآمد و بیان انتظارات سرمایهگذاری
آنها در برابر شما باید اهداف خود را به اشکال کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بیان کنند. این اهداف اولا قدرت تعیین استراتژی سرمایه گذاری آنها را انتظارات سرمایهگذار نشان میدهد و در وهله دوم شما را با فضای ذهنی آنها آشنا میکند. ساختار هزینه و درآمد دو بخشی هستند که در بوم مدل کسب و کار به آن پرداختهاند ولی آنها باید این دو موضوع را با انتظارات سرمایه گذاری ترکیب کرده و انتظارات را با سنجش هزینه و درآمد بیان کنند.
- بازده سرمایه گذاری و روند بازپرداخت سرمایه
فراموش نکنید که بزرگترین هدف شما از سرمایهگذاری هدف برگشت سرمایه خود به همراه حداکثر سود سرمایه گذاری است. بنابراین به دنبال شرکتهایی با پتانسیل بالقوه بالا و قدرت رشد زیاد باشید. اما این را هم بدانید که شما به عنوان یک سرمایه گذار باید ریسک را بپذیرید و یک سرمایه گذاری خطر پذیر باشید.
سرمایه گذاری در استارتاپ ها
اگر تا به حال اخبار کسب و کار یا اخبار استارتاپی را دنبال کرده باشید، متوجه موفقیت چشمگیر اخیر اینها در این حوزه شده باشید.
سرمایه گذاری روی کوچک یکی از محبوبترین راهها برای ایجاد پرورش و رشد دارایی است که وقتی هوشمندانه تحت شرایط مناسب اداره شود، میتواند نقدینگی ایجاد کند که نه تنها منجر به استاندارد خوبی برای زندگی میشود بلکه زمینه را برای تأمین اعتبار سایر سرمایه گذاری ها فراهم میکند.
این حرکت نه تنها به نفع آن استارتاپ بلکه نیز به نفع شما خواهد بود و انتظارات سرمایهگذار باعث رشد و افزایش سرمایه شما خواهد شد. همچنین شما میتوانید به عنوان یک سرمایه گذار فرشته سرمایهی نه فقط یک شرکت نوپا، بلکه چند شرکت نوپا را فراهم نمایید و نیازی به مدیریت و مشارکت در امور شرکت از طرف شما نیست.
کسب و کارها نیز مانند افراد که جهت خرید خانه، خودرو و سایر نیازهای خود اقدام به دریافت وام از بانکهای مختلف میکنند، برای تامین نیازهای مالی خود به بانکها مراجعه میکنند.
گاهی اوقات مقدار نیاز مالی بیش از حد، نگرفتن وام از بانک و بدهی اعتباری، این راه را از جلوی ما حذف میکند. اما غیر از وام راههای دیگری هم وجود دارد، راههای زیادی برای جمع آوری پول برای یک کسب و کار کوچک وجود دارد:
اوراق بدهی (اوراق قرضه)
یکی از این روشها استفاده از اوراق بدهی یا اوراق قرضه است تا سازمانهای تجاری از این طریق بتوانند نیازهای مالی خود را تامین نمایند.
اوراق بدهی که با نام اوراق قرضه هم شناخته میشود به اوراقی با درآمد ثابت اشاره دارد. در این حالت سرمایه گذاری، فرد خریدار اوراق به کسب و کار ها وام میدهد و میتواند سود ثابتی را دریافت نماید. هنگامیکه یک سرمایه گذاری را در یک کسب و کار کوچک انجام میدهید سود کمتری به شما یعنی سرمایه گذار تعلق میگیرد اما ریسک پایینتری هم نسبت به روش سرمایهگذاری مالکیت سهام متوجه سرمایه گذار میشود.
· شرکت های سرمایه گذاری کوچک تجاری
اداره تجارت کسب و کارهای کوچک یا به اختصار SBA مجوزها و برنامههایی را با نام شرکتهای سرمایهگذاری کوچک، سرمایهگذاری میکند که سرمایهها را برای کسب و کارهای کوچک فراهم میکنند. با اینکه بودجه SBA بسیار رقابتی است، ولی برای شروع میتواند راه بسیار خوبی باشد.
· سرمایه گذاران فرشته به عنوان منبع تامین مالی Equity
سرمایه گذاران فرشته میتوانند تامین مالی ثانویه را برای کسب و کار فراهم کنند. آنها افراد توانمند مالی یا افرادی هستند که به دنبال بازدهی بالای سرمایهگذاری هستند و در مورد کسب و کارهایی که در آن سرمایه گذاری میکنند، بسیار شگفت انگیز عمل میکنند.
تأمین مالی مازناین
تامین مالی مزرعه در واقع یک فرم ترکیبی از تامین مالی است که از بدهی و حقوق صحیحی استفاده میکند. وام دهنده وام میدهد و اگر همه چیز خوب پیش رود، این شرکت به واسطه شرایط مذکور وام را بازپرداخت میکند. با این حال، اگر این شرکت موفق به پرداخت وام خود نشود، وام دهنده حق دارد که وام خود را به مالکیت یا سهم سهام تبدیل کند.
این رویکرد وام دهنده را از واقعیت محافظت میکند که اگر کسب و کاری کوچک شکست خورد به سرمایه او لطمهای وارد نشود و در عین حال، به صاحبان کسب و کار تا زمانی که کسب و کار سودآور باشد، اجازه کسب مالکیت خود را میدهد.
رفاه مالی تصدیق شده
رفاه مالی، سرمایه گذاری سهام در فروش آتی محصول است. این یک فرآیند رسمی کمتر از سرمایهگذاریهای فرشته یا سرمایه گذاری است؛ همانند وام. این سرمایه را یک تامین کننده فراهم میکند؛ پس از آن، سرمایه گذار پس از پرداخت سود به «حق امتیاز» پرداخت میشود.
و در پایان؛ کدام بهتر است: یک سهام سرمایه یا یک اوراق بدهی؟
مانند بسیاری از سوالهای دیگر در زندگی یا تجارت، برای این سوال هم پاسخی ساده وجود ندارد. اگر شما در زمان راه اندازی یکی از کسب و کارهای معروف جهان مانند مک دونالد یا هر کسب و کار دیگری جزء اولین سرمایهگذاران این شرکت بودید، یکی از ثروتمندترین افراد حال حاضر دنیا لقب میگرفتید.
حال فرض کنید که اوراق قرضه یا اوراق بدهی خریداری میکردید؛ شاید باز هم سرمایه مناسبی به دست میآوردید اما مسلما به اندازه حالت اول سرمایه گذاری پر سودی انجام نداده بودید.
ولی از سوی دیگر اگر شرکت مورد نظر به هر دلیلی ورشکست شود واضح است که سرمایه گذاری نوع دوم بسیار به نفع یک سرمایه گذار خواهد بود.
بنابراین پاسخ این سوال را میتوان کاملا نسبی در نظر گرفت. فقط گذشت زمان میتواند شما را به جواب این سوال که شما روی یک کسب و کار پر سود سرمایه گذاری کرده اید یا خیر برساند.
پیش بینی وضعیت بورس در روز یک شنبه 27 شهریور 1401
به نظر می رسد که در روز آتی معاملاتی متعادل با تمایلات رو به پایین و با برتری نسبی سمت عرضه را شاهد باشیم. هرچند طبیعتاً برخی صنایع کوچک و تک سهم ها معاملات مثبت و بهتری خواهند داشت.
بورس24 : بازار سهام معاملات آخرین روز هفته گذشته را با سرخپوشی نماگرهای بورسی به پایان برد.
با وجود شروع مثبت و متعادل عموم نمادها در روز چهارشنبه، اما در همان ساعت ابتدایی از تب و تاب معاملات کاسته شده و همزمان با عقب نشینی خریداران و افزایش تحرکات فروشندگان در کلیت بازار، روند نماگرها نزولی شدند.
با وجود این که فروشنده قدرتمندی در بازار وجود نداشته و به نوعی بیشتر سرمایه گذاران و سهامداران صرفاً تماشاچی بودند، سبز کمرنگ شاخص ها دوامی نداشت و در نهایت شاخص کل با افت 0.3 درصدی معادل 4050 واحد در ارتفاع 1,389,079.58 واحدی قرار گرفت.
ارزش معاملات خرد باز هم در سطوح پایین قرار گرفت و رقم 2400 میلیارد تومان را ثبت کرد. کدهای حقیقی نیز رقم 103 میلیارد تومان از گردونه معاملات خارج کردند.
نرخ تورم ایالات متحده برای ماه آگوست منتشر شد و نرخ سالانه با ثبت عدد ۸.۳ درصدی با وجود کاهش نسبت به ماه گذشته، ۰.۲ درصد بالاتر از انتظارات بود.
تورم ماهانه نیز درحالی عدد ۰.۱ درصدی را نمایش داد که انتظارات حول منفی ۰.۱ درصد میچرخید. پس از انتشار دادههای تورم ماه آگوست ایالات متحده که تا حدودی بالاتر از انتظارات بود، شاخص دلار جهش کرد. نشست بعدی فدرال رزور برای افزایش نرخ بهره در تاریخ ۲۱ سپتامبر برگزار خواهد شد و باید دید با این اوضاع، فدرال رزرو نرخ بهره را چه مقدار افزایش خواهدداد؟ طبیعتاً با وجود این آمار، عزم فدرال رزرو برای افزایش نرخ بهره جزم تر خواهد شد. همین خبر کافی بود تا نگرانی ها نسبت به روند آتی بازارهای جهانی افزایش یافته و بازارهای جهانی به این خبر واکنش نشان دهند.
طبیعتاً سودآوری بخش قابل توجهی از شرکت های بازار سرمایه ارتباط مستقیمی با بازارهای جهانی دارد و این مساله می تواند همچنان فضای معاملات صنایع کامودیتی محور را چالش برانگیز و البته کم رمق کند.
ابهامات این چنینی و البته فضای مبهم آینده سیاسی و اقتصادی کشور و به ویژه بحث مذاکرات، سبب شده تا نقدینگی قابل ملاحظه ای به بازار ورود نکند و همین نقدینگی اندک هم ترجیح می دهند یا با خبر خرید کنند یا به سراغ نمادهای کوچک و کم ریسک که از قضا به کف قیمتی رسیده یا دارایی محور هستند، بروند. هرچند مدتی است خریداران قبل از معامله نگاهی به کدال نیز می اندازند و علاوه بر گزارشات شرکت ها، اخبار شرکت ها را همچون خبر افزایش سرمایه، طرح های توسعه و . را رصد می کنند.
البته چندروزی است حقیقی ها خودرویی ها را نیز خوب می خرند. به گونه ای که مدتی است قطعه سازها به دلیل تخمین چشم انداز آتی روشن در محدوده های بالای دامنه نوسان معامله می شوند.
به هر حال به نظر می رسد که در روز آتی معاملاتی متعادل با تمایلات رو به پایین و با برتری نسبی سمت عرضه را شاهد باشیم. هرچند طبیعتاً برخی صنایع کوچک و تک سهم ها معاملات مثبت و بهتری خواهندداشت.
دیدگاه شما